چرا دلار در هیچ دولتی آرام نگرفت؟

۱۳۹۹/۰۴/۲۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۸۸۶۱
چرا دلار در هیچ دولتی آرام نگرفت؟

از طریق تعامل با اقتصاد جهانی،  حل شدن مشکل ارز ممکن می‌شود

گروه پشتیبانی تولید | دلار در روزهای گذشته از مرز 20 هزار تومان عبور کرد و رکورد قیمتی خود در بازار ایران را شکست. هرچند بانک مرکزی در روزهای گذشته اعلام کرده که اتفاقات اخیر در بازار ارز، نتیجه شوک‌های بیرون از این بازار بوده و بار دیگر آرامش به این بازار باز خواهد گشت، اما همچنان فعالان و کارشناسان اقتصادی نگران هستند با شرایطی که اقتصاد ایران تجربه می‌کند، تصور کاهش جدی قیمت دلار دشوار خواهد بود. ایران در دو سال گذشته تحت تاثیر تحریم‌های ترامپ بخشی از دسترسی خود به درآمدهای نفتی را از دست داده و در ماه‌های گذشته با شیوع کرونا، میزان صادرات غیر نفتی به عنوان یکی از اصلی‌ترین ابزارهای دولت برای تامین ارز موردنیاز کشور نیز کاهشی جدی را تجربه کرده است و کاهش عرضه ارز، بر اوج‌گیری دوباره قیمت دلار تاثیر گذاشته است. هرچند اتفاقات اخیر مستقیما عوامل بیرونی دارند اما قیمت ارز در ایران در دولت‌های مختلف روند افزایشی خود را ادامه داده و هرچند تیم‌های مختلف اقتصادی طرح‌هایی برای کنترل آن داده‌اند اما هیچ یک از آنها نتوانسته راهکاری بلندمدت به وجود آورد. رضا سلامی - کارشناس مسائل اقتصادی- در گفت‌وگو با «تعادل» از چرایی بی‌نتیجه ماندن تمامی طرح‌های دولت‌های مختلف در کنترل نرخ ارز می‌گوید و معتقد است تا اصلاحات ساختاری و زیربنایی در اقتصاد ایران صورت نگیرد، نمی‌توان انتظار داشت نرخ دلار در ایران به آرامش طولانی‌مدت برسد.

  با وجود اقدامات نسبتا موفقیت‌آمیز بانک مرکزی در کنترل نرخ ارز در ماه‌های گذشته از چند هفته قبل بار دیگر نرخ دلار افزایشی شده و حتی از مرز 20 هزار تومان نیز گذشته است. علت این اتفاق را در کجا می‌توان بررسی کرد؟

برای تحلیل نرخ دلار در بازار ایران، باید مسائل کلان و عوامل بلندمدت را مدنظر قرار داد اما آنچه که در هفته‌های گذشته رخ داده، عوامل کوتاه‌مدتی نیز دارد. دولت ایران در سال‌های گذشته از دسترسی به درآمدهای نفتی محروم شده و بخش قابل توجهی از ارز مورد نیاز کشور را از طریق صادرات غیرنفتی تامین کرده است. صادرات غیرنفتی ما تحت تاثیر دو عامل کاهش یافته، نخست محدود شدن صادرات محصولات نفت محور که از چندی قبل آغاز شد و دوم کاهش صادرات غیرنفتی تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا. با توجه به این دو عامل درآمدهای ارزی کشور کاهش یافته و از این رو واکنش بازار افزایش دوباره قیمت ارز بوده است.

   با توجه به اینکه عوامل فوق فعلا بر جای خود باقی هستند، بانک مرکزی چه چاره‌ای پیش‌روی خود می‌بیند تا بار دیگر قیمت ارز را کاهش دهد؟

متاسفانه در کشور ما شفافیت اقتصادی و ارایه آمار دقیق از وضعیت اقتصاد چندان جدی گرفته نمی‌شود و از این رو وقتی از مشکلات ارزی بانک مرکزی صحبت می‌کنیم به‌طور دقیق نمی‌دانیم که وضعیت چگونه است، این بانک چه گزینه‌هایی پیش‌روی خود دارد و قصد دارد در آینده نزدیک چه سیاستی را در دستور کار قرار دهد. تمام امیدواری ما این است که مدیران این بانک و مسوولان اقتصادی کشور چاره‌ای جدی داشته باشند، زیرا تداوم روند افزایشی قیمت‌ ارز برای اقتصاد ایران و معیشت مردم مشکلات جدی به وجود می‌آورد. از سوی دیگر وقتی صحبت‌هایی مطرح می‌شود که به عمل نمی‌رسد یا توان تاثیر‌گذاری ندارند نتیجه عکس به همراه دارد. یعنی وقتی رییس کل بانک مرکزی بر پایین آمدن قطعی قیمت ارز تاکید می‌کند اما در بازار اتفاقی مخالف آن رخ می‌دهد میزان اعتماد مردم به این طرح‌ها نیز افت می‌کند. افرادی که به اخبار مربوط به کاهش قیمت ارز گوش دادند و امروز می‌بینند که برای برطرف کردن نیازهای ارزی خود در حوزه‌های مختلف متضرر شده و باید با قیمت بالاتر ارز بخرند، در آینده سخت‌تر به این طرح‌ها باور می‌کنند و این هزینه تغییر شرایط اقتصادی را برای دولت دشوارتر می‌کند.

