آقای شهردار! قبرستان جای بچهها نیست
مریم شاهسمندی
وقتی قرار باشد، مزد خدماتت را بگیری و بدون هیچ تخصصی بر صندلی تکیه بزنی که قطعا شایستگی نشستن بر آن را نداری چنین اتفاقات و اظهارنظرهایی هم چندان غریب نخواهد بود. شایسته سالاری، حلقه گم شده انتصاب افرادی است که این روزها یکی پس از دیگری نشان میدهند که توانایی انجام درست کارهایی را که به آنها محول شده ندارند. مگر میشود یکی از بزرگترین ارگانهای شهری را به دست بگیری، سکان هدایت پایتختی مانند تهران را به تو بسپارند، شهری که اگر قرار باشد دانش مدیریت آن را داشته باشی مشکلات کوچک و بزرگ کم ندارد، آن وقت به این فکر کنی که باید مدارس برای دانشآموزان تور قبرستان گردی بگذارند. اینکه آش آنقدر شور شده که حامیان و نزدیکان آقای زاکانی هم صدایشان درآمده و گفتهاند چرا بچههای مردم باید به قبرستان بروند و بچههای شما به سوییس خود نشاندهنده میزان ناتوانی فردی است که اداره کلانشهری مانند تهران را به دستانش سپردهاند. آقای شهردار! اگر نمیدانید، تهران مشکلات زیادی دارد، از آبگرفتگی معابر به هنگام بارش باران، تا آلودگی هوا، تا دفع زبالهها، کمبود پارکینگ و... که شما اگر قرار باشد به آنها رسیدگی کنید و وقت خود را صرف مطالعه و بررسی این مشکلات بکنید، آن وقت دیگر ایدههای محیرالعقول به ذهنتان نمیرسد و نمیخواهید برای دانشآموزان تور قبرستان برگزار کنید. لابد نمیدانید، اما بسیاری از روانشناسان بر این باورند که نباید ذهن کودکان را با مسائلی که غم و اندوه به دنبال دارند، انباشته کرد. کودکان پر از شور زندگی هستند و اگر قرار باشد، آیندهای درخشان داشته باشند، باید این شور و حال در آنها پرورانده شود. اصلا چه چیزی باعث شد تا این فکر بکر به ذهنتان برسد، در حالی که طی همین دو سال گذشته به واسطه کرونا و البته بیمسوولیتی خیلی از دوستان شما نزدیک به 5 هزار کودک پدر یا مادر خود یا هر دو را از دست دادند و غمی سنگین و جانکاه را تجربه کردند. چرا باید بخواهیم همیشه کودکان، نوجوانان و جوانانمان را به دامان غم و اندوه بیاندازیم در حالی که میدانیم، جامعه بالنده بیش از هر چیز نیاز به شادی دارد.
بسیاری از دوستان شما این روزها دل نگران مهاجرت جوانان از کشور هستند، اما کسی به دنبال این نیست تا بداند دلیل این رفتنها چیست. کسی نمیخواهد باور کند که شادی در جامعه ما هر روز کمرنگتر میشود و امید به زندگی هر روز کمتر. شما و دیگر دست اندرکاران و مسوولان اگر قصد دارید، جوانان را به ازدواج، فرزند آوری و هر آنچه که جامعه برای رو به جلو حرکت کردن به آن نیاز دارد، کمی از میزان اندوهی که هر روز به جامعه تزریق میکنید کم کنید.
نماینده مجلس با چه استدلالی میگوید اگر کسی دنبال آلات موسیقی است از این کشور برود. شما با چه استدلالی توقع دارید مردم فرزندانشان را برای گردش به قبرستان ببرند. چرا سعی میکنید شادی را در جامعه از بین ببرید و جای آن غم بنشانید. اینگونه برخوردها قرار است برای چه کسانی مفید باشد؟ مگر میشود از یک جامعه دلمرده و غم زده انتظار پیشرفت داشت. مگر میشود از کودکان دلمرده و غم زده انتظار خلاقیت داشت؟ کودکی خودتان را فراموش کرده اید؟ اصلا شما نوه هایتان را برای گردش به قبرستان میبرید؟ برای مردم نسخههای درد آور نپیچید. به اندازه کافی مشکلات اقتصادی و تورم و کرونا و... آوار غم را بر سر این مردم خراب کرده است شما دیگر به دنبال مدفون کردن مردم زیر غمهای بیشتر نباشید. وقتی میخواهید برنامهای را ارایه دهید با چند نفر مشورت کنید. البته نه مشاورانی که با شما نسبت فامیلی دارند، مشاورانی که در کارشان خبره هستند و میتوانند نظر کارشناسی بدهند. شاید آن موقع کمتر مورد آماج انتقادها قرار بگیرید.