ریسک و فرصت جدید برای سهامداران
بورس تهران دوباره وارد مدار صعودی شده است. اینبار محرکهایی مانند حذف ۴۲۰۰ و اثر آن بر شرکتهای کوچکتر، رشد قیمت جهانی کالاها و اثر آن بر بزرگان کالایی بورس تهران و اثر برجام بر صنایع بورسی فضای مثبت را در بورس تهران ایجاد کرده است. با این حال همچنان دغدغه نسبت به روند آتی وجود دارد. گزارش هفتگی کیان به ریسکهای و فرصتهای پیش روی بازار سهام پرداخته است.
موقعیت پیچیده فعلی که در آن اولاً شانس دستیابی به توافقی بین ایران غرب بسیار بالاست و ثانیاً شرایط ژئوپلیتیک بازارهای جهانی را بسیار متلاطم کرده و از طرف سوم هر دم از باغ دولت بری به شرکتهای بورسی و سهامداران آنها میرسد تصمیمگیری را برای حضور در بازار سرمایه سخت کرده است و در نتیجه سرمایهگذاران به سختی برای حضور در بازار سرمایه تصمیم میگیرند. برای سرمایهگذارانی که در برزخ تصمیمگیری برای سرمایهگذاری در بورس و نقد بودن قرار گرفتهاند موقعیت کنونی را میتوان در چهارچوب ۲ ریسک و ۴ فرصت تشریح کرد.
یا اولین فرصت رشد قیمت کالاهای پایه است. بر همین اساس قیمت محصولات و کالاهای پایه به بیشترین سطح تاریخی خود رسیدهاند. این رشد تاریخی که بخشی از آن بنیادین (و ناشی از تورم اقتصاد جهانی و همچنین سرمایهگذاری پایین در خطوط تولید این کالاها در سالهای گذشته) و بخشی از آن هم ناشی از شرایط ژئوپلیتیک است طیف بزرگی از تولیدکنندگان بورسی را متأثر میسازد. بورس تهران هنوز این قیمتها را به خصوص رشد سه ماه گذشته را جدی نگرفته و در محاسبات لحاظ نکرده است.
دومین مورد فرصت را میتوان بهبود رابطه مالی دولت با بنگاهها دانست. توافق احتمالی سیاسی ایران دست دولت را از نظر مالی بهشدت باز میکند و انتظار میرود در یکی دو سال آینده از فشارهایی که در ماههای گذشته از سوی دولت بر بنگاهها به عناوین مختلف وارد آمده کاسته شود.
فرصعت بعدی سرعت گرفتن اجرای پروژههای بنگاهها است. طبق این موضوع تغییر شرایط سیاسی ایران در یک تا دو سال آینده بهار بنگاههایی است که سرمایهگذاریهای خود را در سالهای اخیر به تأخیر انداختهاند. موفقیت بنگاهها در پیشبرد پروژهها سودآوری واقعی آنها را رشد میدهد و این از دید سرمایهگذاران پنهان نمیماند.
چهارمین فرصت ارزشگذاری مناسب بازار است.حتی با فرض قیمت کالاهای پایه در سطح سه ماه گذشته (که حدود ۲۰ درصد از امروز بهطور متوسط پایینتر بود) ارزشگذاری بازار در پایان سال مالی اغلب شرکتها در محدوده پنج است. کمتر از میانگین تاریخی و نزدیک به یک چهارم پیک تاریخی!
اولین ریسک قیمت دلار طی دو سال آینده است. به دنبال توافق احتمالی و با باز شدن دست دولت دور از انتظار نیست که قیمت دلار برای مدتی که احتمالاً بیش از دو سال نخواهد بود کمتر از ۳۰ هزار تومان باقی بماند. معنی این گزاره آن است که مهمترین عامل تاریخی رشد بازار سهام یعنی محیط تورمی در یک تا دو سال آینده احتمالاً وجود نخواهد داشت.
