نه تبدیل وضعیت، نه افزایش حقوق

۱۴۰۰/۰۹/۲۲ - ۰۱:۰۰:۵۴
کد خبر: ۱۸۴۹۱۸
نه تبدیل وضعیت، نه افزایش حقوق

ایلنا|

 آنها هر روز با مرگ رخ به رخ می‌شوند، چه فرقی می‌کند، مرگ متوفی از بیماری باشد یا تصادف یا سکته... آنها هر نوع مرگی را در این سال‌ها تجربه کرده‌اند، اما تجربه این ماه‌های اخیر پاندمی کرونا چیز دیگری بوده، دو سال رنج، زحمت بدون حتی یک روز استراحت. برای آنها نه دورکاری معنایی داشته و نه تعطیلی. هر چه بوده مرگ بوده و مرگ. شیفت‌های طولانی کار و خستگی که از تنشان بیرون نمی‌رود. مگر می‌شود، صدای ضجه‌های بازماندگان را شنید و نفسی به راحتی کشید؟ مگر می‌شود اینقدر با مرگ نزدیک بود و از فراغ‌بال و خیال راحت حرف زد. آنها همان کسانی‌اند که کمتر کسی به سراغشان می‌رود و به حرف‌هایشان گوش می‌دهد. آنها در چهاردیواری غسالخانه‌ها روز را به شب می‌رسانند بدون اینکه کسی به فکر آنچه بر روح و روانشان می‌گذرد باشد. خیلی‌ها در این دوران پاندمی مجبور به خانه‌نشینی، شدند، اما بودند کسانی هم که به دلیل فقر و از سر استیصال مجبور بودند برای تهیه هزینه‌های زندگی حتی مرگ را به جان بخرند. از کارگران گرفته تا آنها که در متروهای شلوغ شهر دستفروشی می‌کنند. اما این ستیز جز خط مقدم سلامت که کادر درمان حافظ آن بودند یک خط مقدم دیگر هم داشت که اگر آنها نبودند معلوم نبود چه بر سر شهرها می‌آمد با آن حجم از مرگ و میر کرونایی. غسال‌هایی که هر روزشان شلوغ‌تر از روز قبل بود و ساعت‌ها بی‌وقفه کار می‌کردند. 

    همه آنها که در صف مقدم جنگیدند!

اما در خط مقدم همه‌ این رنج‌ها و دلهره‌های جانکاه، گروه‌هایی قرار گرفتند که به‌طور مستقیم با ویروس کرونا و مبتلایان به آن، سرو کار داشتند؛ پزشکان و پرستاران، هزینه‌های بسیار دادند و صدها نفر از کادر درمان کشور، جان خود را بر سر تیمارداری از بیماران کرونایی گذاشتند؛ بهیاران، رانندگان آمبولانس‌ها، نیروهای خدماتی و پرسنل اداری بیمارستان‌ها و در نهایت، در آخرین حلقه از این زنجیره پرخطر و دلهره‌آور: کارگران زحمتکشِ آرامستان‌ها. لیست بالا، سیاهه‌ همه‌ آنهایی است که در دوران کرونا، کارشان، فداکاری مضاعف بود و هزینه‌های بسیار متقبل شدند؛ اما از سرِ لیست هرچه به سمت پایین‌تر حرکت می‌کنیم، میزان توجه مسوولان و التفات به این هزینه‌ها و دشواری‌های کار کمتر می‌شود؛ تا جایی‌که یک غسال زن در یکی از آرامستان‌های کرج می‌گوید:   « ارتباط گرفتن و صحبت کردن با غسالان و کارگران کفن و دفن دشوار است، صحبت‌ها همگی بوی غم‌های انباشته می‌دهد، بوی دردهای مانده و دلمه بسته بر لوح غمگینِ سینه‌ها.» یک خانم دیگر که در غسالخانه‌ای در تهران کار می‌کند، در رابطه با سختی‌های این شغل و گلایه‌های بسیار از مسوولان می‌گوید: «همیشه شغل ما دشوار بوده است؛ هیچکس تحمل این را ندارد که حتی یک ساعت در محل کار ما بنشیند و فقط نظاره‌گر باشد؛ فوتی می‌آورند که تمام تنش کرم گذاشته؛ آن یکی با هپاتیت و بیماری واگیردار تمام کرده؛ یکی دیگر، روزهای متولی در خانه مانده و بو گرفته؛ ما سال‌ها با این رنج‌ها دست و پنجه نرم کردیم و دیده نشدیم؛ وقتی کرونا آمد، همه‌چیز هزار برابر بدتر شد اما بازهم ما را ندیدند؛ حتی حاضر نشدند ما را در صورت فوت بر اثر کرونا، شهید خدمت بنامند؛ حتی حاضر نشدند نام ما کنار نام پرستاران بیاید....»

