استراتژی مبهم در مواجهه با تغییرات اقلیمی

۱۴۰۰/۰۹/۰۶ - ۰۲:۳۵:۳۶
کد خبر: ۱۸۴۳۹۰
استراتژی مبهم در مواجهه با تغییرات اقلیمی

مهتا بذرافکن

نخست) گرمای هوا و کم‌آبی در تابستان و پاییز 1400 مساله‌ای است که سیستم حکمرانی و مردم را عمیقا تحت تاثیر قرار داده است. بر اساس گفته وزیر وقت نیرو، نه‌تنها خشکسالی بلکه گرمای روزافزون زمین از جمله عواملی است که موجب مصرف بیشتر انرژی و چالش پاسخگویی به این مصرف شده است. در برابر اعتراضات روزهای اخیر در برخی از نقاط کشور این پرسش مطرح است که بالاخره استراتژی ایران برای شرایط حاد فعلی که بر اساس نتایج ده‌ها پژوهش نه تنها بهتر نمی‌شود که احتمالا تشدید می‌شود، چیست؟ نهادهای مسوول پاسخ بدهند که آیا می‌خواهند با صرف انرژی و هزینه‌های سرسام‌آور در بخش‌هایی مانند انتقال آب، سدسازی و استحصال آب‌های ژرف که خود منبع منازعه و مخاطره هست با این شرایط مقابله کنند یا با باور کردن واقعیت‌های مبتنی بر دانش و فناوری، به توسعه پایدار و سازگاری روی بیاورند؟ با وجود همه هشدارهای کارشناسان مستقل رویکردهای اقتصاد سیاسی مانع بزرگ تصمیم‌گیری برای در پیش گرفتن استراتژی توسعه پایدار است و کماکان سیستم مدیریتی کشور می‌خواهد با راه‌حل‌‌هایی که بیش از هر کس به مذاق دلالان حوزه آب خوش می‌آید به مقابله با طبیعت بپردازد. استراتژی مقابله با کم آبی، مقابله با بی‌برقی، مقابله با سیل و خشکسالی و.. اینها کلماتی است که ما صدها بار از زبان مدیران مربوطه شنیده‌ایم، اما از آنجا که مقابله مستلزم صرف انرژی و هزینه بسیار است باید پرسید که تا کی و تا کجا می‌توان با طبیعت و فجایع طبیعی مقابله کرد؟ 

دوم) پاییز هر سال دانشمندان گزارشی از انباشت کربن در کره زمین می‌دهند که خبرهای ترسناکی از آینده‌ای ناپایدار است. از یک دهه پیش اقلیم‌‌شناس مشهوری هشدار جدی داد که: «سیستم آب ‌و هوایی جهان شبیه حیوان خشمگینی شده که انگار داریم با ترکه او را کتک می‌‌زنیم.» گلن پیترز، یکی از دانشمندانی که در مرکز تحقیقات بین‌المللی آب ‌و هوا و محیط زیست در اسلو این موضوع را تحلیل می‌کند، در مصاحبه با نیویورک‌تایمز در سال 2013 با تاکید بر اینکه «دیگر زمان بیشتری باقی نمانده است» بیان می‌کند: «حال زمان آن فرا رسیده که همه آماده مواجهه با این موضوع و اتخاذ تصمیمات جدید بشوند.» بدیهی است که اولین شرط تغییر، پذیرش مساله است و به نظر می‌‌رسد سیستم حکمرانی ما هنوز در پذیرش مساله تردید جدی دارد. چرا که آنچه دیده می‌شود ادامه همان روش‌های مخرب به ‌وسیله همان رویکردهایی است که از آنها نمی‌توان انتظار تغییر داشت. اما حقیقت این چیزی است که جلوی چشم ماست: گرمای هوا، کم آبی و مصرف بی‌رویه منابع و نابرابری در توزیع منابع و البته کاهش سطح تاب‌آوری اجتماعی و افزایش مناقشات آبی، آسیب دیدن کسب و کارها، به مخاطره افتادن امنیت غذایی و گسترده‌تر شدن و عمیق‌تر شدن دامنه فقر است که همه اینها حقایقی هستند که بخشی از تجربه روزمره اکثریت مردم است. 

سوم) با توجه به خواب‌های تاریک همسایگان برای آب‌های مرزی و ضعف دیپلماسی آب، از دست رفتن ذخایر آب‌‌های زیرزمینی، آلودگی آب‌های سطحی توسط صنایع و معادن و تحریم‌ها و فقدان دسترسی کامل ایران به داده‌های آب و هوایی باید دید دولتمردان با ادامه روش‌های فاجعه‌بار تا کجا پیش رفته و آیا حاضرند برای مصالح ملی و سازگاری با این پیامدها اقدام درست و تصمیمات سخت بگیرند؟ هم‌اکنون حتی فقیرترین کشورهای جهان رویکرد مقابله را کنار گذاشته و دریافته‌اند شرایط جدید، مخاطرات جدید وجدی در پی داشته و نیاز به راه‌حل‌ها و تغییرات عمیقا انسانی و اجتماعی جدید دارد. آنها رویکرد «سازه مدار» را کنار گذاشته و به رویکردهای «انسان‌مدار» روی آورده‌اند و با کمک نهادهای بین‌المللی در حال اجرای برنامه‌های توسعه پایدار برای حفظ باقی مانده منابع و سازگاری با تغییرات جدیدند. 

چهارم) شوربختانه در کشور ما هنوز گزارش مشخصی درباره برنامه‌های سازگاری با تغییرات اقلیمی منتشر نشده و در عوض هر روز خبر افتتاح پروژه‌های سدسازی و انتقال آب، وعده‌های وسیع‌تر کردن کشاورزی فاجعه‌بار آب‌بر، عدم سرمایه‌گذاری فراگیر بر بازچرخانی آب و حفاظت از تالاب‌ها و رودخانه‌ها در جهت بالا بردن سطح تاب‌آوری انسانی و زیستی قلمرو می‌شنویم. باور به اینکه سازگاری با تغییرات اقلیمی تنها راه برای بقا در شرایط جدید است، نیاز به نگرش فرآیندی به توسعه پایدار دارد؛ راهی که منافع سلاطین پروژه‌های آب به خطر می‌اندازد. این همان چالشی است که پذیرش تغییرات ناشی از سازگاری با تغییرات اقلیمی را برای سیستم حکمرانی دشوار کرده است، اما آنچه مسلم است این که ما در مقابله با طبیعت محدودیت داریم و پذیرش تغییر و سازگاری با تغییرات اقلیمی با سرمایه‌گذاری بر آموزش، خلاقیت، ارتباطات و مشارکت برای نجات آب و منابع طبیعی تنها راه‌حل باقی مانده برای بقای سرزمین ایران است.