تفاوت بازار سرمایه و بازار بدهی

۱۴۰۰/۰۸/۱۵ - ۰۳:۳۸:۲۲
کد خبر: ۱۸۳۶۸۷
تفاوت بازار سرمایه 
و بازار بدهی

حمیدرضا جیهانی

سهامداران با توجه به‌احتمال ریسک‌‎های مختلف در بازار سرمایه، به خرید اوراق بدهی روی می‌آورند، غافل از اینکه این اوراق در حقیقت یک سود ثابت و خطی می‌دهند. درحالی که بازار سرمایه درروند بلندمدتی که تابه‌حال داشته همیشه بیشترین سوددهی را نسبت به سایر بازارهای موازی، نصیب سهامداران خودکرده. نمودار افزایش ضریب پایه پولی در گزارش شهریورماه بانک مرکزی، بیانگر سرعت بیشتر آن نسبت به روند افزایش تولید نقدینگی است که مشابه این اتفاق در فروردین ۱۳۹۹ نیز رخ‌داده است. این موضوع موید این است که بازار سرمایه با توجه به رشد شتابان نقدینگی، رونق خوبی در نیمه دوم سال خواهد داشت.

اتفاقی که با افزایش نرخ پایه پولی به دلیل چاپ پول در ابتدای سال توسط دولت قبل انجام شد، در شهریورماه امسال هم در عملکرد بانک مرکزی منعکس شد. ازاین‌رو، سهامداران باید توجه داشته باشند که احتمالاً بازار سرمایه در انتهای پاییز یا زمستان، رونق پیدا می‌کند و سودهایی که می‌توانند در بازار سرمایه داشته باشند را با بازارهای مشابه مقایسه نکنند. سرمایه‌های سرگردان، بخش بالای نقدینگی کشور را به خود اختصاص داده‌ و دارندگان آنها به دنبال نوعی از سرمایه‌گذاری‌ هستند تا از طریق آن‌هم سرمایه خود را از تورم مصون بدارند و هم سودآور باشد.

دو بازار پیش‌روی این سرمایه‌های سرگردان وجود دارد: بازار پول و بازار سرمایه. در بازار پول، بانک مرکزی از قاعده بازار بین‌بانکی و مدل بازار باز به عنوان راهکارهایی که به تأمین نقدینگی بانک‌ها می‌انجامد، برای مدیریت آن بهره برده و کریدور نرخ بهره بین‌بانکی را بین ۱۴ تا ۲۲ درصد تعریف کرده است. نرخ سود بانکی در تیرماه به کف خود در سال رسید و در کانال ۱۸ درصد قرار گرفت و نتیجه آن، رونق شهریورماه بورس بود. ولی در ادامه با توجه به سیاست‌گذاری‌هایی که بانک مرکزی داشت، سود بانکی افزایش یافت. نرخ سود بانکی ۲۰ درصد به این معنی است که بازده سرمایه‌گذاری فرد معادل عدد ۵ است. به بیانی دیگر، فرد هراندازه که سرمایه‌گذاری می‌کند، با ضریب «پی بر ‌ای» (P/E) پنج می‌تواند از سرمایه‌گذاری خود سود کسب کند. سود بانکی، سود بدون ریسک و تضمین‌شده است. این در حالی است که در بازار رقیب که همان بازار سرمایه است، سرمایه‌گذار در سرمایه‌گذاری خود با ریسک مواجه می‌شود، زیرا ریسک در ذات بازار سرمایه نهفته است. طبیعی است که در این بازار، سرمایه‌گذار به P/E پنج رضایت نمی‌دهد و انتظار بازدهی بالاتری دارد تا وارد این بازار شود. افزایش نرخ بهره بین‌بانکی و به‌تبع آن افزایش نرخ بهره بانکی، سبب می‌شود سرمایه‌های سرگردان به‌جای اینکه به‌طور مستقیم به  بخش واقعی اقتصاد از طریق شرکت‌های پذیرفته‌شده بورسی وارد شوند، در بانک‌ها دپو شوند. طی سال‌های اخیر مشاهده‌شده است بانک‌ها از بهره‎‌وری بالایی برخوردار نبوده‌اند و تزریق این سپرده‌های بانکی در قالب وام به بنگاه‌های زیرمجموعه، گاه غیرمولد بوده و این موضوع منجر به دور باطل می‌شود که نه‌تنها از رشد اقتصادی کشور جلوگیری می‌کند، بلکه به دلیل انباشته نشدن واقعی سرمایه، آینده اقتصاد را نیز با چالش مواجه می‌کند.

دولت برای تأمین کسری بودجه خود، اقدام به فروش اوراق بدهی از طریق بازار سرمایه کرده است. بر اساس آمارهای بانک مرکزی، در سال گذشته، ۳۲۷ هزار میلیارد تومان در ۶ ماهه نخست سال تأمین مالی از طریق بازار سرمایه انجام‌شده است. ۲۳۰ هزار میلیارد از مبلغ یادشده از طریق بخش‌های سرمایه‌ای مانند افزایش سرمایه‌ها و عرضه‌های اولیه بوده و ۹۷ هزار میلیارد تومان از طریق بازار اوراق بدهی بوده است.

در ۶ ماهه نخست امسال، این مبلغ به ۲۳۸ هزار میلیارد تومان رسیده است. این موضوع حکایت از رونق پایین بازار سرمایه طی این مدت دارد. تأمین مالی بازار سرمایه‌ که همان افزایش سرمایه از طریق آورده نقدی سهامداران یا تجدید دارایی‌ها است، مبلغ ۱۰۵ هزار میلیارد تومان اعلام‌شده که کاهش ۶۵ درصدی را نسبت به دوره مشابه سال گذشته، نشان می‌دهد؛ اما در بخش اوراق بدهی، با افزایش ۳۵ درصد به ۱۳۳ هزار میلیارد تومان رسیده است. فروش اوراق بدهی دولت طی شهریورماه به ۶۵ هزار میلیارد تومان رسیده است که بیشترین مقدار در دوره ۶ ماهه نخست سال بوده است. بررسی ارقام یادشده، نشان می‌دهد به‌جای اینکه تأمین مالی واقعی انجام و دولت از رونق بازار سرمایه بهره‌مند شود و بتواند اوراق خود را در دوران رونق به سرمایه‌گذاران عرضه کند، با روند و سیاست‌گذاری نادرستی که داشته، به‌جای تحقق وعده‌های خود، منجر به رکود و افت شدید در هفته‌های اخیر در بازار سرمایه شده است.

رقابت میان بازار پول و بازار سرمایه، می‌تواند اقتصاد را زمین بزند، این در حالی است که همراهی و همکاری این دو بازار اصلی در تأمین مالی صنایع مختلف، می‌تواند منجر به رشد اقتصادی کشور و بهره‌مندی این نظام در کشور ‌شود. لازم است دولتمردان به این نکته توجه داشته باشند که بورس، قلک دولت نیست و نباید نگاه ابزاری به بازار سرمایه داشته باشند، زیرا این نگاه منجر به از دست رفتن کارایی و کارکرد اصلی بازار سرمایه در تأمین مالی بنگاه‌های بخش اصلی اقتصاد می‌شود. همچنین، بی‌اعتمادی ناشی از آن، سبب گریزان شدن نقدینگی سرگردان از بورس می‌شود.