نقشه بهبود بورس
پیمان مولوی
اگر نخواهیم پوپولیستی و ذینفعانه صحبت کنیم، باید بدانیم که مسالهای به نام «حمایت» از بازار سرمایه یا بازارهای طلا، مسکن، ارز و… در جهان بیمعنی و مضحک است. این دست از اظهارات و اقدامات ناشی از عدم درک اقتصاد و دیدگاه اشتباهی است که نمیتواند اقتصاد را به صورت یک اکوسیستم کلی ببیند. در واقع این مساله ناشی از عدم آگاهی نسبت به علم اقتصاد است. ما در واقع یک چاره بیشتر نداریم و آن هم رونق اقتصادی کشور است.
اگر اقتصاد کشور از لحاظ کمی و کیفی رشد کند و رونق یابد نتیجه آن، رشد بازار سرمایه خواهد بود. در واقع تمامی بازارها خود را با رشد اقتصادی هماهنگ خواهند کرد. اما آنچه به عنوان حمایت از بازار سرمایه در حال حاضر گریبان اقتصاد را گرفته است، از زمانی آغاز شد که همه مسوولان تمامی مردم را دعوت میکردند در بازاری مانند بازار سرمایه شرکت کنند و ریسک این بازار را بسیار کم نشان میدادند. خروجی این رویکرد وضعیت فعلی است که افراد زیادی تا ۸۰ درصد از سرمایه خود را نیز از دست دادهاند. حالا برای جبران این مافات، انواع روشها، طرحها و مدلها در اقتصاد ایران ارایه میشوند تا وضعیت را بهبود بخشند.
اما وضعیت تنها در صورتی بهبود مییابد که شاهد اخبار مثبت در باب اقتصاد ایران باشیم. گفتن این سخن سخت است اما واقعیت این است که تنها در این صورت بازار سرمایه بهبود مییابد نه با «حمایت». در این میان اگر بخواهیم حمایت از بورس را تحت این عنوان که بازار سرمایه چه زمانی میتواند رونق یابد تشریح کنیم، باید تاکید کرد، حمایت در این معنا خلاصه میشود که نخست رشد اقتصادی ایجاد شود و دوم اقتصاد دستوری، شرکتها را از قید و بند رها کند و قیمتگذاری دستوری و فشار از بالا برای تکرار این شیوه منتفی شود. تمامی این موارد در کنار شفافیت که باید در کل اقتصاد ایران جاری و ساری باشد میتواند به بورس کمک کند. نکته مهم دیگر این است که باید ریسکهای اقتصاد ایران کاهش یابد تا مردم این احساس را داشته باشند که بازار سرمایه هم محل مناسبی برای سرمایهگذاری است. بازار سرمایهای که در حال حاضر ارزش آن پنج هزار و ۱۰۰ هزار میلیارد تومان شده است، از یکسری افراد حقیقی، شرکتهای سرمایهگذاری، تامین سرمایهها و ارکان متعدد دیگری تشکیل شده است که چشماندازهای آنان در اقتصاد بر اساس تفاوت صنایع متفاوت است. اکنون برای ایجاد تغییر در وضعیت اقتصاد، مذاکرات وین پیشرو است که اظهارنظرهای متعددی درباره آثار آن مطرح میشود.
به صورت کلی میتوان گفت همانگونه که اغلب فعالان حرفهای بازار عقیده دارند، در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات وین به سرعت شاهد کاهش نرخ دلار خواهیم بود که این ارز را احتمالا در محدوده ۲۵ هزار تومان قرار میدهد. این پیشبینی باعث میشود تا حدی بازار دست به عصا حرکت کند...
در صورتی که مدتی است شاهد آن هستیم که فاصله نرخ نیمایی و آزاد دلار در حال کاهش است.
بر همین اساس به باور من فشار نوسان نرخ دلار بر بازار سرمایه کوتاهمدت خواهد بود. مساله دیگر اینکه هر مذاکرهای که در نتایج خود سبب شود تحریمها مدتی از اقتصاد ایران برداشته شود و به دانش و تکنولوژی اجازه ورود به کشور را دهد، حتما بازار سرمایه و شرکتهایی که در این بازار هستند نظیر پتروشیمیها و فولادیها را تحت تاثیر مثبت قرار خواهد داد؛ به نحوی که میتوانند برنامههای توسعه جدید را پیادهسازی کرده، سرمایهگذاریهای جدیدی انجام دهند و شرکای تازهای بیابند. البته به شرط آنکه برجام یک پروسه کوتاهمدت یکساله نباشد بلکه بهطور بلندمدت بتوان در مورد آن فکر کرد. اما همه اینها اگر است و اگر به معنای ریسک است؛ یعنی در صورتی که این اگرها رخ ندهد شرایط بدتر میشود.
در واقع باید تاکید کرد ایجاد این دوقطبی که در صورت توافق در مذاکرات وین بورس نابود خواهد شد، گزاره غلطی است. در هر کشوری رشد، موجب میشود بازار سرمایه هم رشد کند. البته انتظار اینکه سال ۹۹ تکرار شود را نباید داشت و جبران زیان این سال هم زمانبر خواهد بود و ممکن است سه تا چهار سال طول بکشد.