نوبرانه‌هایی که حسرت می‌شوند

۱۴۰۰/۰۲/۲۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۸۴۹۴
نوبرانه‌هایی که حسرت می‌شوند

گلی ماندگار| یک کیلو گیلاس 145 هزار تومان. باورش سخت است اما این روزها نخوردن میوه هم به نخوردن گوشت و مرغ اضافه شده است. خیلی از مردم حتی توان خرید میوه را هم ندارند و حتما همین روزها یکی از کارشناسان صدا و سیما در حالی که از فرط چاقی دکمه‌های لباسش در حال پریدن است، بادی به غبغب می‌اندازد و می‌گوید: مردم اگر میوه نخورند اتفاقی نمی‌افتد. این روزها اما کسی حواسش به این چیزها نیست. مساله مهم داغ شدن تنور انتخابات است و اینکه دولتمردان یکی بعد از دیگری راهی وزارت کشور می‌شوند و با شعارهای نخ نما و وعده‌های تو خالی برای اینکه بتوانند کرسی ریاست‌جمهوری را 4 سال یا حتی 8 سال قبضه کنند شناسنامه در درست، می‌روند جزو لیست کاندیداها. کسی نمی‌داند یا شاید نمی‌خواهد که بداند، این روزها حتی خرید نان هم برای خیلی از مردم سخت شده چه برسد به میوه‌هایی که حالا کمترین قیمت‌شان 30 هزار تومان است. میوه‌های فصل که دیگر هیچ! جز تعداد محدودی کسی توان خرید این میوه‌ها را ندارد. از گوجه سبز 100 هزار تومانی تا زرد آلوی 120 هزار تومانی و گیلاس 145 هزار تومانی. فرقی نمی‌کند حتی اگر از بازار میوه و تره بار هم بخواهی خرید کنی باز می‌بینی خیلی‌ها از کنار میوه‌ها به سرعت می‌گذرند و ترجیح می‌دهند پول میوه را برای خرید سبزیجات و اقلام دیگری که می‌شود با آن یک وعده غذای گرم بدون گوشت و مرغ درست کرد هزینه کنند. اینکه یکی از مسوولان می‌گوید، میوه‌ای مانند انبه را مسافری و فقط برای افراد خاصی وارد کشور می‌کنند، هم نشان از این دارد که میوه‌ها هم کم کم از سبد غذایی بسیاری از ایرانی‌ها در حال حذف شدن است. انبه حالا کیلویی 175 هزار تومان است. یعنی حتی از قیمت یک کیلو گوشت هم بیشتر. 

  کارگران و حسرت‌های بی‌پایان

قشر کارگر، همان‌ها که جزو حداقل بگیران هستند و همیشه هم حق و حقوقشان توسط کارفرمایان پایمال می‌شود، این روزها بیشتر ازهمه تحت فشار قرار گرفته‌اند. بسیاری از آنها با درآمد ماهیانه 4 میلیون تومان باید هم هزینه‌های خورد و خوراک خانواده را بدهند، هم اجاره‌بها مسکن و هم پرداخت قبض آب و برق و گاز که البته هر از گاهی دولت تصمیم می‌گیرد چند درصد به آن اضافه کند. خیلی وقت است که دیگر قشر متوسطی در جامعه وجود ندارد. در حال حاضر یا شما جزو قشر مرفه جامعه هستی یا در اطراف خط فقر پرسه می‌زنی. حالا دیگر قشر کارگر با حسرت‌های فراوانی زندگی می‌کند. با حسرت خرید یک کیلو گوشت در ماه، حسرت خریدن میوه‌های نوبرانه برای فرزندانش، حسرت خرید برنج و خیلی حسرت‌های دیگر. 

  توان خرید میوه نوبرانه ندارم

پرویز مرادی، کارگر شهرداری است، او که در حال تمیز کردن خیابان مقابل میدان میوه و تره بار است به خبرنگار تعادل می‌گوید: آخر هفته‌ها میوه‌هایی را که دیگر کسی نمی‌خرد و خراب به حساب می‌آید می‌گردم و به اندازه یک کیسه کوچک از میانشان برای بچه هایم میوه جمع می‌کنم. اینکه بخواهم میوه نوبرانه بخرم واقعا توانش را ندارم. 