دومین ریسک نگاه دولت جدید به اداره اقتصاد و حاکمیت شرکتی بنگاههای خصولتی است. دولت جدید به وضوح رویکرد مداخلهجویانهتری نسبت به اقتصاد آزاد و اداره بنگاهها اتخاذ کرده است و قیمتگذاریها در همه سطوح تشدید شده است. توقعات دولت از بنگاهها برای مشارکت در تأمین زیرساختها به وضوح بیشتر شده و اینطور به نظر میرسد که مدیران دولتی در دولت جدید بیشتر از دولتهای گذشته خود را نماینده دولت میدانند تا وکیل همه سهامداران. مسلماً این موقعیت برای سرمایهگذاران خوشایند و مطلوب نیست.
بنابراین از طرفی فرصتهای قدرتمندی برای رشد سودآوری واقعی بنگاهها دیده میشود و از طرف دیگر ریسکهای فوق الذکر ممکن است همه رشتههای سرمایهگذاران را پنبه کند. آیا در یکی دو سال آینده تجربه سالهای ۸۸ و ۸۹ که علیرغم ثبات قیمت دلار و به دلیل رشد قیمت کالاهای پایه و موقعیت خوب اقتصاد کلان بازار سهام ایران 3 برابر شد تکرار خواهد شد یا شاهد شرایط سالهای ۹۳ تا ۹۵ خواهیم بود؟ در حال حاضر به نظر ما پیچیدگی این موقعیت آنقدر هست که با احتیاط نسبت به ریسکهای یاد شده و به امید کسب بازدهی مناسب در یکی دو سال آینده سرمایهگذاری خود را در بازار سهام حفظ کنیم.
وضعیت رویایی شاخص
بر اساس دادههای موجود سردرگمی ناشی از طولانیشدن روند مذاکرات اتمی سبب شده تا گروههای کامودیتیمحور کمتر مورد اقبال معاملهگران بورسی قرار گیرند. بسیاری بر این باور هستند که در شرایط کنونی با توجه به رشد قیمتهای جهانی در سایه تورم و جنگ در شرق اروپا، موقعیت مناسبی برای سهام دلاری بازار فراهم شده تا در جریان افزایش قیمتها در وضعیت کنونی بخشی از زیان روزها و ماههای اخیر را جبران کنند، با اینحال بهرغم سرعتگرفتن افزایش بهای کامودیتی در دنیا، بورسیها همچنان نسبت به کاهش قیمت در بازار ارز و سایه افکندن این کاهش احتمالی بر نمادهای متاثر از دلار واهمه دارند.
در حالحاضر گفته میشود که شرکتهای ریالی بازار میتوانند به دو صورت کوتاهمدت و بلندمدت از حصول توافق و احیای برجام نفع ببرند. بر این اساس میتوان گفت که بازار در یک حالت دوگانه تحلیلی قرار گرفته که در آن صنایع داخلی با توجه به انتظار بهبود وضعیت آنها در صورت بهثمر نشستن مذاکرات اتمی با احتمال افزایش تقاضا همراه هستند و صنایع دلاری نیز ممکن است در صورت افت هیجانی قیمت ارز با کاهش قیمت مواجه شوند. همین امر سبب شده تا رویکرد بازار به این دو نوع نماد متفاوت باشد.
اوکراین و بورس
با نگاهی به تحولات رویدادها طی یک هفته اخیر میتوان دریافت که اگرچه تحول قابلتوجهی در عرصه معاملات سهام رخ نداده با این حال در طول روزهای معاملاتی هفته قبل در عرصه سیاست بینالملل و اقتصاد جهانی تحولاتی روی داده که میتواند در بازههای زمانی کوتاهمدت و بلندمدت بر چهره بورس تهران نیز اثر بگذارد. شروع جنگ اوکراین و روسیه به عنوان دو تامینکننده مهم غلات در جهان در کنار تحتتاثیر قراردادن بازارهای انرژی سبب شده تا بسیاری از تحلیلگران بازارهای جهانی و بازارهای داخلی منتظر رسیدن موج تحولات رویداده بر صورتهای مالی شرکتها باشند.
