زمان به نفع مخالفان برجام
رضا نصری تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با «تعادل» مطرح کرد
زهرا سلیمانی|
به نظر میرسد دولت سیزدهم هنوز نتوانسته یک راهبرد واحد در خصوص دورنمای مذاکرات هستهای اتخاذ کند. بلومبرگ روز سهشنبه در گزارشی اعلام کرد روند مذاکرات هستهای ایران با کشور 1+4 تا آذرماه عملیاتی نخواهد شد. این در حالی است که با بروز هر خبری در خصوص تعویق مذاکرات، شاخصهای اقتصادی کشور از جمله نرخ ارز با تکانههای افزایشی مواجه میشوند. موضوعی که بهطور مستقیم معیشت مردم را با خطر مواجه میسازد و سفرههای آنان را خالیتر از قبل میکند. در این میان پیگیری اظهارنظرهای مقامات ارشد دولت نیز نشاندهنده آن است که هنوز یک صدای واحد از درون دولت در خصوص مذاکرات به گوش نمیرسد. مدت زمان کوتاهی بعد از مراسم تحلیف دولت، محمد مخبر معاون اول رییسجمهوری و مسوول تیم اقتصادی دولت در مراسم معارفه مسعود میرکاظمی رییس سازمان برنامه و بودجه دولت جدید اعلام کرد که «بعید است که بتوانیم با نظام سلطه به جایی برسیم.» از سوی دیگر اما برخی دیگر از وزرا و مسوولان اجرایی از جمله شخص رییسجمهوری و وزیر امور خارجهاش در بزنگاههای مختلف از ضرورت تداوم گفتوگوها و رفع تحریمهای اقتصادی سخن گفتند. منتقدان دولت اما با اشاره به این واقعیت که مسوولان ارشد دولت سیزدهم را چهرههایی تشکیل میدهند که بعد از امضای برجام شدیدترین انتقادها را نسبت به این سند راهبردی داشتند، میگویند، تداوم گفتوگوها و احیای برجام باعث افزایش انتقادات از دولت مستقر به دلیل سالهای سنگاندازی در مسیر اجرای برجام خواهد شد. در این شرایط سراغ رضا نصری تحلیلگر مسائل بینالملل رفتیم تا در خصوص دورنمای برجام و راهکارهایی که دولت جدید برای استیفای منافع ملی باید در دستور کار قرار دهد، گفتوگو کنیم. نصری معتقد است ایران نباید زمان را در پروسه گفتوگو با کشورهای 1+4 و امریکا از دست بدهد، چرا که ممکن است، تندروها و مخالفان لغو تحریمها در امریکا، دولت امریکا و اروپاییان را ناچار به راهاندازی مکانیسم ماشه و فشار بیشتر به ایران کنند.
پس از مشکلاتی که در زمان دولت احمدینژاد در پرونده هستهای ایران ایجاد و ایران با قطعنامههای شدیداللحن سازمان ملل متحد مواجه شد و ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفت. بعد از تلاشهای دولت روحانی و محمد جواد ظریف ایران توانست از ذیل فصل هفتم خارج شود و قطعنامههای شورای امنیت را بلااثر کند. آیا ممکن است نحوه تعامل دولت جدید با کشورهای1+4 باعث احیای این قطعنامهها شود؟ یک چنین امری محتمل است؟
برای این منظور باید چشمانداز پیش روی مذاکرات را بررسی و تحلیل کرد. در صورتی که مذاکرات وین به شکست بینجامد یا اینکه مسیر مذاکرات سیر نزولی پیدا کند و رویکرد «اهرمسازی» بر فضای گفتوگوها حاکم شود، دولتهای مقابل عضو برجام (1+4 و امریکا) این گزینه را در برابر دارند تا با توسل به سازوکار حل اختلاف (مکانیسم موسوم به ماشه) در مسیر احیای قطعنامههای پیشین شورای امنیت گام بردارند. در واقع، معتقدم این تصور که دولت امریکا و دولتهای غربی عضو برجام بدون هیچ واکنش و مقاومتی در مقابل مصوبه آذرماه مجلس و تشدید فعالیتهای هستهای ایران سر فروخواهند آورد و به مطالبات تهران تن خواهند داد، تصور درست و واقعبینانهای نیست.
به نکته مهمی اشاره کردید؛ در ایران این تصور وجود دارد که افزایش تواناییهای ایران در دانش هستهای ایران را در موضع برتر مذاکراتی قرار داده و ایران میتواند دستاوردهای بسیار افزونتری از برجام کسب کند. طرف مقابل چه شکل واکنشهای احتمالی خواهد داشت؟
دستکم در برخی از این کشورها - از جمله در امریکا - فضای سیاست داخلی به گونهای است که به دولت و تیم مذاکرهکننده به راحتی چنین اجازهای نمیدهند. محتملتر است این کشورها در واکنش به «اهرمسازی» ایران به اهرمسازی متقابل روی بیاورند و از این طریق بر ایران فشار مضاعف وارد بیاورند. از دید آنها، احیای قطعنامههای شورای امنیت میتواند یکی از این اهرمها باشد. گزینهای که باعث میشود تا دستاوردهای قبلی ایران از میان برود و باز هم دامنه وسیعی از فشارهای دیپلماتیک و حقوقی متوجه ایران شود. گزینه دیگر این است که با استناد به گزارشات منفی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای حکام اقدام به ارجاع وضعیت ایران به شورای امنیت کند تا در آنجا برای اخذ قطعنامههای جدید فصل هفتمی تلاش کنند. در این صورت موضوعاتی از قبیل «بازرسی» از تاسیسات ایران میتواند در شورای امنیت - با رای مثبت چین و روسیه - به محل اجماع تبدیل شود.
