سیاستهای داخلی و تعامل با جهان
عباس آرگون
تجربه سالهای گذشته به خوبی نشان داده که اقتصاد ایران ظرفیتهای خوبی برای حضور در عرصههای بینالمللی دارد اما اینکه با چقدر توانستهایم از این ظرفیتها استفاده کنیم، نیاز به آسیبشناسی و بررسیهای گستردهتر دارد.
تجربه دوره برجام و پس از آن باید بسیار برای ما مهم و حیاتی باشد. در دوره اجرای برجام، جلسات مختلفی با شرکتهای خارجی برگزار شد و بسیاری از آنها وعدههای فراوانی برای حضور در ایران دادند اما در عمل وقتی نخستین تهدیدها برای تحریمهای جدید مطرح شد، بسیاری از آنها ایران را ترک کردند.
در چنین شرایطی بود که دوره کوتاه رشد اقتصادی قابل توجه، با رکود تورمی جدید جایگزین شد و اقتصاد ایران از این محل بسیار آسیب دید. با این وجود ما در حوزه صادرات توانستیم آمارهایی را به ثبت برسانیم که با توجه به محدودیتها، قابل قبول بود.
یکی از درسهایی که این مدت برای ما داشته نقش و سهم بخش خصوصی چه در دور زدن تحریمها و چه در تامین نیازهای ارزی کشور بوده است. صادرکنندگان غیرنفتی با وجود آنکه تحت تاثیر تحریمها، هزینه مضاعفی را متحمل شدهاند اما در عین حال توانستهاند ارز را به کشور بازگردانند و در اختیار واردکنندگان قرار دهند. این موضوع باید برای دولت این نتیجه را داشته باشد که هرجا به بخش خصوصی اعتماد شده، نتیجه موفقیتآمیز بوده و باید در این عرصه برای افزایش قدرت بخش خصوصی برنامهریزی شود.
از سوی دیگر ما با مشکلات داخلی دست به گریبانیم که لزوما به تحریم ربطی ندارد. در واقع باید این سوال را خود بپرسیم که در صورتی که تحریمها کنار بروند، اقتصاد ایران چه ظرفیتی برای استفاده از فضای جدید خواهد داشت؟ ما در حوزه صادرات همچنان درگیر صادرات فلهای و مواد اولیه هستیم، در شرایطی که صادرات کالاهایی با ارزش افزوده بالاتر برای ما سودی بسیار بیشتر خواهد داشت.
از سوی دیگر، تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایرانی با مشکلات و محدودیتهایی دست به گریبان هستند که هم هزینه تولید را بالا میبرد و هم برای حضور آنها در بازارهای بینالمللی مشکلاتی را به وجود میآورد. اگر بنا باشد ما از ظرفیتهای اقتصاد جهانی استفاده کنیم و چه در صورت رفع تحریم و چه در صورت باقی ماندن شرایط فعلی از این محل سود کنیم، باید این مشکلات ساختاری را کنار بزنیم و فضا را برای سرمایهگذاران باز کنیم.