حماقت یا توطئه؟

۱۴۰۰/۰۶/۰۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۸۱۴۱۷
حماقت یا توطئه؟

مهدی تدینی

از هیچ منظر و با هیچ منطقی نمی‌توان عملکرد امریکا در افغانستان را موفقیت‌‌آمیز توصیف کرد. تردیدی نیست امریکا شکستی فاحش و فاجعه‌بار و حتی بی‌سابقه خورده است. طبعا رییس‌جمهور امریکا برای لاپوشانی این شکست توجیهاتی می‌‌تراشد و می‌کوشد با بازتعریف اهداف جنگ در افغانستان و انداختن ناکامی به گردن دولت و مردم افغانستان شکست را پنهان کند. اما واقعیت این است که کشور افغانستان برگشته است به 20 سال پیش. امریکا هزاران کشته داد، هزاران میلیارد دلار هزینه کرد، زیرساخت‌های افغانستان را تا حدی تقویت کرد، کمک کرد تا ساز و کار مدرن برای اداره کشور ایجاد شود و آنگاه همه را تحویل طالبان داد و رفت. امریکا کشوری توسعه‌نیافته را تصرف کرد، تا حد امکان ساخت و بعد دوباره تحویل دشمنش داد. همه اینها عقل سلیم را می‌آزارد. در اینجا یا یک بی‌‌برنامگی، سوءمدیریت و «بی‌عرضگی» احمقانه در کار است یا توطئه‌ای که هنوز ابعاد آن روشن نیست. احتمال بی‌عرضگی و حماقت اصلا منتفی نیست، زیرا امریکا نشان داده در برخی مسائل بسیار ناآگاه است و به عنوان کشوری دموکراتیک که دولتمردانش برای کسب رای ناگزیرند از خواست مردم پیروی کنند، به سادگی گرفتار روزمرّگی‌های دموکراسی می‌شود. یعنی دولتمردان به جای اقناع رای‌‌دهندگان زود به آنها امتیاز می‌دهند. اما این جواب قانع‌‌کننده نیست. پس تکلیف 2 هزار و 354 امریکایی که در افغانستان کشته شدند چه می‌شود؟ آن هزاران مجروح و هزاران میلیارد هزینه جنگ با طالبان چه می‌شود؟ به‌ویژه اینکه امریکا در افغانستان گرفتار و زمینگیر نبود. با کمی تدبیر می‌توانست دستاوردهایش را حفظ کند. از 2015 تا 2020 تعداد کشته‌های سالانه امریکا از این قرار ثبت شده است: 22 (نفر)، 14، 15، 17، 22 و 9. یعنی حضور امریکا در افغانستان در این پنج سال ماهانه بین یک تا یک‌ و نیم کشته در پی داشته است. این تعداد کشته و حضور نظامی کم‌‌شمار امریکا در افغانستان اصلا به میزانی نبود که حساسیت جامعه امریکا را برانگیزد. در این شرایط امریکا می‌توانست پیش از خروج از افغانستان تکلیف صلح میان طالبان و دولت مرکزی را روشن کند. یعنی پس از تشکیل دولت فراگیر و حضور طالبان در قدرت از افغانستان خارج شود، نه اینکه مانند فراری همه ‌چیز را رها کند و برود. شاید بگویید این مشکل خود افغانستانی‌‌ها بود، اما امریکا وقتی این همه هزینه انسانی و مالی کرده نمی‌تواند دستاوردهایش را به فنا دهد و افزون بر این، ماشین جنگی و زیرساخت‌های مناسبی را هم برای دشمن خود بگذارد! این شکست نیست، حماقت است. مگر امریکا با طالبان مذاکره نمی‌کرد؟ مگر امریکا همزمان متحد دولت افغانستان نبود؟

خروج امریکا از افغانستان بزرگ‌ترین امتیازی بود که می‌توانست به طالبان بدهد و آن ‌قدر جذاب بود که بتوان دولت و طالبان را به توافقی رساند تا دولت - یا حتی «حکومت» - جدید ابتدا مشخص شود و بعد امریکا کشور را ترک کند. امریکا حکومتی ساخته بود که در سایه آن جامعه مدنی افغانستان در حال رشد بود و می‌توانست به امیدی برای خاورمیانه تبدیل شود، اما خود این درخت را از ریشه برکند. برنامه معقول سخت نبود: ابتدا مذاکره میان دولت و طالبان تا حصول توافق، سپس تشکیل دولت فراگیر در چارچوب جمهوری، ضمن لحاظ کردن ملاحظات طالبان تا در نهایت در سایه این توافق برادرانه طالبان (اگر صداقت داشت) اسلحه‌اش را کنار بگذارد. اینک امریکا به وعده خود عمل می‌کرد و افغانستان را ترک می‌کرد. چنین صلحی راستین بود، اما آنچه رخ داد یک شکستی نظامی تمام‌‌عیار و فضاحتی باورنکردنی بود. خوش‌خیالی است اگر فکر کنیم طالبان در این شرایط سرسوزنی از اهداف خود کوتاه بیاید. بر حسب ملاحظات تاکتیکی قدری رأفت و مسامحه نشان خواهد داد تا کامل سوار بر قدرت شود و مقاومت داخلی و خارجی بی‌دلیل برای خود نتراشد. اما به غیر از جبهه نومیدانه احمد مسعود در پنجشیر (و چند فرمانده مانند علیپور در وردک) دیگر هیچ مانعی سر راه طالبان نیست. انتظار برای تشکیل یک دولت فراگیر واقعی خواب و خیال است. فقط ابلهان می‌توانند باور کنند نیرویی که پس از 20 سال با زور اسلحه پیروز شده و کل کشور را زیر سرنیزه خود دارد، امتیازی بدهد. فقط شاید برای ظاهرسازی چند شخصیت سیاسی را در حاشیه امارت اسلامی خود بر کرسی بی‌اهمیتی بنشاند. اما حاکم کشور همان هبت‌الله خواهد بود و بعد با کمک ماشین اداری و نظامی که امریکا برایش به ارث گذاشته و کمک چین و روسیه حاکمیتی یکدست و پایدار ایجاد خواهد کرد که دیر یا زود دوباره بلای جان امریکا هم می‌تواند بشود. پس در اینجا از 2 حالت خارج نیست؛ یا حماقت و شکستی تاریخی رخ داده (که محتمل‌تر است) یا توطئه‌ای در کار است که هیچ بعید نیست ایران را نشانه گرفته باشد.