بورس و جهان نوین متاورس
محسن عباسی
1) در ادوار گذشته، نظریههای کلاسیک در حوزههای زیربنایی و راهبردی، اولویت رشد و توسعه اقتصادی را در بخشهایی چون، کشاورزی و صنعت جستوجو میکردند. انقلاب صنعتی، صنعتی شدن و مسیر انقلاب سبز (توسعه کشاورزیمحور) در بستر یک چنین ایدههایی شکل گرفتند. موضوعاتی که هنوز هم طرفداران خاص خود را دارد و در بسیاری از کشورهای جهان مورد استفاده قرار میگیرد. اما در حال حاضر، دنیای دیگری به موازات دنیای ما در حال شکلگیری است که بسیاری از مناسبات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نوین در بستر آن در حال شکلگیری است. دنیایی که ذیل عنوان«متاوِرس» از آن یاد میشود. ساختاری که باعث شد، زاکربرگ معروف، 6 آبان ماه درجریان یک کنفرانس آنلاین عنوان فیسبوک و همه زیرمجموعههای آن را تغییر داده و از نام جدید این شرکت یعنی Meta رونمایی کند. البته که این تغییر نام تنها مختص شرکت اصلی مالک شبکههای اجتماعی فیسبوک، اینستاگرام و پیامرسان واتساپ است، اما باعث شد تا دوره جدید در اتمسفر اقتصاددیجیتال و رویکردهای نوین ارتباطی شکل بگیرد.در این نوشتار به دنبال معرفی متاوِرس و کارکردهای آن نیستم، اما هدفم معرفی تفکری است که اجازه شکلگیری این دنیای مجازی را داده است که شاید در فیلمهای علمی و تخیلی هم به آن پرداخته نشده بود.
2) باید توجه داشت، به وجود آمدن این فضاها به خاطر دخالت دولتها نیست، اتفاقا به خاطر عدم دخالت دولتهاست که این فضاها به وجود آمده است، حتما مطلع شدهاید که هیچ نهاد دولتی در فضای بلاکچین وجود خارجی ندارد. (ضمن اینکه اساسا در اقتصادهای آزاد هم نقش دولت در سایر بازارها هم بسیار ناچیز است). چنانچه نگاهی به شرکتهای برتر دنیا داشته باشید. نگاهی به پرسروصداترین پروژههای اقتصادی دنیا بیندازید. اتومبیلهای خودران دارای هوش مصنوعی، سفر توریستی به فضا، زندگی در مریخ و... این مفاهمی زاییده یک تفکر توسعهمحور هم در مردم و هم در حاکمیت است. معتقدم بذر این تفکرات ابتدا در سیستم آموزشی کاشته میشود و وقتی فرد به بازار کار میرسد به دنبال اجرای تفکرات خود دریک سیستمِ مشوق نوآوری و مشوق کارآفرینی است.
3) اگر بازار مشتقهها و ابزارهای هِجینگ (مصونسازی در مقابل ریسک) در بازارهای مالی دنیا را بررسی کنیم میبینیم که آنچه پشتوانه اقتصاد واقعی است همانا بازار مالی قوی است. شرکتها، پروژهها و ایدهها پس از شکلگیری برای جذب سرمایه و رشد، وارد بازار مالی میشوند. جالب است که در فضای متاورس، زمینهای مجازی در حال خرید و فروش هستند. یعنی بازاری برای این موضوع شکل گرفته است.
این به معنای پیوند دنیای واقعی، دنیای مجازی و بازارهای مالی است.اگر به دنبال رشد واقعی در اقتصاد کشور هستیم باید بازار مالی قوی داشته باشیم. از رشد بورس و بازار مالی نهراسیم. از این اقبال جهانی به بازارهای مالی استفاده کنیم و از مسیری که برای توسعه و رشد اقتصادی به وجود آمده استفاده کنیم. متاسفانه عمده رویکرد حاکمیت بازار در گذشته ترس از بورس و محدود کردن آن بوده که هم برای دولت و هم برای مردم فقط زیان تولید کرده است.
4) در کنار سایر نااطمینانیها در اقتصاد کشور، نرخ سود بانکی و توجه بیش از اندازه به نسبت p.e مانع جذب نقدینگی در پروژههای نوآورانه و با بازدهی بالا در ایران شده است و به دلیل تفکر جمعی بازار در خصوص خرید سهام با p.e پایین یا سپرده کردن پول در بانکها و اوراق با درآمد ثابت شاهد عدم شکلگیری یک کسب و کار ایرانی بزرگ و با تکنولوژی روز در کشور هستیم و حتی بزرگترین هلدینگها هم سراغ معدن و فولاد و پتروشیمی میروند. (که البته هم مزیت رقابتی وجود دارد اما منظور این است که در کنار این موارد باید بازارهای نوآورانه نیز به عنوان نوک پیکان توسعه همواره مورد توجه باشند. نسبت سرمایهگذاری در این دو بازار در کشور ما قابل قبول نیست). در واقع ما اندرخم یک بورس کوچک خودمان هم ماندهایم و مرتب جلسه میگذاریم که آیا باید بورس را حمایت کرد یا خیر. یا اینکه مسوولان تصمیمساز فقط به دنبال تارگت بورس هستند و عدد بیان میکنند و برای حمایت وعده میدهند.
5) بورس ایران یکی از آمادهترین بازارها برای دگرگونی در سرمایهگذاری و توسعه است و حیف است که به جای برنامهریزی برای توسعه آن به فکر اعداد شاخص کل و فروش اوراق و... بود. از این ظرفیت برای ورود به جهان آینده باید بهره برد و تلاش کرد زمینه سرمایهگذاری در پروژههای نوین را از این طریق فراهم کرد. برای این منظور لازم است قبل از هر چیز، گفتمان عمومی جامعه را در این زمینه اصلاح کنیم تا بورس کشور به ابزاری برای توسعه ایران بدل شود.