    نه تبدیل وضعیت نه شهید خدمت!

در میانه مرداد ۹۹، خبر آمد که محمد خمیس‌آبادی که به عنوان غسال در مجموعه آرامستان بهشت سکینه(س) کرج خدمت می‌کرد، به دلیل ابتلا به بیماری کووید ۱۹ جان خود را از دست داد؛ همسر او نیز که در بخش زنان کار می‌کرده با کرونای سختی درگیر و روزها در بیمارستان بستری شد. خمیس‌آبادی، تنها غسال کشور نیست که جان خود را در بحران کرونا از دست داده است؛ شاید حدود ده نفر از این ‌نیروهای زحمتکش، مرگ‌شان به رسانه‌ها درز کرده است؛ با این حال، هیچکدام از مطالبات شغلی این گروه، برآورده نشد؛ هیچ تلاشی برای بهبود وضعیت زندگی یا اشتغال این نیروهای جان برکف به عمل نیامد.

اول اینکه شهید خدمت نشدند و مرگ کرونایی آنها، شهادت به حساب نیامد؛ دوم اینکه، در بسیاری از آرامستان‌های کشور، هنوز تبدیل وضعیت این نیروها انجام نشده و نیروهای غسال یا کفن و دفن همچنان به صورت پیمانکاری کار می‌کنند و سوم اینکه، برای بسیاری از آنها، هنوز سخت و زیان‌آور بودن شغل به رسمیت شناخته نمی‌شود؛ مثلاً رانندگان حمل متوفی که با جنازه‌های دردناک و گهگاه در وضعیت بسیار بد سر و کار دارند، هنوز جزو مشاغل گروه ب قرار نگرفته‌اند؛ و البته علاوه بر همه این مصائب، اینکه حقوق غسال‌ها و کارگران آرامستان‌ها در دوران کرونا ریالی افزایش نیافته است؛ این گروه برخلاف کادر درمان، نه امتیازی بابت کرونا گرفتند نه حق‌الزحمه‌ای به آنها پرداخت شد.

روزهای گذشته، مدیرعامل سازمان آرامستان‌های کشور گفت: متاسفانه افزایش حقوق و مزایا برای افراد مشغول به کار در آرامستان‌ها نداشتیم و این موضوع تابع دستورات خاصی است که هنوز برای همکاران ما در آرامستان‌ها این اتفاق رخ نداه است. و این در حالی است که در شهریورماه امسال، مهدوی دامغانی (سرپرست اتحادیه آرامستان‌های کشور) ضمن پاسداشت اقدام شایسته و بزرگوارانه رییس‌جمهور در دیدار با کارکنان آرامستان بهشت زهرا (س)، از ایشان درخواست کرد در شرایط سخت کرونا تبدیل وضعیت غسالان مورد توجه و دستور کار قرار گیرد. این مشکلات شغلی و نادیده گرفتن مطالبات، مصداق روشنِ تبعیض و شهروند درجه یک و درجه دو دانستن، توسط مسوولان است؛ نمی‌خواهند بپذیرند یک غسال یا یک کارگر کفن و دفن نیز به اندازه یک پرستار یا پزشک، در دوران کرونا متحمل آسیب و خطر شده است؛ حتی از آنجا که این گروهِ آسیب دیده، در آخرین ایستگاه بیماری مشغول به کار هستند، چه بسا رنج‌های روحی و مصائب روانی بیشتری را ناگزیر تحمل کرده‌اند و دم برنیاورده‌اند؛ و همچنان بدون وقفه به خدمت به خلق خدا ادامه داده‌اند.

    دو سال جانفشانی  بدون دورکاری، بدون تعطیلی!