برخی معتقدند ایران با توجه به تحولات منطقهای به دنبال افزایش دستاوردهایش در مذاکرات است، آیا دستیابی به یک چنین دستاوردهایی ممکن است؟این دسته از تحلیلگران تحولات منطقهای در افغانستان را در کنار برگهای برنده ایران در عراق، سوریه، یمن، لبنان و... به عنوان گزارههایی میدانند که نهایتا غرب را مجاب به دادن امتیازات بیشتری به ایران خواهد کرد. آیا این تفاسیر درست است؟
بخشی از پاسخ این پرسش به مناسبات ارتباطی ایران با کشورهای منطقه بازمیگردد. تحولات و گفتوگوهای منطقهای، چنانچه موجب وفاق و نزدیکی میان ایران و عربستان سعودی شود، احتمالا موضع کشورهای غربی در مورد موشکهای بالستیک و «رفتار ایران در منطقه» را تا حدودی تعدیل خواهد کرد. دکتر امیرعبداللهیان در نشست بغداد با طرح موضوع «سرنوشت به هم پیوسته ملتها و دولتهای منطقه» گام مثبتی در این راستا برداشتند. به هر حال بهبود مناسبات ارتباطی ایران در منطقه تاثیرات قابل توجهی در رویکردهای مذاکراتی ایفا خواهد کرد.
اما شما پاسخ ندادید آنگونه که برخی افراد و جریانات داخلی عنوان میکنند، آیا میتوان پیشرفتهای ایران در دانش هستهای و غنیسازی را برگ برنده ایران در مذاکرات ارزیابی کرد؟
ببینید، پیشرفتهای ایران در حوزه هستهای تا یک اندازه میتواند به تقویت موقعیت مذاکراتی ایران بینجامد. اما اگر از آن حد عبور کرد، بیش از اینکه موضع ایران را تقویت کند، موجب اجماع و اتحاد سایر اعضای برجام و امریکا علیه ایران خواهد شد. در واقع، عبور از «حد بهینه» مجددا به ایرانهراسی دامن خواهد زد و باعث خواهد شد ایران از موضع «محق» به موضع «بدهکار» نقل مکان کند. اگر این طور القا شود که برنامه هستهای ایران از این پس «تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی» شده است، چه بسا کشورهای متحد مانند چین و روسیه نیز - که پیش از برجام به بهانه پیشگیری از جنگ به تمام قطعنامههای فصل هفتم شورای امنیت علیه تهران رای مثبت داده بودند - مجددا با دولتهای غربی همسو شوند. بنابراین ایران در طراحی راهبردهایش باید مجموعه عوامل و گزارههای محتمل را مورد توجه و ارزیابی قرار دهد.
اما بعد از تشکیل کابینه سیزدهم، اظهارنظرهای متفاوت و بعضا متضادی در خصوص مباحث مختلف در ایران شنیده میشود، برخی از چهرههای ارشد دولت از احتمال تعویق گفتوگوها صحبت میکنند. برخی دیگر از مسوولان اجرایی دورنمای مذاکرات را چندان روشن نمیدانند و برخی نیز از تداوم گفتوگوها سخن میگویند. مطالبات حداکثری مجلس نیز با تصویب طرحهایی چون اقدام راهبردی کاملا مشخص است. در این شرایط غرب تا چه زمانی منتظر ایران برای تداوم گفتوگوها باقی میماند؟
بهطور کلی هیچ پنجره مذاکراتی برای همیشه باز نخواهد ماند. غرب تا زمانی منتظر خواهد ماند که از توافق با ایران ناامید نشود یا فضای سیاسی و افکار عمومیاش اجازه دهد که صبر بیشتری در پیش بگیرد. درست است که فضای سیاسی و افکار عمومی تا حدی متأثر از مواضع و رفتار دولت جدید در ایران است. اما ناامیدی غرب از رسیدن به توافق فقط و الزاما مربوط به رفتار تهران نیست. ممکن است پرچم موانع سیاسی و حقوقی در واشنگتن در برابر مذاکرات به اندازهای توسط کنگره و جریان افراطی برافراشته شود که عملا دولت بایدن - و به تبع دولتهای غربی - ناگزیر از تلاش برای رسیدن به توافق با تهران صرفنظر کنند. در اینجا باید در نظر داشت که هر چقدر مذاکرات به تعویق بیفتد، جریان مخالف برجام فرصت بیشتری خواهد داشت تا موانع جدید ایجاد کند یا موانع قبلی را - احیانا از طریق قانونگذاری- تحکیم و تثبیت کند. بنابراین ایران باید مجموعه این گزارهها را مد نظر قرار دهد و بعد اقدام به اتخاذ راهبردهای موثر کند.