فشار مضاعف بر مردم

۱۴۰۰/۰۹/۱۵ - ۰۳:۴۷:۵۳
کد خبر: ۱۸۴۷۰۴
فشار مضاعف بر مردم

فقر عامل بسیاری از آسیب‌هاست

گلی ماندگار|

 قرار نبود وضعیت اقتصاد به همین روال باقی بماند، حداقل در شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست‌جمهوری که این طور عنوان شده بود، قرار بود هم قیمت دلار پایین بیاید و هم مردم برای تامین معیشت خود دیگر اینقدر درگیر و گرفتار نباشند. اما این قرارها و وعده‌ها هم مثل خیلی‌های دیگر به واقعیت تبدیل نشد. طی همین چند روز حتما سبد خرید روزانه شما هم با جهش قیمت مواجه شده است. از نان و ماست و پنیر بگیر تا گوشت و مرغ و ماهی. حالا اینکه فلان سلبریتی از گرانی گوشت ابراز خوشحالی می‌کند و آن دیگری شما را به گرفتن رژیم برای لاغر شدن دعوت می‌کند تا هزینه‌های زندگی تان را پایین بیاورید و در همین تبلیغ ساعت 240 میلیون تومانی به دست دارد مساله‌ای است که در حوصله این بحث نمی‌گنجد اما کاش به قول قدیمی‌ها «اول یک سوزن به خودمان بزنیم و بعد یک جوالدوز به دیگران». این گزارش مشاهدات چند ساعت خبرنگار تعادل از وضعت صرافی‌های شهر تا قیمت چند قلم کالای اساسی است که ممکن است هر روز شما برای خرید آنها سری به سوپر مارکت محله تان بزنید. قیمت‌هایی که هر روز تغییر می‌کنند. نه از سوی کارخانه که از سوی صاحبان مغازه‌ها و تا بار بعدی کارخانه با قیمت جدید از راه برسد آنها قیمت بارهای قبلی را هم به روز رسانی می‌کنند.  این که حالا خیلی از محصولات بدون قیمت مصرف‌کننده راهی بازار می‌شود هم خود امری است که باید دید کدام نهاد و سازمان به آن نظارت دارد و چرا باید در این شرایط برخی از تولید‌کنندگان کالاهای ضروری با حذف قیمت مصرف‌کننده به گرانی دامن بزنند. 

    صف طولانی صرافی‌ها؛ خرید یا فروش

دیگر برای دیدن صرافی‌های شلوغ شهر لازم نیست تا میدان فردوسی بروید، حتی صرافی‌هایی هم که در خیابان‌های مختلف شهر هستند، این روزها با بالا رفتن قیمت دلار به یک مرکز شلوغ خرید و فروش تبدیل شده‌اند. 

     خیابان آپادانا

حتی از فاصله دور هم شلوغی و صفی که مقابل این صرافی تشکیل شده قابل دیدن است. بیش از 30 نفر در صف ایستاده‌اند. تابلو صرافی که قیمت‌ها را به‌روز می‌کند خاموش است! تنوع افراد داخل صف هم خود جذابیت دیگری است، از جوان‌های 24 و 25 ساله گرفته تا افراد مسن بالای 60 سال. جوان‌ها بیشتر برای خرید آمده‌اند.  آرمان 30 سال دارد و در یکی از همین مغازه‌های خیابان آپادانا کار می‌کند، او این روزها هر چه درآمد دارد را برای خرید ارز هزینه می‌کند، پیش بینی‌اش بالا رفتن قیمت دلار است و به «تعادل» می‌گوید: به نظرم دلار از این هم گران‌تر می‌شود. بهترین کار این است که این روزها دلار بخریم.  وقتی به او می‌گویم همین خرید کردن بی‌حد باعث افزایش تقاضا و کم شدن دلار و بالا رفتن قیمت می‌شود با خنده می‌گوید: خب به نفع ما! من چه کار می‌توانم بکنم که سرمایه‌ای برای آینده‌ام جمع کنم. با کدام کار و درآمد می‌توانم امیدوار باشم که تا 10 سال آینده خانه و ماشین داشته باشم و ازدواج کنم. با 30 سال سن با پدر و مادرم زندگی می‌کنم و سعی می‌کنم تمام درآمدم را ارز بخرم تا بتوانم برای آینده‌ام سرمایه‌ای دست و پا کنم. 

    از گرانی دلار خوشحال نیستم

ملیحه اما زنی است 50 و چند ساله، موهای سفیدش از زیر روسری‌اش پیداست، او برای فروختن ارز آمده و به «تعادل» می‌گوید: دختر و پسرم هر دو خارج از کشور زندگی می‌کنند و برای هزینه‌های زندگی من و پدرشان هر ماه برایمان مقداری دلار می‌فرستند. من هم به این صرافی می‌آیم و دلارها را چنج می‌کنم. همسرم بازنشسته است اما من خانه‌دار هستم و با حقوق بازنشستگی همسرم چرخ زندگی‌مان نمی‌چرخد.  او در پاسخ به این سوال که آیا از گران شدن دلار خوشحال است، می‌گوید: اصلا خوشحال نیستم، چون هر چقدر دلار گران شود از آن طرف هزینه‌های زندگی هم بالا می‌رود، همین امروز صبح یک کره 100 گرمی را که یک هفته پیش ده هزار تومان خریده بودم 12 هزار و 500 تومان خریدم. مگر می‌شود در عرض یک هفته این همه افزایش قیمت. 

