مذاکره در دقیقه 90
یوسف مولایی
مذاکره در خصوص مسائل حاد بینالمللی در حکم ماهی بیرون افتاده از دریایی است که چنانچه زمان زیادی از آب دور نگه داشته شود از دست خواهد رفت. مثالی که نشان میدهد تا چه اندازه مقوله زمان در گفتوگوهای بینالمللی دارای اهمیت است. دامنه وسیعی از کارشناسان بارها در خصوص اهمیت عنصر زمان در مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+4 و امریکا هشدار دادهاند و اعلام کردهاند که مساله زمان، عنصر بسیار مهمی در مجموعه مناسبات بینالمللی است. در این میان به نظر میرسد، مذاکرهکنندگان ایرانی در این هنگامه، روش خاصی را در مذاکرات در پیش گرفته و تاکتیکهایی را به کار میگیرند تا به زعم خود امتیازات بیشتری را دریافت کنند. البته از منظری خاص، حق با ایران است، چرا که ایران بعد از خروج امریکای مدل ترامپ از برجام، هزینههای سنگینی را پرداخت کرده و امروز که باز هم بحث تداوم گفتوگوها مطرح شده، طبیعی است که حساسیتهای بیشتری داشته باشد. اما واقع آن است که امریکاییها حاضر به پرداخت هزینههای تخلفات خروج از برجام نیستند و برنامهای برای جبران خسارتهای وارد شده بر ایران ندارند. ایران باید بپذیرد که نظم نوین جهانی مبتنی بر حق و عدالت، امور خود را پیش نمیبرد، بلکه نوعی موازنه قدرت در ساختار جهانی حاکم است که در آن قویتر، حرف نهایی را میزند. ایران با شناخت مناسب از این مناسبات باید تلاش کند منافع حداکثری خود را از نظام جهانی برداشت کند. من این نگرانی و دغدغه را دارم که ایران زمان را از دست بدهد، اگر تصمیمسازان کشور این رویکرد را به عنوان یک تاکتیک به کار گرفتهاند تا از امریکاییها امتیاز بیشتری بگیرند، باید گفت این تاکتیک، نه تنها اثربخشی خود را از دست داده است، بلکه ایران را به سمت و سویی هدایت میکند که در مقابل یک اجماع جهانی تازه قرار بگیرد.در زمان مدیریت دولت قبل، ایران توانسته بود امریکا را در انزوا قرار دهد و امکان اجماع را از طرفهای مقابل سلب کند. نباید این دستاورد از دست برود و به گونهای برنامهریزی شود که دوباره کشورهای 1+4 و امریکا در کنار هم قرار گرفته و ناجوانمردانه ایران را در گوشه رینگ صحنه مناسبات جهانی گیر بیندازند. شواهد حاکی از آن است که امریکا نیز از ایجاد اجماع جهانی علیه ایران، استقبال میکنند و تلاش میکنند روند قبلی که به نفع ایران جریان داشت را معکوس کنند. البته دیروز خبری از سوی علی باقری مذاکرهکننده ایرانی منتشر و مبتنی بر آن اعلام شد، دو طرف توافق کردهاند که مذاکرات را از ماه میلادی نوامبر آغاز کنند. البته نوامبر زمان دوری محسوب میشود، اما در این برهه حساس، همین که دو طرف در خصوص آغاز مذاکرات به یک نتیجه مشترک رسیدهاند، میتوان آن را امر مبارکی دانست. اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان منتظرند تا خبر توافق و لغو تحریمهای اقتصادی را بشنوند تا اقتصاد و معیشت کشور در وضعیت مطلوبتری قرار بگیرد. ضمن اینکه توافق ایران و 1+4 و امریکا، از یک طرف صلح و امنیت را در سطح منطقه و جهان به ارمغان میآورد و از سوی دیگر، فرصت بازسازی و حل مشکلات اقتصادی را برای ایران فراهم میسازد. البته برخی از تحلیلگران اشاره میکنند که حضور چهرههای مخالف برجام، ممکن است روند مذاکرات را به سمت بن بست هدایت کند. اما شخصا معتقدم، پرونده هستهای ایران یک پروژه مهم ملی و کلان در ایران است. تصمیمسازی در خصوص این پروژه در اختیار وزارت خارجه، دیپلماتها یا دولت نیست و موضوع در سطوح کلانتری بررسی میشود. بنابراین حضور دیپلماتهای مخالف برجام باعث نخواهد شد که رویکرد ایران تغییری کند. از این جهت من نگرانی خاصی از مخالفت احتمالی چهرههایی مانند علی باقری و همراهان ایشان ندارم. اگر سیاستهای کلان کشور مبتنی بر استفاده از منافع برجام باشد، مخالفت دیپلماتها نمیتواند خللی در سیاستگذاریهای کلان کشور ایجاد کند. با این توضیحات به نظرم، ایران هرچه سریعتر باید در مسیر احیای برجام و پایان منازعه هستهای گام بردارد تا بتواند، فشار زایدالوصف اقتصادی که طی سالیان متعدد بر دوش مردم کشورمان سوار شده است را تعدیل سازد. معتقدم تاکتیک اتلاف وقت در این برهه نهتنها به نفع ایران نیست، بلکه خطر ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را بیشتر از هر زمان دیگری شکل میدهد. واکنش بازارهای اقتصادی کشور نیز نشاندهنده این واقعیت است که بازارهای 5گانه کشور نسبت به هر خبری که در آن نشانهای از توافق وجود داشته باشد، واکنش مثبت نشان میدهد و در مسیر معکوس نسبت به هرگونه تاخیر در مذاکرات و توافق نیز واکنش منفی نشان میدهد. روندی که نشان میدهد، اتمسفر اقتصادی ایران نیز تشنه توافقی پایدار با جهان پیرامونی است.