فروش موی سر پدیدهای تازه در شرایط سخت معیشتی
خبرهایی که به جای مسوولان مردم را تکان میدهد
گلی ماندگار|
از پلههای آرایشگاه که بالا میروم، نفسم میگیرد. سه روزی از زدن دوز سوم واکسن میگذرد اما عوارضش هنوز باقی است. بالاخره به سالن بزرگ و شیک آرایشگاه میرسم. سیما، مدیر آرایشگاه که قبلا تلفنی با او صحبت کردهام به استقبالم میآید. سالن خیلی شلوغ نیست. اینجا همهچیز رنگ و بوی دیگری دارد، انگار وارد دنیایی پر از زرق و برق شدهای. گوشهای از سالن چشمم به موهای دسته شده میافتد، کلاه گیسهای رنگارنگ. باور اینکه تمام اینها با موهای طبیعی ساخته شده کمی سخت است. قیمتها نجومی است. حتی پرسیدن قیمت هم اشتباه بود. اما مساله این است که موها از کجا تهیه میشوند؟ چه کسانی موهایشان را برای این کار کوتاه میکنند؟ اصلا آرایشگاهها این دستههای موی مرتب و این کلاه گیسها را از کجا تهیه میکنند. هیچوقت به این مساله فکر نکرده بودم. در فیلمها و سریالهای خارجی دیده بودم زنها موهایشان را میفروشند، اما اینجا...
یادم میآید مادربزرگم میگفت در زمانهای قدیم اگر دختری از پدرش سرپیچی میکرد یا کار خطایی انجام میداد موهایش را قیچی میکردند. «گیس بریده» ناسزا محسوب میشد. به همین خاطر دخترها به موهای بلند و پر پیچ و تابشان میبالیدند و کسی اصلا به فکر کوتاه کردن موهایش نمیافتاد. اینکه حالا مد شده هر کسی هر مدلی که دلش میخواهد موهایش رادرست کند زمانی کار ناشایستی به شمار میرفت. تمام زیبایی دختران در موهایشان خلاصه میشد. مادرها با حوصله موهای دخترانشان را میشستند، شانه میزدند و میبافتند. به همین خاطر اغلب دختران موهایشان پر پیچ و تاب بود، چون همیشه موهایشان بافته بود.
حالا وضعیت فرق کرده
با صدای سیما رشته خاطراتم پاره میشود. برایم آب آورده تا نفسم جا بیاید. در مورد موها میپرسم. او میگوید: فروختن مو کار تازهای نیست. سالهاست که این کار باب شده اما مساله الان فرق میکند. قبلا خیلی از دختران جوان که میخواستند تغییری در ظاهرشان ایجاد کنند و تصمیم به کوتاهی موی سرشان میگرفتند، به پیشنهاد آرایشگر یا اطرافیانشان موهای خود را میفروختند. هم فال بود و هم تماشا، هم ظاهرشان را تغییر میدادند و هم پولی نصیبشان میشد. اما حالا وضعیت فرق کرده، هر روز یا زنگ میزنند یا حضوری مراجعه میکنند و قیمت میگیرند. اگر سری به «دیوار» بزنی پر شده از آگهی فروش موی سر. از سیما میپرسم مگر این بازار چقدر رونق دارد؟ او میگوید: از زمانی که «اکستنشن» مد شد بازار فروش موی سر هم رونق گرفت. البته همه این موها طبیعی نیستند، اما افراد زیادی هستند که فقط میخواهند از موی طبیعی استفاده کنند. کلاه گیس هم همینطور آنهایی که با موی مصنوعی ساخته میشوند، قیمت شان با کلاه گیسهای موی طبیعی خیلی متفاوت است. خلاصه که این بازار همیشه پر رونق بوده و هر روز هم رونق بیشتری پیدا میکند. به همین خاطر است که این روزها بسیاری از زنان و دختران جوان برای امرار معاش خود به فروش موهایشان روی آوردهاند.
او در ادامه میگوید: موی کودکان طرفداران بیشتری دارد و البته قیمت بالایی هم دارد. این روزها خیلی از مادران برای فروش موهای دختران 6 تا 10 ساله شان
مراجعه میکنند. خیلی از بچهها از کوتاه کردن موهایشان خوشحال میشوند، چون موقع شانه زدن و شستن اذیت میشوند ولی هستند بچههایی هم که با گریه موهایشان را کوتاه میکنند. همین دیروز خانمی دختر 8 سالهاش را برای کوتاه کردن موهایش آورد. دخترک مثل ابر بهار گریه میکرد و مادرش با وعده اینکه برایش یک کیف مدرسه نو میخرد بالاخره او را ساکت کرد. اما بعد فهمیدم که برای پرداخت اجاره خانه موهای دخترش را کوتاه کرده تا بفروشد. بیشتر از مبلغی که توافق کرده بودیم به او پرداخت کردم اما مساله اینجاست که ماه دیگر قرار است چه کار کند؟
فقر همهچیز را دگرگون میکند
نورا بهرامی، جامعهشناس در این باره به «تعادل» میگوید: چهره فقر حالا به مدد شبکههای اجتماعی بیشتر از پیش خودش را نشان میدهد، اینکه خانوادهها برای امرار معاش مجبور به فروش موهای دخترانشان شوند، اتفاق تازهای نیست، البته گستردگی این اتفاق را میتوان زاییده وضعیت اقتصادی این روزها دانست، یادمان باشد که فقر همهچیز را دگرگون میکند.
