تعیین نرخ ارز در خیابان
آلبرت بغزیان
اخیرا شاهد افزایش نرخ دلار به دالان قیمتی 28 هزار تومانی به بالا هستیم؛ روندی که نشاندهنده این واقعیت روشن است که دولت سیزدهم هنوز نتوانسته راهبرد مناسبی در خصوص نظام ارزی کشور ارایه کند. البته این نوع راهبردهای غلط، در بازار بورس کشور نیز مشاهده میشود و فقدان راهبرد مناسب، بازار سرمایه کشور را نیز قرمزپوش کرده است. متاسفانه به جای یک اقتصاددان کارکشته، فردی با سابقه مدیریت در بورس در راس هرم مدیریت بانک مرکزی قرار میگیرد تا هم بورس کشور دچار مشکل شود و هم بازار ارزی کشور از راهبردهای مناسب محروم بماند. جالب اینجاست هر زمان که بازار ارز کشور یک ماه در وضعیت با ثبات قرار میگیرد، آقایان سرشان را بالا میگیرند و لبخند فتح بر لب مینشانند و اعلام میکنند به دلیل راهبردهای درست مدیران بانک مرکزی، بازار در وضعیت باثباتی قرار گرفته، اما زمانی که بازار نوسان پیدا میکند و بدون هیچ دلیلی، دچار تکانه میشود، صدا از هیچ شخصی درنمیآید. این در حالی است که هیچ اتفاق بیرونی خاصی در کشور رخ نداده است که مبتنی بر آن اعلام کنیم نوسانات ارزی اخیر، دلیلی بیرونی داشته است. ریشه نوسانات در تصمیمسازیهای داخلی است. بانک مرکزی اعلام میکند نرخ ارز را از بازار متشکل پولی استخراج میکند. وزنه اصلی بازار متشکل پولی بانک مرکزی است و هیچ فرد یا نهادی نمیتواند تاثیری در این بازار داشته باشد. بدون تردید زمانی که دلار از 26 و 27هزار تومان بهطور ناگهانی به 28هزار تومان و بالاترافزایش پیدا میکند به دلیل سیاستهایی است که دولت و بانک مرکزی اعمال کردهاند. متاسفانه بازی با نرخ ارز، دم دستیترین اقدام دولتها برای جبران کسری بودجه و تامین منابع مورد نیاز خود است. در شرایطی که دولت ناچار است، طرحهای انبساطی مانند طرح رتبهبندی معلمان، همسانسازی حقوق بازنشستگان و... را اجرا کند، ناچار است، منابع مورد نیاز خود را به هر حال از جایی تامین کند. در این شرایط بازی با نرخ ارز و افزایش نرخ دلار، ایدهای است که معمولا دولتها از آن بهره میبرند تا مشکل تامین منابع خود را حل کنند.امروز بانک مرکزی باید با شجاعت روبه روی رسانههای گروهی بنشیند و اعلام کند به چه دلیل است که نرخ ارز ناگهان دچار نوسان میشود. اما به جای پاسخگویی، مدیران بانک مرکزی دادههای غلط ارسال میکنند و میگویند هیچ دخالتی در نوسانات بازار نداشتهاند و این روند طبیعی بازار است. متاسفانه بانک مرکزی در زمان ثبات، راهبردهای خود را دلیل ثبات میداند، اما در زمان نوسانات ارزی اعلام میکند که عوامل بیرونی نقشآفرین هستند. نکته خطرناک آن است که بانک مرکزی و دولت جدید، اساس راهبرد ارزی خود را مشخص نکرده است. اعلام نشده که آیا نرخ شناور ارزی مدیریت شده را مد نظر دارند، نرخ بازار آزاد را دنبال میکنند یا راهبرد دیگری. دولت در ظاهر اعلام میکند که به دنبال مهار تورم است، اما تصمیماتش به گونهای است که باعث افزایش نوسان ارزی در کشور میشود. هر اقتصادخواندهای میداند برای مهار تورم باید تولید و سرمایهگذاری در کشور، رونق پیدا کند. اما تصمیمات دولت در روند سوداگریها میدمد و باعث تضعیف تولید میشود.در این شرایط که سرمایهگذار خارجی وارد کشور نمیشود، تصمیمات بانک مرکزی باعث شده که تنها در طول یک ماه حدود 700میلیون دلار از داراییهای ایرانیان صرف خرید خانه در امارات و ترکیه و... شود. این رقمها، باورنکردنی هستند و باید درباره آن صحبت شود. در این شرایط شما فکر میکنید، تولید در کشور پا میگیرد. هر شخصی که بتواند در خارج سرمایهگذاری کند، به سرعت اقدام میکند و هر فردی که نتواند در خارج سرمایهگذاری کند، دارایی خود را به دلار، سکه و... بدل میکند. این روند یعنی افزایش سوداگریها و مرگ تولید. اما مسوولان دولت به جای توضیح دادن در حال فرافکنی هستند و موارد خارج از متن را مطرح میکنند. در شرایطی نوسان ارزی در کشور ما، مستمر شده که کشوری مانند افغانستان و عراق و... توانستهاند، نرخ ارز را ثبات بخشند. یعنی مدیریت ایران از مدیریت افغانستان پایینتر است و در ایران یک اقتصاددان وجود ندارد که بتواند ثبات را به بازار بازگرداند؟ وقتی ثبات باشد، تولید هم رونق میگیرد و بازار کسب و کار بهبود پیدا میکند و زمانی که ثبات در نرخ ارز نباشد، سوداگری و دلالی اوج میگیرد. در ایران، اما اختیار تعین نرخ ارز در اختیار بازار آزاد گذاشته شده است. باک مرکزی هر روز صبح منتظر است ببیند، نرخ ارز در خیابان استانبول یا فردوسی چه عددی است، بعد این عدد را در نمایشگرهای خود نمایان میکند. من تسلطی بر موضوعات سیاسی و حاکمیتی ندارم، اما زمانی که یک چنین بحرانهایی بهطور مستمر شکل میگیرد، نباید در مذاکرات تاخیر ایجاد کرد و ضروری است هرچه سریعتر جریان ورود دلار به کشور بهبود پیدا کند. با این شرایط مردم توان تحمل تکانههای ارزی تازه را ندارند. کافی است نوری به وضعیت خانوادههای ایرانی تابانده شود تا مشخص شود که این روزها چه مصایبی را برای بهرهمندی از یک واحد اجارهای، تامین اقلام اساسی خود و تامین سایر نیازهای خود تحمل میکنند. روا نیست این مردم دردکشیده را مدام آبستن دردها و مصایب تازهای کنند.