احسان سهرابی (نماینده کارگران در شورای عالی حفاظت فنی وزارت کار) که پیگیر بهبود شرایط کارگران آرامستان‌های کشور و بحث تبدیل وضعیت آنهاست، در رابطه با شرایط شغلی ناگوار این کارگران زحمتکش به ایلنا می‌گوید: کارگران زحمتکش آرامستان‌های کشور همانند کادر درمان از روزهای اولیه کرونا در خط مقدم مشغول به کار بودند و معنی دورکاری را نفهمیدند و حتی یک روز تعطیلی نداشتند. این بزرگواران سال‌های سال است که به غیر از بیماری کووید ۱۹ سایر بیماری‌ها (تب کریمه کنگو و...‌) و اجساد متفاوتی را تجربه می‌کنند که حتی تجسم و درک این رنج‌ها و دلهره‌ها، برای مسوولان امر و مقامات شهری دشوار است. 

به گفته او، بنابر مصوبات شورای عالی امنیت ملی و ستاد ملی کرونا، به استناد دستورالعمل نحوه تشکیل پرونده شهدای خدمت موضوع ماده ۳ آیین نامه اختصاصی، صرفا کادر درمان مشمول شهید خدمت می‌شوند، کارگران غسالخانه‌ها و سایر کارگرانی که در آرامستان‌ها با پیکر بی‌جان اموات کرونایی سروکار دارند و جان خویش را از دست می‌دهند، متاسفانه مشمول شهید خدمت نمی‌شوند.

سهرابی ادامه می‌دهد: این تبعیض، به‌شدت آزاردهنده است؛ نمی‌توان گفت فوتِ کادر درمان بر اثر کرونا، مصداق شهادت است اما فوت غسالان بر اثر کرونا، شهادت نیست؛ مگر یک غسال که جانش را کف دست گرفته و به خلق خدمت می‌کند، چه فرقی با یک پرستار یا پزشک دارد؟

او از بی‌عدالتی دیگری انتقاد می‌کند: حدود دو هزار نفر از کارگران آرامستان‌های سراسر کشور، هنوز پیمانکاری هستند و علی‌رغم این‌همه رنج و دشواری در بحران کرونا، تبدیل وضعیت نشده‌اند؛ در ارتباط با سخت و زیان‌آور بودن شغل آنها تازه سال گذشته اقدام شد و هفت گروه از کارگرانِ آرامستان‌های کشور در زمره مشاغل ب قرار گرفتند که می‌توانند به راحتی از بازنشستگی پیش از موعد استفاده کنند اما سخت و زیان‌آور بودن برخی از گروه‌های شغلی مثل رانندگان اتومبیل‌های حمل متوفی، در گروه الف دسته‌بندی شده و بایستی از طریق کمیته‌های استانی اقدام کنند و این در حالی است که مسوولیت جمع‌آوری و حمل متوفیان، مسوولیتی بسیار سخت و به‌شدت زیان‌آور است! نماینده کارگران در شورای عالی حفاظت فنی وزارت کار خطاب به مسوولان شهرداری‌ها می‌گوید: دشوارترین کارهای مجموعه شهرداری، برعهده کارگرانی است که بسیاری از آنها پیمانکاری هستند، کارگران فضای سبز، پاکبان‌ها، مشاغل دشوارتری مانند غسالی یا تولی کفن و دفن؛ آن وقت آیا عادلانه است که مدیران پشت میزنشین که کارشان دفتری است و نه با متوفی و نه با بیماری سروکار دارند، رسمی باشند و اینها پیمانکاری؛ این همه تبعیض را چطور می‌توان تحمل کرد؟!

     من همیشه به شغلم افتخار می‌کنم

تبعیض، بغضی است که گلوی صدها و هزاران غسال و کارگر کفن و دفن و قبرکن‌ را می‌فشارد؛ متاسفانه همه معادلات به ضرر زحمتکشانی است که در دو سال گذشته، خدمتگزاران راستین و واقعی مردم بوده‌اند، اینها واقعاً از «جان» مایه گذاشته‌اند. او سال‌هاست در یک آرامستان در شهرستان کار می‌کند و با وجود همه رنج‌ها، جمله‌ای می‌گوید که ناگهان همه جهان اطراف‌مان را در مهی غلیظ فرو می‌برد: «دیده نشدیم؛ تبدیل وضعیت‌مان نکردند؛ با همین دست‌ها، بارها پیکر اموات کرونایی مردم را غسل داده‌ام؛ مرگ در دو قدمی ایستاده؛ مرگ همیشه در دو قدمی ما بوده اما بدون تظاهر بگویم من همیشه به شغلم افتخار می‌کنم...»