پرویز دو پسر 4 و 7 ساله دارد، در خانه اجاره‌ای زندگی می‌کند و ماهیانه مبلغ یک میلیون و 200 هزار تومان اجاره می‌دهد. آن هم به این دلیل که نتوانسته بیشتر از 30 میلیون تومان پول پیش پرداخت کند. خانه‌اش ورامین است و هر روز 4 صبح برای اینکه به موقع به سرکارش برسد از خانه بیرون می‌آید.

او توان خرید خیلی چیزها را ندارد، حقوق ماهیانه‌اش با مزایا و اضافه کاری به زحمت به 4 میلیون تومان می‌رسد و به گفته خودش هزینه‌های زندگی آنقدر زیاد است که هنوز به نیمه ماه نرسیده حقوقش به پایان می‌رسد.

  حسرت روزهای گذشته

در دهه‌۶۰ شمسی، در سال‌های اوج برابری که شعارِ «مرگ بر نابرابری و تضاد طبقاتی» در زندگی مردم عادی به خوبی نمود داشت، بخش زیادی از مردم، کنار هم و تقریباً در یک سطح زندگی می‌کردند؛ عرض و طول جغرافیای محل سکونت، سطح طبقاتی آدم‌ها را مشخص نمی‌کرد؛ همه مردم مثل هم سفره می‌چیدند؛ در هفته چند بار گوشت و مرغ و پلوی دم کرده می‌خوردند؛ همه عصرهای تابستان، میوه‌های آبدار فصل نصیب همگان بود که می‌نشستند و با خوردن میوه‌های نوبرانه، بار گرما و عطش را سبک می‌کردند؛ در دهه‌های بعدتر اما به تدریج با افزایش ضریب جینی و افزوده شدن بر حجم نابرابری (همان نابرابری‌ها که شعار مرگ بر آنها بسیار سر داده شده بود و قرار بود کاملاً محو شوند و به دیار نیستی بشتابند) خیلی چیزها از زندگی خیلی‌ها حذف شد؛ سال به سال و دهه به دهه، بر آمار سوژه‌های حذف افزوده شد؛ ابتدا شهر، به شمال و جنوب تقسیم شد؛ بعدتر شد، شمال و جنوب و حاشیه‌ها؛ کارگران و مزدبگیرانِ کم درآمد، ابتدا از شمال به جنوب رانده شدند و بعدتر از جنوب به حاشیه‌ها؛ در گامی موازی، اقلام خوراکی همگی به نوبت، تبدیل به اقلام لاکچری شدند و از سفره‌ها بیرون رفتند؛ گوشت قرمز، مرغ و تخم مرغ، برنج باکیفیت وطنی و در این چند سال اخیر، میوه‌ها؛ حتی میوه‌های فصل یا به اصطلاح نوبرانه‌ها دیگر جزو سبد خرید کارگران نیستند؛ نه تنها در تهران که در شهرستان‌ها نیز هزینه خریدیک سبد میوه باکیفیت فصل از درآمد یک هفته‌یک کارگر بیشتر است!