   آنچه در دو سال گذشته رخ داده، با توجه به مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن رو به رو است قابل محاسبه است اما نگاهی به عملکرد ارزی دولت‌های مختلف نشان می‌دهد که نرخ ارز همواره در هر دولتی بالا رفته و تفاوتی در تیم‌های مختلف اقتصادی وجود ندارد. دلیل این چالش چیست؟

وقتی اقتصاد یک مشکل مبنایی دارد، نمی‌توان انتظار داشت که با اصلاح برخی ساختارهای جزیی و کوتاه‌مدت مشکل برطرف شود. دولت‌های مختلف با توجه به عمر کوتاه خود، هر یک با روشی تلاش کرده‌اند نرخ ارز را کنترل کنند اما چون هیچگاه به سمت اصلاح ساختار نرفته‌اند، نتیجه چیزی شده که امروز با آن رو‌به‌رو هستیم.

  این اصلاحات ساختاری باید در چه حوزه‌هایی اجرایی شود؟

به‌طور خاص در این بخش، ما باید دو عامل زیربنایی را اصلاح کنیم. یکی از آنها نحوه تعامل اقتصاد ایران با سایر اقتصادهای جهان است. ما باید بپذیریم که امروز بخش قابل توجهی از اقتصاد دولت‌ها در چارچوب تعاملاتشان با دیگر کشورها و حضور در عرصه‌های بین‌المللی رقم می‌خورد و در کنار آن باید بپذیریم که اقتصاد ایران در دوره‌های اخیر بنا به دلایل مختلف از این روند بین‌المللی جا مانده است. تا زمانی که نحوه تعامل ما با اقتصاد جهانی اصلاح نشود و ما نتوانیم حضوری پرقدرت در این بخش داشته باشیم، حل شدن مشکل ارز ممکن نخواهد بود. دیگر مشکلی که همواره از آن صحبت شده و هیچگاه به شکل ریشه‌ای برطرف نشده، وابستگی ما به نفت است. دولت‌های مختلف تحت تاثیر درآمدهای نفتی، همواره مشکلات موجود در سایر بخش‌ها را نادیده گرفته‌اند و از این رو وقتی درآمد نفتی قطع می‌شود، کار تا این حد دشوار می‌شود. ما حتی در حوزه تولید نیز وابستگی به درآمد نفت را ادامه داده‌ایم. بسیاری از تولیدات ما یا به نفت وابسته است یا نیاز به واردات مواد اولیه و کالاهای واسطه‌ای دارد که باز با درآمدهای نفتی تامین شده‌اند.  

از این رو این دو موضوع مبنایی و البته اصلاح دیگر مسائل و سیاست‌ها که تعدادشان نیز کم نیست، پیش‌نیاز اصلاح نرخ ارز و دیگر مشکلاتی است که امروز با آنها رو به رو هستیم.

  رییس کمیسیون اقتصادی مجلس از وجود 20 میلیارد دلار ارز در خانه‌ها خبر داده است. آیا استفاده سرمایه‌ای مردم از دلار، خود عاملی برای افزایش قیمت ارز نیست؟

ریشه این تصمیم را باید در تورم بالای اقتصاد ایران دید. وقتی نرخ تورم برای دورانی طولانی دو رقمی بوده و ارزش ریال به شکل مداوم کاهش یافته است، بخش زیادی از مردم برای جلوگیری از کاهش ارزش سرمایه شان به بخش‌های مختلفی از جمله بازار ارز کشیده می‌شوند. در اینجا باید میان افرادی که به عنوان سلطان‌های اقتصادی شناخته می‌شوند و رقم‌های بسیار بالایی از ارز یا دیگر کالاها را احتکار می‌کنند با مردم عادی تفکیک قائل شد. در میان مردم عادی نمی‌توان به کسی که برای مثال 50 میلیون تومان سرمایه دارد و شاهد کاهش مداوم ارزش ریال است، خرده گرفت که چرا پول خود را به ارز تبدیل کرده است. این پول‌های محدود به سمت بازارهایی می‌روند که سرمایه مردم را حفظ کند و در این زمینه نمی‌توان به این افراد ایراد گرفت.

   آیا افزایش جذابیت در بازارهایی مانند بورس می‌تواند نگاه سرمایه‌ای به ارز را کاهش دهد؟

ما در ماه‌های گذشته شاهد آن بوده‌ایم که با حمایت دولت و تلاش برای سودآور کردن بازار بورس، این بازار جذابیت بیشتری پیدا کرده و تعداد زیادی از مردم برای سرمایه‌گذاری به بورس وارد شده‌اند. در چنین شرایطی باید حرکت اقتصاد به سمت رشد و افزایش تولید را به جامعه اثبات کرد تا نگرانی از رشد طولانی مدت بورس کاهش پیدا کند. اگر این نگرانی به وجود آید که آنچه در بورس رخ می‌دهد حباب است و در آینده نزدیک خواهد ترکید، باز هم مردم به سمت دیگر بازارها مانند ارز و مسکن کشیده می‌شوند. با توجه به تاکید دولت بر حفظ بورس این امید وجود دارد که در کوتاه‌مدت حفظ عدد شاخص و رشد آن، ادامه پیدا کند زیرا در غیر این صورت نه تنها سرمایه‌گذاران این بازار متضرر خواهند شد که بار دیگر شوک قیمتی جدیدی به سایر بازارها وارد می‌شود.