خودکشی و بحران‌های اقتصادی

۱۴۰۰/۱۰/۰۸ - ۰۱:۲۹:۵۸
کد خبر: ۱۸۵۴۴۶
خودکشی و بحران‌های اقتصادی

مصطفی اقلیما

اصل قضیه خودکشی یک پدیده کاملاً اجتماعی و دارای یک تاریخ بسیار طولانی است تا جایی که بنیانگذار جامعه‌شناسی امیل دورکیم یکی از مباحث اصلی که در نظریات جامعه‌شناسی مطرح کرد پدیده خودکشی بوده است. خودکشی عبارت است از مرگی که به صورت آگاهانه اتفاق می‌افتد که دورکیم آن را به سه دسته خودکشی‌های خودخواهانه، دگر خواهانه و خودکشی‌های آنومیک تقسیم می‌کند که خودکشی منجر به مرگ، خودکشی موفق و در غیر این صورت خودکشی ناموفق است. خودکشی خودخواهانه، خودکشی است که فرد به دلیل نرسیدن به مطامع، اهداف، عقاید و خواسته‌های خود دست به این کار می‌زند برای مثال عاشق فردی است و در عشق خود ناکام شده و لذا دست به این کار می‌زند، این یک خودکشی خودخواهانه است. خودکشی دگرخواهانه هم خودکشی است که فرد به صورت آگاهانه خود را فدای دیگران می‌کند، در زمان جنگ نیروهای رزمی به صورت کاملاً آگاهانه به خاطر همرزمان خود روی مین می‌روند و اینها از نمونه‌های خودکشی‌های دگر خواهانه‌اند که این نوع خودکشی در ایلات و عشایر قدیم هم وجود داشته است به نحوی که افراد سالمند و ناتوان که به حرکت ایل لطمه می‌زدند خودشان را از گروه عقب می‌کشیدند و دچار یک مرگ آگاهانه می‌شدند یا افرادی که قادر به حرکت نبودند با مقداری غذا یا آب در گوشه‌ای می‌مانند یا بر اثر حمله حیوانات وحشی یا بر اثر گرسنگی و تشنگی می‌مردند، اینها نمونه‌هایی از خودکشی‌های دگرخواهانه‌اند. این خودکشی‌ها، خودکشی‌هایی هستند که بر اثر فشارها و نابهنجاری‌های اجتماعی فرد مجبور به خودکشی می‌شود. حال اگر بخواهیم یکی از دلایل بروز خودکشی آنومیت را بررسی کنیم، فقر و بحران‌های اقتصادی یکی از عوامل تاثیرگذار در این رابطه هستند. در واقع هرچه میزان بحران و رکود اقتصادی در یک جامعه افزایش یابد

 میزان خودکشی هم در جامعه افزایش می‌یابد بدین معنا که بین رکود و بحران اقتصادی و افزایش خودکشی یک رابطه مستقیم وجود دارد. دیگر دلیل خودکشی افراد این است که فرد احساس کند تلاش‌ها و فعالیت‌هایش بر اساس انتظارات او به نتیجه نمی‌رسد که نام این وضعیت ناامیدی است و برخلاف وضعیت امیدواری که در آن انتظارات فرد در رسیدن به یک هدف به نتیجه می‌رسد است. ناامیدی و افسردگی اجتماعی عامل شکل‌گیری رفتارهای نابهنجار است. اگر امروز در جامعه شاهد افزایش پدیده خودکشی هستیم یکی از دلایلش این است که افراد نسبت به آینده اجتماعی خود انتظارات و چشمداشت‌هایشان قابل تحقق نیست و به عبارت دیگر ناامیدی در جامعه حاکم و منجر به پدیده خودکشی می‌شود. این پدیده می‌تواند به دلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رخ دهد و اثرات همه این حوزه‌ها در آسیبی چون خودکشی نمایان است همچنین بحران‌ها و رکود باعث می‌شود افراد قادر به تأمین هزینه‌های زندگی خود نباشند که این تأمین نشدن نیازها به خصوص برای سرپرستان خانوار باعث شکل‌گیری فشارهای روحی، روانی و اقتصادی بر فرد می‌شود و فرد برای رهایی از این فشارها در مواردی اقدام به خودکشی می‌کند. جامعه یک موجود زنده است و همه بخش‌های آن باهم در ارتباط هستند و ایجاد خلل یا از تعادل خارج شدن یک بخش این موجود زنده در تمام اجزای جامعه اثرگذار است و دست اندازی به هر بخش از جامعه به عنوان یک سیستم زنده و ارگانیک در سایر بخش‌ها تأثیرگذار است و دستکاری در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ در تمام بخش‌های جامعه نمایان می‌شود. وقتی از نظر اقتصادی بحرانی پیش بیاید برای مثال موضوعی چون کلیه فروشی افزایش می‌یابد چرا که انسان یک موجود زنده و نیازمند خوراک پوشاک و مسکن است و هدف اصلی نهادهای اقتصادی تأمین همین موارد است و اگر نهاد اقتصادی موفق به تأمین این نیازها نشود خود به خود برخی افراد برای تأمین نیازها اقدام به رفتارهای نابهنجار مانند دزدی، فروش مواد مخدر، کلیه فروشی و تن فروشی می‌کنند حال اگر ساختار سیاسی و اقتصادی دچار بحران شود چنین آسیب‌هایی در جامعه افزایش می‌یابد که در کنار آنها افزایش پدیده خودکشی را هم خواهیم داشت.