لحظه جادویی ورود و خروج
رضا غنیپور
بعد از تحولات اخیر بازار سرمایه که متعاقب تغییرات دولت و حضور چهرههای جدید در ترکیب اقتصادی کابینه به وجود آمد بسیاری میخواهند بدانند، چگونه باید با این تحولات تازه در بازار سهام روبهرو شد. در واقع روند ورود به بازار سرمایه مبتنی بر چه المانهایی باید طراحی و برنامهریزی شود؛ موضوعی که پیش از این بسیاری از تحلیلگران بازار سرمایه، تلاش میکردند ابعاد و زوایای گوناگون آن را تشریح کنند و متریالی برای آندسته از افرادی مهیا کنند که قصد ورود به بازار سهام را دارند. در واقع رسیدن به آگاهی و مهارت برای زمان ورود و زمان خروج مناسب یکی از ضرورتهایی است که هر فعال بازار سرمایه باید ابعاد و زوایای گوناگون آن را درک کند و فرابگیرد. سیگنال نقطه ورود شامل چندین مرحله در پروسه معاملهگری میشود و اولین مرحله نیست. معاملهگران تمایل دارند مجذوب این مرحله شوند چرا که مفیدترین مرحله در چرخه معاملهگری است. نقطه ورود تعیینکننده سود یا ضرر کسی نیست، بلکه نقطه خروج این مساله را مشخص میکند. بسیاری از معاملهگران بر پیدا کردن «ستاپ عالی» متمرکز هستند به جای آنکه بر تمام مراحل قبل از اینکه وارد معامله شوند، تمرکز داشته باشند. مایکل کاول (Michael Covel) در کتاب The Complete Turtle Trader که حمیدرضا سودمند ترجمهای عالی از آن را ارایه میکند، شرح میدهد ریچارد دنیس (https: //t.me/Reza_ghanipur/1472)، معاملهگر مشهور، چطور توانست این موضوع را به شاگردان خود بفهماند: «تحقیقات ما نشان دادند که تعیین شرایط دقیق تسویه و خروج از معامله، بسیار مهمتر از شروع معامله است. با یک استراتژی خروج خوب، حتی اگر بهطور تصادفی وارد معامله شده باشید نتیجه شگفتانگیزی میگیرید.» در واقع در جریان این کتاب به دنبال راهکارهایی است که از طریق آن افراد درک شفافی از لحظه ورود و خروج از بازار را در ذهن خود پرورش دهند. دنیس در واقع لاکپشتها (شاگردان دنیس) را به چالش میکشید تا به صورت تصادفی وارد بازار شوند و پس از ورود، معامله آنها را مدیریت میکرد. زمانی که آنها وارد معامله میشدند در صورتی که مدیریت سرمایه را رعایت کرده بودند، میتوانستند بدترین اتفاق ممکن را مدیریت کنند. عملکرد یک معاملهگر بیشتر تحت تاثیر استراتژی نقطه خروج و فرایند مدیریت ریسک قرار دارد. تدوین استراتژی نقطه خروج و فرایند مدیریت ریسک به نسبت انتخاب کردن نقطه ورود عالی، تاثیر بیشتری بر عملکرد یک معاملهگر دارد. درست است که نقطه ورود خوب لبه (Edge) اضافهای به معامله شما اضافه میکند اما نقطه ورود تنها یک لبه محسوب میشود. اگر معاملهگری قبل از ورود به معامله تمام عناصر برنامه معاملاتی را رعایت کند، میتوان گفت قبل از شروع جنگ، پیروز جنگ شده است. معاملهگری که برنامه معاملاتی، صبر و انضباط دارد، شکستناپذیر است.
بسیاری از فعالان بازار سهام که تجربیات گرانقدری از پیروزی و رشد در بازارهای مختلف را دارند، معتقدند که اساسا معاملهگر مادرزادی وجود ندارد. به هیچ شخص یا جریانی استعداد معاملهگری هدیه داده نشده است. تنها موهبت واقعی، سختکوشی مداوم بیبازگشت است؛ ولی این گزارهای نیست که به شخصی هدیه داده شود، بلکه یک انتخاب است. اگر کسی فکر نمیکند که میتواند اینگونه بیندیشد و اینطور عمل کند، بهتر است از بازار سرمایه فاصله بگیرد، مهارتهای لازم را کسب کند، قویتر شود و آگاهتر و دوباره به این بازار بازگردد. در واقع باید بهانههای شکست را نابود کرد و بعد مانند یک مبارز وارد مناسبات مرتبط با بازار شد.