مساله زمان
محسن جلیلوند
یکی از پیچیدهترین معادلات هستی از عهد باستان تا به امروز، مساله «زمان» است. هرچند تعاریف و استعارههای مختلفی طی هزاران سال برای رمزگشایی از موضوع زمان ارایه شده است، اما هنوز بشر نتوانسته درکی عینی و دقیق از کیفیت زمان داشته باشد. البته علوم مختلف تلاش کردهاند تا تعاریفی از زمان ارایه کنند. شاید مهمترین تعریف علمی از زمان به تئوری نسبیت اینشتین باز میگردد که تلاش کرد وجوه کیفی متفاوتی از زمان مبتنی بر سرعت و حرکت ارایه کند. در عرفان اسلامی هم کیفیتهای مختلفی برای زمان ارایه میشود، مثلا برخی عرفا، زمان را به سه دسته کلی زمان «زمخت» (یا کثیف)، زمان «لطیف» و زمان «الطف» تقسیمبندی میکنند که مربوط به ابعاد مختلف هستی است. خداوند متعال هم در قرآن مجید، اشاره میکند که هر سال از زمان آسمانی معادل هزار سال زمینی است. اما در میان تعاریف متکثری که در خصوص زمان، وجود دارد در حوزه دیپلماسی نیز تعاریف متفاوتی از مساله زمان وجود دارد که با مجموعه تلقیهای رایج از وقت، زمان و هنگامه، متفاوت است. عینیترین شمایل از این تفاوت در درک از زمان را میتوان در صحبتهای اخیر حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان مشاهده کرد . وقتی در پاسخ به پرسش خبرنگاران در خصوص موعد دستیابی به توافق هستهای با طرفهای مقابل گفت: «به زودی ما (یعنی ایران) با به زودی که مدنظر اروپا و امریکاست، تفاوت دارد.»در واقع امیرعبداللهیان به تفاوتهایی که در درک هر کدام از طرفها در خصوص عنصر«زمان» وجود دارد، اشاره کرد. واقع آن است که اگر امروز بخواهیم، مهمترین مساله مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+4 و امریکا را شناسایی کنیم باید از مساله «زمان» نام ببریم. موضوعی که ریشه اصلی همه اختلافاتی است که میان طرفهای مختلف برجام وجود دارد. از یک طرف ایران با توجه به ضرورتهای اقتصادی و نیازهای ارتباطی خود مایل است هرچه سریعتر، مطالبات خود را از دل برجام استیفا کند و تحریمهای اقتصادی را پایان دهد. از سوی دیگر هم کشورهای 1+4 و امریکا قرار دارند که احساس میکنند، وقتکشی در مذاکرات و گفتوگوها باعث میشود تا ایران به سطح بالاتری از دانش هستهای دست پیدا کند و دست بالاتر را در مذاکرات داشته باشد. با این مقدمات این پرسش مطرح است که دلیل ورود انریکه مورا معاون دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا به تهران چیست و مورا در سفر به تهران به دنبال چه میگردد؟ دلیل اصلی حضور مورا در تهران زمینهسازی برای برگزاری هرچه سریعتر مذاکرات و آوردن ایران پای میز مذاکرات است.
از سوی دیگر علی باقری معاون سیاسی وزیر امور خارجه در توییتی اشاره کرده که ایشان مسوول برگزاری مذاکرات هستهای است. در واقع با این توییت مشخص شد که مساله مذاکرات هستهای در دولت سیزدهم، همچنان توسط وزارت امور خارجه کشورمان دنبال خواهد شد. البته در این میان مقامات فرانسوی اعلام کردهاند که چشمانداز روشنی در خصوص مذاکرات هستهای وجود ندارد. برخی هم در محافل دیپلماسی این پرسش را مطرح میکنند که آیا حضور شخصیتی مانند علی باقری که از جمله چهرههای منتقد برجام بوده است، این پالس را به فضای پیرامونی ارسال نمیکند که ایران اراده جدی برای توافق ندارد؟ معتقدم در شرایط فعلی نتیجهای که ایران از مذاکرات دنبال میکند با نتیجهای که طرف مقابل پیگیری میکند، متفاوت است. ایران در ماههای اخیر در خصوص غنیسازی هستهای به دستاوردهای هستهای خاصی دست پیدا کرده که تصور میکند از این دانش در قالب یک برگ برنده میتواند استفاده کند. از سوی دیگر طرف مقابل هم با حضور بایدن به یک هماهنگی کامل رسیده است و نوع خاصی از اجماع را شکل داده است. بنابراین این خطر وجود دارد که تحریمهای سازمان ملل و قرار گرفتن ذیل فصل 7تحریمهای شورای امنیت بازگردد. ضمن اینکه اثرات تحریمها هر روز تبعات بیشتری در اقتصاد ایران به جا میگذارد و شاخصهای اقتصادی داخلی ایران را در وضعیت نزولی قرار میدهد. اینکه طرفین چه استفادهای از این کارتها میکنند و چگونه بازی میکنند، نیازمند گذر زمان است. البته تحرکاتی که غربیها در پیش گرفتهاند نشان میدهد آنها احتمال عدم توافق را نیز پیشبینی کردهاند. اینها و روند اخیر مقامات رژیم صهیونیستی به امریکا و سایر کشورها این احتمالات را تقویت میکند. در این میان ایران در این دوره جدید معتقد است که غربیها نهایتا ناچار به توافق خواهند بود. چرا که واقع آن است فشار حداکثری طرفهای مقابل نه تنها باعث نشده تا ایران عقبنشینی کند، بلکه ایران راهکارهایی را برای مقاومت بیشتر یافته است. در این شرایط مورا راهی تهران شده است تا این طناب از هم گسیخته را باز به هم متصل کند. همانطور که قبلا هم اشاره شد، تعریف زمان برای دو طرف متفاوت است. کوتاهترین زمانی که ایران برای توافق به دنبال آن است با کوتاه زمانی که امریکا و غرب استنباط میکند، متفاوت است.به نظرم طرفین با هم سرشاخ نشدهاند، بلکه با عنصر زمان سرشاخ شدهاند. هم غرب نگران گذشت زمان است و هم ایران نگران تبعات اقتصادی گذشت زمان است. اگر به آخرین آمار اقتصادی بانک مرکزی توجه کنید، متوجه میشوید، نرخ تورم در ایران به بالای 50درصد رسیده است. عدد و رقمی که از زمان شهریور 20 تا به امروز بیسابقه بوده است. از سوی دیگر دانش هستهای ایران هم به گونهای افزایش یافته که غرب را نگران گسست همه خطوط قرمز کرده است. بنابراین هر دو طرف با مساله زمان دست به گریبان هستند. حل این مشکل در گروی دستیابی دو طرف به یک درک مشترک از زمان است. معتقدم دوطرف در ساعت 25 قرار دارند، یعنی از موعد روتین زمان عبور کردهاند و وارد وقت اضافه شدهاند.