فوندانسیون تولید ثروت

۱۴۰۰/۱۰/۱۴ - ۰۰:۵۴:۳۱
کد خبر: ۱۸۵۶۱۱
فوندانسیون 
تولید ثروت

محسن عباسی

شاید این تصور در میان تصمیم‌سازان وجود داشته باشد که ثروتمند کردن مردم کشور با کلنگ‌زنی پروژه‌های بزرگ اتفاق می‌افتد، یا از طریق افتتاح بزرگ‌ترین کارخانه‌ فولاد یا آزاد‌سازی قیمت بنزین و حامل‌‌های انرژی و افزایش یارانه و برخورد با مفسدین، اعدام آنها و اخیرا هم جراحی‌های اقتصادی که مُد شده است، می‌توان بر ثروت مردم افزود، رفاه آنها را افزایش داد و درآمد سرانه‌شان را ارتقا بخشید. ظاهرِ این اقدامات، جذاب و منطقی به نظر می‌رسد، اما تمام اقدامات اصلاحی باید یک منشأ فلسفی و یک فوندانسیون اجتماعی قوی داشته باشد. بنابراین ثروتمند کردن یک جامعه رابطه‌ مستقیمی با ابعاد غیراقتصادی نیز دارد که عدم توجه به آن، می‌شود نوسانات اقتصادی و بی‌برنامگی و درجا زدن کشور. چیزی که در سال‌های اخیر به وفور دیده‌ایم. اما تولید ثروت برای یک ملت چگونه ایجاد می‌شود؟ در چه بستری شکل می‌گیرد؟ آیا در نبود اعتماد عمومی به دولت (به معنای نظام کلی تصمیم‌سازی) می‌توان مردم را به حضور در فعالیت‌های اقتصادی تشویق کرد؟ مسلما خیر. بنابراین برای هر نوع رشد، پیشرفت و ثروت‌آفرینی باید اعتماد عمومی میان مردم از یک طرف و نظام تصمیم‌سازی از سوی دیگر وجود داشته باشد. اما پرسشی در این میان شکل می‌گیرد که پاسخگویی به آن تا حد زیادی ابهامات را روشن می‌کند و آن اینکه اعتماد به صورت دوسویه چگونه ایجاد می‌شود؟ آیا این اعتماد به سادگی، بدون شکل‌گیری یک نظام ارزشی مشترک و سابقه اعتماد‌سازی شکل می‌گیرد؟ واقع آن است که اعتماد به سادگی و در کوتاه‌مدت شکل نمی‌گیرد، اگرچه که اعتماد در کوتاه‌مدت می‌شکند و از بین می‌رود. به‌طور کلی می‌توان گفت، اعتماد نتیجه‌ یک سیستم تولید حقیقت است. اما سیستم تولید حقیقت چیست؟ همان‌گونه که از نامش پیداست، سیستم تولید حقیقت به دنبال ایجاد و انتشار حقیقت و واقعیت است. چیزی که لازمه‌ کسب اعتماد است، اعتمادی که زمینه‌ساز ایجاد ثروت است. سیستم تولید حقیقت، می‌تواند یک رسانه‌ رسمی (مانند صدا و سیما) باشد، یک پایگاه داده و آماری باشد. سایت‌های رسمی و تریبون‌‌های دولتی باشد، می‌تواند مجلس شورا یا قوه‌ قضاییه باشد، بانک مرکزی باشد، سازمان بورس باشد، وزارت صمت و نفت و... باشد. وقتی این دستگاه‌ها اطلاعات درست تولید و منتشر کنند آن وقت ما می‌توانیم بگوییم در حال تولید حقیقت هستیم. بنابراین از طریق تولید حقیقت است که اعتماد دوسویه شکل می‌گیرد. با توجه به اینکه حقیقت، پایه و اساس تولید ثروت است از این طریق می‌توان به سمت پیشرفت و ثروت‌آفرینی عمومی حرکت کرد. اگر ثروت را به ساختمان تشبیه کنیم، زمین آن حقیقت و مصالح آن اعتماد است.حالا باید دید چرا مردم ایران و  سیستم‌های اقتصادی در کشور در مسیر رشد و پیشرفت حرکت نمی‌کنند؟ کدام سیستم‌‌ها در این سال‌ها حقیقت تولید کرده‌اند؟ چقدر برنامه‌ها و دستورالعمل‌ها تغییر کرده‌اند؟ چقدر خلف وعده در سطح کلان شاهد بوده‌ایم؟ همین رویه در سیاست و امور اجتماعی و فردی ما نیز رسوخ کرده است. یک روز نام «x» سر داده می‌شود و یک روز «y» و روز دیگر هر دو مطلوب نیستند و آرزوی فرد دیگری در دل‌ها کاشته می‌شود. مردم ایران در واقع به جست‌وجوی حقیقت روانند و چون سیستم رسمی تولید حقیقت در این کشور، مستقل از شرایط و مصلحت‌بینی عمل نمی‌کند در نتیجه مرتبا سعی و خطا می‌کند. مردم تصور می‌کنند با فلان فرد یا فلان سازمان به حقیقیت دست پیدا می‌کنند و بعد از مشخص شدن اطلاعات نادرست آن فرد و گروه، پس زده می‌شوند و در جایگاه دیگری به دنبال حقیقت می‌گردند. فلسفه‌ رشد اقتصادی در حقیقت و سیستم تولید حقیقت نهفته است. در حوزه‌ اقتصادی اطلاعات درست و قابل اتکا، عدم تغییر قوانین و قائم به شخص نبودن ارگان‌های سیاست‌گذار و... از مصادیق تولید حقیقت است. فقط ببینید در یک سال و نیم گذشته چقدر نشست و جلسه و قانون و برنامه در خصوص بورس تدارک دیده شده و هیچ‌کدام به سرانجام نرسیده است و در واقع حقیقتی تولید نشده و اعتمادی هم شکل نگرفته در نتیجه جامعه با این اقدامات همراهی نکرده است.