  یک سبد میوه نوبرانه 400 هزار تومان

کافی است نگاهی به قیمت‌ها بیندازیم تا متوجه شویم یک سبد میوه نوبرانه چقدر تمام می‌شود. علی رضایی، 35 ساله است و در یک کارگاه نجاری کار می‌کند. او برای خرید سبزی و سیفی جات به میدان تره بار آمده. علی در مورد خرید میوه‌های نوبرانه می‌گوید اگر قرار باشد از هر کدام این میوه‌های نوبرانه نیم کیلو بخرم باید حقوق یک هفته‌ام را پای آن پرداخت کنم. یک سبد میوه نوبرانه برای من 300 تا 400 تومان تمام می‌شود و این یعنی حقوق یک هفته کار. من درآمد زیادی ندارم. چند هفته پیش دختر 3 ساله‌ام هوس گوجه سبز کرده بود و من 20 هزار تومان دادم و 250 گرم گوجه سبز برایش خریدم. زمانی با 20 هزار تومان می‌توانستی 4 کیلو گوشت بخری. مساله اینجاست که کارگر جماعت مستاجر است و با این وضعیت اجاره خانه‌ها دیگر چیزی برای خرید‌های اضافه باقی نمی‌ماند، همین که بتوانیم شکم زن و بچه هایمان را سیر کنیم خیلی هنر کرده‌ایم. من حتی از پس خرید پوشک برای بچه 6 ماهه‌ام هم بر نمی‌آیم و بیشتر وقت‌ها همسرم از کهنه بچه استفاده می‌کند. 

او به خبرنگار «تعادل» می‌گوید: در این شرایط کرونایی که اوضاع کارگرها خیلی بدتر شده، قبل از این شرایط درآمد من به نسبت خیلی بهتر بود چون کار بیشتری در کارگاه انجام می‌دادیم، سفارش‌های بیشتری داشتیم اما در شرایط کنونی همین که اخراج نشده‌ام باید خدا را شکر کنم، به زور بتوانم ماهی 2 تا 3 میلیون تومان درآمد داشته باشم. همسرم هم در خانه برای همسایه‌ها سبزی پاک می‌کند و کارهایی انجام می‌دهد که بتواند کمک خرج باشد، اما در عین حال باید از دو بچه کوچک هم نگهداری کند. حالا شما حساب کن یک کارگر چقدر می‌تواند در تامین هزینه‌های زندگی‌اش موفق باشد و پیش زن و بچه‌اش شرمنده نشود.

  همه‌چیز لاکچری شده است

امان‌الله قرایی، جامعه شناس در این باره به «تعادل» می‌گوید: متاسفانه این روزها حتی مایحتاج اولیه زندگی هم لاکچری به حساب می‌آید. اینکه کارگران توان خرید گوشت و مرغ را ندارند، اینکه نمی‌توانند میوه بخرند اینکه حتی نان هم گران شده و ممکن است از سبد غذایی برخی خانواده‌ها همین قوت لایموت هم حذف شود. نشان می‌دهد که دولتمردان بیشتر از اینکه به فکر بر طرف کردن مشکلات اقتصادی کشور باشند بیشتر به فکر تسویه حساب‌های شخصی هستند. حالا که فصل انتخابات از راه رسیده بسیاری می‌آیند و حرف‌های قشنگ می‌زنند، اما مساله این است که این حرف‌ها کی به واقعیت می‌رسد. مردم گرسنه‌اند. این وضعیت باعث می‌شود که بچه‌های این نسل با حسرت‌ها و نداشتن‌ها بزرگ شوند و آسیب‌های روحی و روانی در آنها بیشتر شود. در این شرایط جامعه هم آسیب می‌بیند، این افراد کسانی هستند که در آینده‌ای نه چندان دور وارد جامعه می‌شوند. افرادی پر از حسرت‌ها و عقده‌ها و نداشته‌هایی که حق خودشان می‌دانستند.  او می‌افزاید: برای این روزها هیچ فکری نکرده‌ایم. اینکه بگوییم امروز بچه هستند و نمی‌فهمند اشتباه بزرگی است چون فردا که بزرگ بشوند و بفهمند قطعا می‌خواهند انتقام بگیرند. 

  زیرساخت‌های اقتصادی سنگ بنای جامعه سالم

قرایی در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: اگر زیرساخت‌های اقتصادی درست باشد، جامعه هم سالم خواهد بود. اگر می‌خواهیم که جمعیت جوان و پویا داشته باشیم باید شرایط زندگی در رفاه را برای تمام اقشار فراهم کنیم، همین مساله باعث می‌شود که اشتیاق به ازدواج و فرزندآوری در جوانان افزایش پیدا کند، با قوانین دستوری نمی‌توانیم جمعیت را افزایش دهیم.