ما فقر را زندگی کرده‌ایم شما چطور!

۱۴۰۰/۱۰/۲۱ - ۰۲:۴۲:۲۲
کد خبر: ۱۸۵۸۱۲
ما فقر را زندگی کرده‌ایم
 شما چطور!

مریم شاهسمندی

گاهی وقت‌ها بی‌توجه به آنچه در جامعه رخ می‌دهد، از سوی افراد عادی چندان هم نگران‌کننده و البته سوال برانگیز نیست، اما وقتی این بی‌توجهی به مسوولانی می‌رسد که کاری جز رفع مشکلات مردم ندارند، هم نگران‌کننده و هم سوال برانگیز می‌شود. چطور ممکن است کسی که بر صندلی معاونت یک وزارتخانه مهم در زمینه امور رفاهی جامعه تکیه زده آمار و ارقام وزارتخانه مطبوعه خود را مرور نکرده و اطلاعاتی را که در برنامه تلویزیونی برای میلیون‌ها بیننده بیان می‌کند، تا این حد اشتباه باشد. اشتباه و پر از تناقض با آنچه در جامعه رخ داده و می‌دهد. تورم از 5 سال پیش سیر صعودی گرفته، اما از زمان همه‌گیری کرونا و تعطیلی کسب و کارها و بی‌رونق شدن بازار جهشی دوباره در قیمت‌ها رخ داد، تا این حد که بر اساس داده‌های رسمی ناگهان جمعیت افراد کم درآمد در جامعه دو برابر شد و مشکلات معیشتی هر روز بیشتر و بیشتر.  آقای معاون ما فقر را زندگی کرده‌ایم. آنقدر که می‌دانیم قیمت نان به 3 هزار تومان رسیده، نرخ بهای اجاره مسکن در معمولی‌ترین نقطه همین کلانشهر تهران و در قدیمی‌ترین سازه‌هایی که قطعا اگر قرار باشد مورد کارشناسی قرار بگیرد جزو خانه‌های فرسوده به شمار می‌آیند، به بیش از 2 تا 3 میلیون تومان رسیده آن هم با مبالغ رهن 100 میلیون تومان به بالا.

آقای معاون ما فقر را زندگی کرده‌ایم وقتی امروز یک سطل ماست را 35 هزار تومان می‌خریم و دو روز بعد همان ماست با همان وزن را باید 38 تا 40 هزار تومان بخریم. هستند کسانی که دیگر حتی توان تهیه یک وعده غذای گرم را برای فرزندانشان ندارند. از پشت میز کارتان بلند شوید، از وزارتخانه متبوع تان بیرون بیایید و سری به خیابان‌های شهر بزنید، اگر از نزدیک آنچه را رخ می‌دهد نبینید چطور می‌خواهید تامین‌کننده رفاه اجتماعی مردمی باشد که حتی نمی‌شناسید؟ وقتی نمی‌دانید کارگر چقدر درآمد دارد و با این درآمد می‌تواند چند روز، چند وعده غذا برای خانواده‌اش فراهم کند؟ وقتی اینقدر راحت در شرایطی که مردم حتی دیگر توان اجاره مسکن در حاشیه شهرها را ندارند به اتوبوس خوابی و رفتن به گرمخانه‌ها روی آورده‌اند، از خط فقر 4 تا 5 میلیون تومان صحبت می‌کنید، چطور می‌توانید برای حل مشکلی که اصلا با آن آشنایی ندارید، اقدام کنید؟این بی‌توجهی شما به واقعیت‌های جامعه، این بی‌خبری شما از آمار و ارقامی که نهادهای رسمی اعلام کرده‌اند، مصداق بارز تشویش اذهان عمومی است. چرا که وقتی مردم می‌بینند مسوولان شان از درد آنها تا این میزان بی‌خبرند و از شرایط سخت زندگی آنها تا این میزان دور، دیگر به چه کسی باید امید داشته باشند تا مرهمی بر زخم‌های کهنه شان باشد. 

اگر شب‌ها، در همان خیابان‌های بالای شهر کشتی بزنید، کودکانی را می‌بینید، که  جثه اشان حتی از گونی زباله‌ای که به دوش می‌کشند هم کوچک‌تر است. آنها زیر همان خط فقری زندگی می‌کنند که شما حتی نمی‌دانید میزانش چقدر است. آقای معاون ما فقر را زندگی کرده‌ایم، شما اما با آن بیگانه‌اید. اما برای اینکه بتوانید از عهده مسوولیتی که قبول کرده‌اید بر بیایید، باید فقر را بشناسید، باید بدانید گرسنگی یعنی چه، خوابیدن در شب‌های سرد زمستان در زیرگذرها و لابه لای شمشادها خیابان‌ها چه حالی دارد. اصلا باید بدانید پدری که توان تامین هزینه حداقل‌های زندگی برای فرزندانش را ندارد چه دردی را تحمل می‌کند. اگر می‌خواهید مسوول باشید باید با این دردها خو بگیرید. اگر هم که دل دیدن این همه فقر و فقدان را ندارید لطفا استعفا دهید و به کنج عافیت خود بروید.