همه ما در بحران آب مقصریم
روحالله باقری
موضوع آب و چالشهای به وجود آمده در پی آن باعث شده که کارشناسان و افراد مختلف در این خصوص اظهارنظر کرده و از جنبههای مختلف این شرایط را ارزیابی کنند. اما چیزی که در حال حاضر بیشتر از هر تحلیل به آن نیاز داریم تغییر نگاه به این موضوع و بهطور کلی موضوعهایی از جنس محیطزیست است. نگاهی مسالهمحور و دیدگاهی که به دنبال حل مساله باشد آن هم نه از طریق ایجاد چالش و فشار اجتماعی بر تصمیمگیران، بلکه در پی انتقال مفاهیم کارشناسی در بستری از حقایق موجود. اطلاق کلمه بحران به یک موضوع، آن را از جریان طبیعی بررسی دور و تصمیمها در این شرایط را تابع لحظهها، اتفاقها و احساسات کرده و آن را از روند کارشناسی خارج میکند. آب هم یک مساله است، آن هم نه با یک راهحل، بلکه فرایندی که به حل مساله منجر میشود. همه در ایجاد شرایط به وجود آمده مقصریم؛ از مدیریت کلان و اجرایی با تصمیمسازی غیرواقعگرایانه و تصمیمگیریهای اشتباه تا مردمی که چیزی به نام الگوی مصرف را به رسمیت نمیشناسند. از جامعه دانشگاهی تا اهالی رسانه همه در این وضع سهیم هستیم.
سالهاست که کارشناسان مختلف و مستقل به مشکلاتی که اکنون با آن روبرو شدهایم اشاره کردهاند و نسبت به ایجاد این شرایط هشدار دادهاند. این شرایط را نمیتوان حاصل عملکرد یک مدیریت دانست، بلکه وضعیت موجود محصول یک فرایند معیوب در یک سیستم با ضعف مشهود در بدنه کارشناسی است؛ که بعد از سالها تکههای یک پازل را تکمیل کرده و ما اکنون با تصویر این ضعف ساختاری روبرو شدهایم. حالا با مساله آب روبرو هستیم و باید فرآیندی را که به حل این مساله منجر میشود را بررسی و شناسایی کنیم. تغییر ساختار حکمرانی آب و محیطزیست و سیاستگذاری این حوزه بدیهی است. امری که نیازمند یک تغییر مرحله به مرحله، فرآیندی و کارشناسی شده است. این تغییر ساختار علاوه بر نظام اجرایی، باید مبتنی بر تقویت بدنه کارشناسی موجود از طریق باز توانی فنی و علمی و تزریق نیروهای نخبه جدید و ایجاد فرصت برای حضور کارشناسان مستقل در بستری مجزا از نظام اجرایی باشد. در حوزه قوانین نیز نیازمند بازنگری در قوانین همراه با ضمانت اجرایی برای قوانین وضعشده هستیم؛ تفکر ما نسبت به تزئینی بودن موضوع محیطزیست باید تغییر کند و توسعه زیرساختهای بهرهوری آب را در اولویت قرار دهیم. بهطور مثال کشت فراسرزمینی میتواند یکی از روشهای حفظ و پایداری منابع آبی باشد؛ اما باید در نظر داشت که کشاورزی و اشتغال ناشی از آن، همچنین چرخه تعاملی در نظام اجتماعی منتج از فعالیت کشاورزی را نمیتوان نادیده گرفت. باقری افزود: ما چقدر به سمت توانمندسازی جامعه تولیدی بخش کشاورزی در جهت بهرهوری آب حرکت کردهایم و به چه میزان به کشاورزان، آموزش، تسهیلات در دسترس و امکانات اجرایی دادهایم تا آنها ما محصول مناسب با بهرهوری بالا از منابع آبی در اختیار داشته باشند، نگران فروش محصولش نباشد و به دنبال افزایش تولید در واحد سطح باشند، نه افزایش تولید با افزایش واحد سطح و مصرف بالاتر آب. صحبت از تعطیلی کشاورزی واقع بینانه نیست. کسانی که چنین ایدههایی را مطرح کرده و صحبت از دادن یارانه به کشاورزان میکنند شناخت درستی از جامعه روستایی و بخش تولید کشاورزی ندارند. از طرفی مگر ما در همین نظام توزیع یارانهها موفق عمل کردهایم و به اهداف تعیینشده دست پیداکردهایم که حالا به دنبال یک سیستم یارانه جدید باشیم؟ کشاورزی ما نیازمند صنعتی شدن و دانشمحور شدن است، امری که با توجه به ساختار کنونی وزارتخانه موجود کمی دور از ذهن است. امروزه پژوهشگران در کشورهایی که در کشاورزی جهش فراوانی داشتهاند، با رسیدن به دانش فنی خاص در زمینه آب، اصلاح خاک و بذر و بهطور کلی دانشمحور کردن کشاورزی چه در عرصه تولیدات زراعی، باغی و دامی به بهرهوری بالا و خیرهکننده از منابع آبی رسیدهاند.