    مگر قرار نبود اقتصاد سر پا شود

چند خیابان پایین‌تر صرافی دیگری است که مردم مقابل آن صف کشیده‌اند، اینجا هم از هر قشر و سنی افراد ایستاده‌اند و منتظرند تا نوبتشان برسد و وارد صرافی شوند. اینجا هم قیمت دلار روی تابلوی صرافی خاموش است. قیمت را از یک مشتری می‌پرسم و او می‌گوید: بین 30 و 200 تا 250 تومان است البته خرید کمتر است. او در پاسخ به این سوال که برای خرید آمده یا فروش می‌گوید: الان نباید فروخت. 

 رهگذری در حال عبور از کنار صرافی، با خشم به مردم ایستاده در صف نگاه می‌کند و می‌گوید: دلار بخرید تا نان بشود دانه‌ای 10 هزار تومان... خودش را رضا خویی معرفی می‌کند، 65 ساله است، با لحنی تند و پرخاشگرانه می‌گوید، من نمی‌دانم مردم ما کی می‌خواهند کمی هم به فکر همنوع خود باشند. همین صف‌ها باعث می‌شود قیمت دلار افزایش پیدا کند. بعد هم مایحتاج ما است که قیمتش سر به فلک می‌کشد. گفتند دولت رییسی یک‌دست است این‌بار دیگر اقتصاد سر پا می‌شود، اما معلوم نیست که چرا هیچ‌کدام از این وعده‌ها عملی نشده. چرا باید امروز ماست را بخریم 45 هزار تومان و فردا بخریم 50 هزار تومان. کرایه تاکسی ظرف یک سال چندین برابر شده، مسیری را که هر روز بابت آن 2 هزار تومان پرداخت می‌کردم حالا 5 هزار تومان می‌دهم. البته که آن راننده تاکسی هم باید خرج زندگی و هزینه ماشینش را در بیاورد. او هم مثل ما وقتی می‌خواهد مایحتاج روزانه‌اش را بخرد مجبور است هر روز با قیمت‌های تازه مواجه شود. خانه از پای بست ویران است، مسوولان باید فکری به حال این وضعیت بکنند. 

    واکنش بازار ارز به مذاکرات

خسرو مهدوی، کارشناس اقتصادی درباره دلایل افزایش قیمت دلار و تاثیر آن بر زندگی مردم به تعادل می‌گوید: متاسفانه این افزایش قیمت در واقع واکنش بازار ارز به نهایی نشدن مذاکرات است و البته که افزایش قیمت دلار بیش از هر چیز بر زندگی روزمره مردم تاثیر خواهد گذاشت. در حال حاضر دولت سعی دارد با دستوری کردن قیمت‌ها بازار را کنترل کند، اما متاسفانه این راهکار هیچگاه موفق نبوده و هر بار هم با شکست مواجه شده است، اما باز هم از طرف دولت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.  او می‌افزاید: شما نمی‌توانید تولید‌کننده را وادار کنید که قیمت کالای تولید شده خود را پایین‌تر از قیمت تمام شده آن در نظر بگیرد. در واقع بالا رفتن نرخ ارز باعث بالا رفتن نرخ مواد مورد نیاز برای تولید هر کالایی می‌شود، برخی کالاها چندان هم ضروری نیستند، اما مثلا دارو، مایحتاج روزانه افراد و ... اینها دیگر اقلامی نیستند که افراد از خرید آنها در شرایط تورم خودداری کنند. افزایش قیمت دارو در همین بازه زمانی کوتاه باعث بروز مشکلات زیادی برای بیماران شده است. از سوی دیگر بازار سیاه و دلالان هم سعی می‌کنند از این آب گل آلود ماهی بگیرند.

     فقر عامل بسیاری از آسیب‌هاست

بیتا روحی، جامعه شناس اما در مورد افزایش قیمت ارز و تورم ناشی از آن در جامعه می‌گوید: متاسفانه مساله‌ای که مسوولان نسبت به آن بی‌توجه هستند، عواقب این گرانی و تورم افسار گسیخته در جامعه است، همین چند روز پیش یکی از فرماندهان پلیس در اظهارنظری عجیب از مردم خواسته بود که در برابر زورگیرها مقاومت نکنند. سوال اینجاست که پس وظیفه پلیس برای برقراری امنیت چه می‌شود، چرا باید تعداد افرادی که اقدام به زورگیری می‌کنند و تعداد افرادی که از این ماجرا صدمه می‌بینند آنقدر زیاد باشد که پلیس از مردم بخواهد در مقابل این افراد مقاومت نکنند و بدون هیچ چون و چرایی هر آنچه را دارند در اختیار آنها قرار بدهند. فقر آستانه تحمل افراد را پایین می‌آورد. کسانی هستند که سعی می‌کنند با سیلی صورتشان را سرخ نگه دارند اما کسانی هم هستند که فکر می‌کنند باید حقشان را از دیگران بگیرند و دست به هر کاری می‌زنند تا بتوانند هزینه‌های روزمره خود را تامین کنند. دزدی و زورگیری هم یکی از همین کارهاست. 

او می‌افزاید: اگر فکری به حال اقتصاد کشور نکنیم، جامعه نیز از هم گسیخته می‌شود. فقر عامل بسیاری از بزه‌های اجتماعی است، عامل بسیاری از آسیب‌هاست و می‌تواند عامل بسیاری از رفتارهای پرخطر باشد. این روزها افزایش فقر در جامعه زنگ خطری است برای مسوولان. آنها به جای اینکه به مردم بگویند چند وعده غذا بخورند و چه نوع غذایی بخورند، بهتر است شرایط یک زندگی عادی را برای تک تک شهروندان فراهم کنند.