ابهامات ساخت 4میلیون مسکن
عباس اکبرپور
اصولا آدمی به امید زنده است و نسلهای مختلف بشری از طریق گسترش امیدواری توانستهاند در طول تاریخ تمدن بشری گامهایی رو به جلو بردارند. اما هر زمان که پایههای این امیدواری مبتنی بر واقعیات مستقر شده، دستاوردهای مطلوبی خلق شده و هر زمان که امیدواریها مبتنی بر اوهام برنامهریزی شده، نه تنها دستاوردی خلق نشده، بلکه آسیبهای فروانی نیز متوجه افراد و جوامع مختلف شده است. اخیرا نایبرییس مجلس یازدهم که ارتباط نزدیکی با رییس دولت سیزدهم نیز دارد و در شمایل رییس ستاد انتخاباتی ایشان فعالیت کرده، اعلام کرد که مجموعه دستگاهها میبایست زمینهایشان را در اختیار وزارت مسکن و شهرسازی قرار دهند تا دولت بتواند وعده ساخت 1میلیون مسکن در هر سال را آغاز و محقق کند. با توجه به اهمیت موضوع ساخت و ساز مسکن و نقشی که این گزاره در حیات معیشتی شهروندان دارد، بسیاری از تحلیلگران تلاش میکنند تا از دل بحث و تبادل نظرهای تحلیلی، پاسخی برای این پرسش کلیدی پیدا کنند که آیا ساختار اجرایی قادر است در طول یک سال وعده ساخت 1میلیون مسکن را با همه ضرورتهایش محقق کند و اگر نه، دولتها توانایی ساخت چه میزان مسکن در هر سال را دارند؟ همانطور که اشاره کردم ایجاد امیدواری امری پسندیده است، از سوی دیگر این تصمیم که دولت تلاش کرده مجموعه ظرفیتهای اجرایی در حوزه زمین را در یک ساختار و مجموعه واحد، گردآوری کند، اتفاق معقولی است. در گذشته بسیار اتفاق افتاده که یک وزارتخانه (مثلا وزارت نفت) برنامههای ساخت وسازی را در زمینهای متعلق به خود در مناطق شمالی کشور با سرمایهگذاریهای فراوان آغاز کرده، اما به دلیل عدم هماهنگی با سایر سازمانها و ارگانها مثل محیط و زیست و... ناچار شده تا پروژه مورد نظر خود را بعد از ساخت یا تخریب کند یا از دستور کار خارج کند. این امر بیانگر آن است که نوع خاصی از آشفتگی و عدم هماهنگی میان بخشهای مختلف اجرایی و حاکمیتی در خصوص مسکن و ساخت و ساز وجود دارد. تا وقتی که این آشفتگیها تداوم داشته باشد، امکان تجمیع ظرفیتها وجود ندارد. بنابراین میتوان گفت که اقدامی که دولت به دنبال آن است از یک منظر خاص میتواند آشفتگیهای موجود در این بخش را ساماندهی کند. اما باید توجه داشت که معضل مسکن تنها مختص به امر مسکن نیست و دامنه وسیعی از گزارههای متکثر وجود دارند که برای بهبود شاخصهای ساخت و ساز مسکن باید به آنها توجه کرد. یکی از اساسیترین مشکلاتی که در خصوص طرح دولت در خصوص ساخت و ساز وجود دارد آن است که این وعدهها مبتنی بر اقتصاد دولتی تنظیم شده است. در حالی که تجربه ثابت کرده که اساسا هیچ کشوری با رویکردهای دولتی نتوانسته، یک چنین ساخت و سازهایی در این حجم و گستره را ساماندهی کند. اساسا باید دید، رویکردهای تسهیلاتی این طرح آیا به اندازهای است که مردم بتوانند در این طرح مشارکت کنند؟ تخصیص تسهیلات 400میلیون تومان وام مسکن در بازاری که واحدهای خرد آن چند میلیارد قیمت دارند، اساسا راهگشا نیست. از سوی دیگر هرچند وعده ساخت 1میلیون مسکن در ظاهر خبر خوشحالکنندهای است اما تجربیات گذشته باعث شده تا تحلیلگران نسبت به یک چنین وعدههایی نهتنها خوشحال نشوند بلکه احساس نگرانی نیز داشته باشند. تجربیات گذشته اقتصاد کشور از یک چنین طرحهایی حاکی از آن است که...
اغلب این طرحها بدون بررسیهای میدانی، کارشناسی و تحلیلی لازم صورت میگیرد. طبیعی است بدون ارزیابیهای علمی، تخصصی و میدانی اجرای این نوع طرحها با دشواریهای فراوانی همراه خواهد بود. در جریان ساخت و ساز مسکن مهر، متولیان بدترین مختصات ممکن را برای ساخت و ساز در نظر گرفتند. بدون اینکه برای این امر پیشبینیهای آموزشی، امنیتی، بهداشتی، خدماتی و... را صورت دهند. در مکانهای دورافتاده، در جنب قبرستانهای متروک، مکانهای نامشخص و... مساکن مهر ساخته شد. در واقع سود سرمایهگذاریهای میلیاردی دولت نه به نفع مردم بلکه به جیب سوداگران سرازیر شد. باید بدانیم، در پروژهها، فقط ساخت یک واحد مسکونی مطرح نیست، ایجاد ساختارهای مسکونی نیازمند دامنه وسیعی از نیازها و بایدها و نبایدها است. عدم توجه به این ضرورتها باعث میشود کشور علیرغم سرمایهگذاریهای چند میلیارد دلاری نتواند به اهداف از پیش تعیین شده خود دست پیدا کند. از سوی دیگر در زمان یک چنین طرحهایی اغلب به جای دیدگاههای برآمده از رویکردهای کارشناسی از ایدههای سوداگران و دلالان استفاده میشود. وقتی در یک پروژه فراگیر مباحث سوداگرانه مطرح شود، شک نکنید که پروژه هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد شد. چرا که ذهن سوداگر به سمت سود بیشتر میل میکند و افزایش کیفیت اهمیت چندانی برای او ندارد. معتقدم برای این طرح، نیازمند مجموعهای از تحلیلگران، کارشناسان و اساتید دانشگاهی هستیم که بتوانند موضوع را از منظر علمی و تخصص بررسی کنند. در شرایطی که عمر بناهای مسکونی در کشور ما بین 10 الی 12 سال است این عمر در سایر کشورها بین 70 تا 80 سال است. دلیل این عمر کوتاه آن است که در زمان اجرای پروژههای مسکونی به رویکردهای تخصصی و کارشناسی توجه لازم نمیشود. اینکه یک نامزد انتخابات ریاستجمهوری یا تعدادی از نمایندگان مجلس وعدهای دهند و طرحی را برای بهبود شاخصهای مسکن ارایه کنند به تنهایی نمیتواند مشکلات دامنهدار مردم در حوزه مسکن را پوشش دهد. زمانی میتوان نسبت به توفیق طرحی مطمئن شد که ردپای اساتید دانشگاهی، مهندسان برجسته و صاحبنظران کارکشته در روند اجرایی طرح مورد نظر پیدا شود. وگرنه باید سرنوشت این طرح را نیز در خوشبینانهترین حالت در مسیر طرحهای مشکلسازی چون مسکن مهر و... دستهبندی کرد.