در تجربه برجام از شروع مذاکرات تا زمان سرانجام رسیدن آن طی سالهای ۹۲ تا ۹۴ سبب شده تا در برهه کنونی بسیاری از فعالان بازار سهام صرفا چشم بهراه خروجی مذاکرات وین باشند. در عرصه بینالملل نیز تحولات ژئوپلیتیک در اروپای شرقی و آثار بلندمدت آن بر بودجههای نظامی بسیاری از مفسران را به تغییر رویکردهای تحلیلی واداشته است. این تغییر بودجه میتواند با توجه به تغییرات هزینههای کلان دولتها بر بازارهای کالایی نیز اثر بگذارد. در حالحاضر ترکیب عامل یادشده در کنار فربهشدن ترازنامه بانکهای مرکزی اقتصادهای عمده جهان سببشده تا انتظارات تورمی در عرصه کامودیتیها بیش از پیش افزایش یابد و بسیاری از تحلیلگران این حوزه بر این باور باشند که روند قیمتی کالاهای اساسی در میانمدت صعودی خواهد بود. روز گذشته قیمت نفت در محدوده ۱۱۰دلار در هر بشکه قرار گرفت؛ این در حالی است که همین چند ماه قبل یعنی آگوست سال۲۰۲۱ بهای طلایسیاه در محدوده ۶۲ دلار نوسان میکرد.
افزایش قیمت نفت و گاز سبب شده تا انتظارات در جهت رشد بهای محصولات پتروشیمی و فرآوردههای پالایشی تقویت شود که در صورت تداوم میتواند اثر قابلتوجهی بر شرکتهای فعال در حوزه یادشده در بازار سهام کشور داشته باشد. بهجز این موارد در حوزه فلزات اساسی و فلزات رنگی نیز روند معاملات همچنان صعودی است. انتظار میرود تا در محصولاتی نظیر روی، آلومینیوم، مس و فولاد شاهد افزایش قیمت باشیم. طبیعتا تمامی محصولات یادشده که نمایندگانی در بورس تهران دارند در هفتههای پیشرو از این روند صعودی تاثیر مثبت خواهند گرفت و اگر فرض را بر این بگذاریم که خیال بازار سهام و فعالان آن از مذاکرات هستهای پیرامون احیای برجام تا حدی راحت خواهد شد، میتوان انتظار داشت که آثار تحولات یادشده بر صورتهای مالی شرکتها و قیمت سهام آنها در بورس و فرابورس نیز مشهود و واضح باشد.
با این حال پایان مذاکرات هستهای که در روزهای واپسین هفته گذشته در اظهارنظرهای مذاکرهکنندگان اروپایی خودنمایی کرد، نشان میدهد که کلاف سردرگم معادله هستهای به سبب پابرجایی اختلافات میان ایران و ایالاتمتحده امریکا فعلا به حال خود باقیمانده است. همین امر احتمالا سبب خواهد شد تا ترس بازار از کاهش یکباره نرخ ارز بر تحولات بازارهای جهانی چربش داشته باشد و در هفته پیشرو نتوانیم آنطور که باید تاثیر نوسانات قیمت در بازارهای بینالمللی را در بهای سهام داخلی شاهد باشیم. بررسی معاملات بورسکالا نیز حکایت از آن دارد که بهرغم بهبود وضعیت در بازارهای جهانی قیمتهای داخلی همچنان رشد نکردهاند. ترس از افت قیمت دلار مانع از آن شده تا تحولات یادشده در تالار نقرهای نمود جدی داشته باشد؛ اگرچه در پایه محصولات پتروشیمی اندکی افزایش قیمت مشاهده شده، با این حال همچنان خرید در این بازار از جذابیت کافی برای فعالان برخوردار نیست.