رویای توسعه امیر

۱۴۰۰/۱۰/۲۲ - ۰۴:۱۷:۱۲
کد خبر: ۱۸۵۸۷۰
رویای 
توسعه امیر

حسن مرادی

همان‌طور که گاندی در جهان امروز در شمایل یک مصلح و اقبال لاهوری در چهره یک متجدد قرار می‌گیرد، امیرکبیر چهره‌ای است که می‌توان آن را اصلاح‌گری متجدد قلمداد کرد. شکی نیست که امیرکبیر یک متجدد و اصلاح‌گر در بطن تاریخ معاصر ایران است؛ شخصیتی که در دنیای معاصر و در بین همه سیاستمداران و تصمیم‌سازان کشور، گل سرسبد توسعه‌خواهی قلمداد می‌شود. اندیشه‌هایی که اگر امکان اجرا و تعالی پیدا می‌کرد، ایران شرایط متفاوتی را در صحنه مناسبات اقتصادی جهانی کسب کرده بود.ماه‌ها قبل از اینکه ژاپن در عهد میجی متوجه امر تجدد و ضرورت درک جهان تازه شود، امیرکبیر در ایران به این امر واقف شده بود و تلاش می‌کرد پایه‌های ایرانی نوین، صنعتی، توسعه‌یافته و بهره‌مند از فناوری‌های نوین را ایجاد کند. اما مانند هر اصلاح‌گر متجددی، امیرکبیر نیز با دشمنان پیدا و پنهانی مواجه بود که بر سر راهش سنگ‌اندازی می‌کردند و نهایتا نیز اقدام به قتل او کردند. این رویکردی است که متاسفانه در ایران همواره در مواجهه با ایده‌های نو و دیدگاه‌های جدید در پیش گرفته می‌شود. دشمنان پیدای امیر، ساختار معیوب پادشاهی قاجار، شاهزادگان و افرادی بودند که کاسبان وضع موجود بودند، اما دشمنان پنهان امیر قدرت‌هایی بودند که منافع خود را بر عدم رشد و پیشرفت ایرانیان می‌دیدند و تلاش می‌کردند در مسیر توسعه ایران موانع عدیده‌ای ایجاد کنند. کشورهایی چون، روسیه و انگلیس که در آن برهه امیرکبیر را سدی در برابر خواسته‌های استعماری خود می‌دیدند و سرانجام برنامه قتل او را با همراهی دشمنان داخلی امیر ریختند تا تاریخ ایران دچار گسست غمباری شود. شخصیتی که در مهد فرهنگ و تمدن ایران، یعنی فراهان نشو و نمو کرد و با نگاهی که به واقعیت‌های توسعه در کشورهای پیشرفته داشت، تصمیم گرفت که ایران را مهیای مواجهه با شرایط تازه در مسیر پیشرفت خود کند. ماحصل این خودآگاهی امیر، در جریان شکل‌گیری مدارس دارالفنون متبلور شد، ایده‌ای که اگر امکان استمرار بر اساس دیدگاه‌های امیر را پیدا می‌کرد، دستاوردهای عظیمی را نصیب ایران می‌کرد. اگر برنامه‌ریزی‌های امیر دنبال می‌شد، نهالی در کشور کاشته می‌شد که باعث رشد، شکوفایی صنعت و به کارگیری فناوری‌های نوین در کشور می‌شد. کشورهای قدرتمند زمانی که از این برنامه‌ریزی‌های مشعشع آگاه شدند با همه توان به مقابله با آن برخاستند و با تکیه بر نیروهای متعصب، جاهل و منفعت‌طلب به قتل امیرکبیر اقدام کردند. البته تاریخ قادر به انکار امیرکبیر نیست، مردی که در دوران فترت قاجارها، علم شکوفایی اقتصادی و صنعتی را بلند می‌کند و رویای ایرانی توسعه یافته را در سر می‌پروراند. طبیعی است هر سیاستمداری که به فکر توسعه ایران باشد، لاجرم بر بلندای اندیشه چهره‌ای چون امیرکبیر اقتدا خواهد کرد.

آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی یکی از این چهره‌ها است که سودای رشد و پیشرفت پایدار کشور را در سر داشت و زلفش را به امیر گره زد. زمانی که امیرکبیر را شناخت، دل به ایده‌های او داد. بررسی کتابی که آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در خصوص افکار امیرکبیر نگاشته است، بیانگر ارتباطی است که این دو چهره تاثیرگذار تاریخ، فرهنگ و اقتصادی ایران با یکدیگر برقرار ساخته بودند. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نیز مانند امیر، خواستار اقتدار کشور و استفاده از رویکردهای نوین در مسیر پیشرفت ایران بود. او به دنبال الگویی از توسعه ایران بود که مبتنی بر ویژگی‌های دینی، بومی، هویتی و تاریخی ایران تدوین شده باشد. معتقدم هنوز زوایای پوشیده فراوانی در زندگی امیرکبیر وجود دارد که می‌توان برای نسل‌های جدید بازگو کرد. جوان امروزی باید بداند قدرت‌های جهانی در دوران تاریک قاجار، چه برخوردی با مقوله توسعه ایران داشتند و در برابر چهره‌هایی چون امیرکبیر چه برخوردی نشان می‌دادند.امروز هم قدرت‌های بزرگ در مسیر پیشرفت ایران، همان نگاهی را دارند که در زمان امیرکبیر داشتند. بنابراین طبیعی است که هر وطن‌دوست و آزادی‌خواهی که بخواهد به آینده این کشور فکر کند، باید از چراغی که امیرکبیر دهه‌های قبل در مسیر رشد کشور روشن کرد، بهره‌مند شود.