وقتی خانوادهای برای تامین معاش خود، برای پرداخت اجارهبها منزل، برای تامین هزینههای دارو و درمان، با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم کند، فروش موی سر منطقیترین کاری است که میتواند انجام دهد. وقتی در خیابانهای شهر راه میرویم، چقدر آگهی فروش اعضای بدن میبینیم؟ چند وقت پیش مدیر یکی از اپلیکیشنها به دلیل درج آگهی زنان تن فروش محکوم به زندان شد؟ او در بخش دیگری از سخنانش میگوید: فقر ریشههای اخلاق اجتماعی را از درون میپوساند. آسیبهای اجتماعی در نگاه جامعهشناسی منشأ اصلیاش فقر است. اقتصادی که رو به نابودی است، مردمی که تورم را روزانه تجربه میکنند، اینها تمام و کمال نماد جامعهای هستند که بحران زده است. وقتی آمار سرقت اولیها به گفته پلیس افزایش روز افزون داشته، وقتی مردم حتی دیگر به میلههای پل هوایی و دریچههای فاضلاب هم رحم نمیکنند و آنها را میدزدند، چطور فروش موی سر باید اینقدر برای ما غیر منتظره و عجیب باشد؟
برای ما عجیب و برای مسوولان معمولی است
فرید صداقتی، استاد جامعهشناسی نیز درباره بروز چنین پدیدههایی در جامعه از جمله فروش اعضای بدن، موی سر، تنفروشی و... به «تعادل» میگوید: مساله اینجاست که وقتی چنین اخباری منتشر میشود، این مردم هستند که شوکه میشوند و برایشان عجیب است، اما انگار برای مسوولان تمام این اتفاقات کاملا عادی است، چون بازخوردی که جامعه از خود نشان میدهد با بازخوردی که مسوولان نشان میدهند، کاملا متفاوت است. مردم ناراحت میشوند، مطالبه میکنند، فریاد میکشند، اما مسوولان به سادگی از کنار این اخبار میگذرند، در مجلس نمایندگان به دنبال ممنوعیت ورود آلات موسیقی و عینک دودیاند، در حالی که مادری موهای دخترش را برای هزینه تحصیل همان دختر میفروشد. در حالی که طبق قانون اساسی تحصیل برای همه باید رایگان باشد. در مجلس نمایندگان به دنبال طرح صیانت از مردم در برابر سگ و گربه هستند و تنگ کردن عرصه بر کسانی که حیوان خانگی دارند، در حالی که کسی قرار نیست از جان مردم در برابر سوء تغذیه، بیماری و آلودگی هوا صیانت کند. طرح افزایش جمعیت در مجلس تصویب میشود، دولت آن را ابلاغ میکند و اولین کاری که میکنند، جمعآوری وسایل پیشگیری از بارداری است در حالی که هزاران مادر باردار به دلیل عدم تغذیه مناسب یا جنینشان را از دست میدهند یا خودشان هنگام زایمان جان میبازند. در این شرایط واقعا چرا فروش موی سر در جامعه ما باید به مسالهای بحرانی تبدیل شود، در حالی که اقتصاد ما وضعیت بحرانی دارد و شرایط به گونهای است که مردم دیگر زیر بار فشارهای اقتصادی و معیشتی در حال جان باختن هستند.
همهچیز مهم است جز اقتصاد
او در ادامه به «تعادل» میگوید: قیمت یک دسته موی سر چقدر است، یک میلیون، دو میلیون، ده میلیون؟ این کار یک بار و فقط برای چند روز ممکن است خانوادهای را از گرسنگی، بیسرپناه شدن و ... نجات دهد. این مسوولان هستند که باید با خواندن این خبرها آه از نهادشان بلند شود و به فکر راهحل باشند. با وااسفا گفتن من و شما مشکلی از جامعه حل نمیشود. ما بازوی اجرایی نیستیم، ما اختیارات اجرایی نداریم. اما در این شرایط برای آنها که توانایی قانونگذاری دارند، همهچیز مهم است جز اقتصاد، جز وضعیت معیشتی مردم، جز کنترل تورمی که دیگر روزانه افزایش پیدا میکند. در این شرایط افزایش آسیبهای اجتماعی، قانونگریزی، بزهکاری و ... نباید خیلی هم برای ما عجیب باشد.
زیباییات را چند میفروشی
موهایش 100 سانتیمتر طول دارد، قیمتی که میخواهد آنها را بفروشد، 3 میلیون تومان است، اما هر کسی برای خرید زنگ میزند، زیر 2 میلیون تومان میخواهد بپردازد. این پول را برای افزایش پول پیش اتاقی که اجاره کرده و در آن زندگی میکند، میخواهد. 7 میلیون هم از محل کارش وام گرفته، که باید ماهی 700 هزار تومان پرداخت کند، ماهی 3 میلیون حقوق میگیرد و برای این اتاق که حمام و دستشوییاش هم مشترک است، ماهی 800 تومان اجاره میدهد، 20 میلیون هم پیش داده و حالا صاحبخانه برای تمدید قرارداد 10 میلیون دیگر طلب کرده، سالها برای موهایش زحمت کشیده، اما حالا حتی برای پرداخت پول شامپو هم با مشکل مواجه است. هانیه میگوید: اگر 2 میلیون هم میخریدند خوب بود، اما... دختر 28 سالهای که این روزها برای تامین پول پیش خانهاش باید موهایش را بفروشد، بعدها قرار است قید چه چیزی در زندگیاش را بزند تا روزگار بگذراند؟