بیکاری یا رفاه؟!
نگاه تک بعدی به اقتصاد آفت است
بالاخره بعد از مدتها حدث و گمان و کشمکش میان نمایندگان کارگری و نمایندگان مجلس حداقل مزد برای کارگران با افزایش بیش از 57 درصد به 5 میلیون و 679 هزار تومان رسید. این رقم با رقم پیشنهادی نمایندگان کارگری که 9 میلیون تومان بود، بیش از 3 میلیون تومان اختلاف دارد، اما همین رقم هم از حالا محل بحث و جدلهای تازهای شده است. اینکه آیا کارفرمایان زیر بار پرداخت چنین حقوقی میروند، اصلا توان پرداخت این میزان حقوق را دارند؟ آیا تصویب این میزان حقوق باعث تعدیل نیروی کار نمیشود؟ باید شاهد بیکار شدن افراد بیشتری باشیم و افزایش جمعیت بیکار جامعه؟ به هر حال مساله اینجاست که با تورم کنونی حقوق ماهی 4 میلیون تومان نمیتوانست مشکلگشای قشر کارگر باشد و بسیاری از آنها روزگار را به سختی میگذراندند، اما واقعا با حقوقی نزدیک به 6 میلیون تومان این قشر میتوانند طعم خوش رفاه را بچشند؟
پاسخ به این سوالها کار سادهای نیست، اصولا پیش بینی کردن در مورد مسائل اقتصادی آن هم در کشوری که قیمتها در آن به روز تغییر میکنند و هر روز دستخوش یک سری اتفاقات تازه است، نمیتواند خیلی معتبر باشد. بسیاری از کارشناسان این حوزه بر این باورند که تک بعدی نگاه کردن به اقتصاد کشور باعث بروز چنین مشکلاتی شده است، اینکه نگاه جامع و دقیقی به وضعیت اقتصادی و معیشتی صورت نگرفته، اینکه مسوولان عموما با درمانهای سرپایی سعی در حل مشکلات عمده و عمیق دارند. اینکه فقط به یکی از وجوه اقتصاد بپردازیم و زوایای دیگر را نادیده بگیریم دردی را دوا نمیکند، به همین خاطر است که نمیتوانیم خیلی به آینده کارگران با حقوقی نزدیک به 6 میلیون تومان و رسیدن به رفاه امیدوار باشیم، همین الان هم اگر این حقوق به صورت واقعی پرداخت شود و با توجه به اینکه سال جدید هم تورم افزایش پیدا خواهد کرد و ممکن است خط فقر هم از مبلغ 12 میلیون تومان هم بگذرد، کارگران هنوز نزدیک به 6 میلیون تومان با خط فقر فاصله دارند و معلوم نیست این فاصله قرار است چطور و چگونه پر شود تا هم این قشر زحمت کش آسیب کمتری ببینند، هم حاشیه شهرها که میتواند کانون بسیاری از بزههای اجتماعی باشد به واسطه کوچ کارگران به حاشیه گسترش پیدا نکند و هم خیلی مشکلات و مسائل دیگر قابل رفع کردن باشد.
جزییات افزایش حداقل دستمزد 1401
با افزایش 57.4 درصدی حداقل دستمزد، دریافتی کارگران بیش از یک میلیون و پانصد هزار تومان افزایش یافت. نتایج شورای عالی کار برای تعیین دستمزد 1401 مشخص شد؛ به گفته اعضای کارگری شورا، با افزایش 57.4 درصدی حداقل مزد، حداقل دستمزد روزانه، به 1 میلیون و 393 هزار و 250 و پایه مزد ماهانه کارگران به 41 میلیون 797 هزار و 500 ریال رسید. در عین حال، بن کارگری به 850 هزار تومان و حق مسکن به 650 هزار تومان افزایش یافت. پایه سنوات روزانه نیز به 70000 ریال رسید. با این حساب، دریافتی کارگر حداقل بگیر بدون سابقه و بدون اولاد، با مجموع پایه مزد ماهانه 41 میلیون 797 هزار و 500 ریال و بن 8 میلیون و 500 هزار ریال و حق مسکن 6 میلیون و 500 هزار ریال، برابر با 56 میلیون و 797 هزار و 500 ریال میشود. حداقل دستمزد برای کارگر با یک فرزند، 63 میلیون و 77 هزار و 250 ریال و برای کارگر با دو فرزند، 67 میلیون و 257 هزار ریال شده است. برای کارگران سایر سطوح، افزایش به این ترتیب است: 38 درصد به اضافه مبلغ ثابت 171 هزار و 722 روزانه که برابر است با 38 درصد افزایش مزد پایه به اضافه مبلغ ثابت 5 میلیون و 151 هزار و 660 ماهانه. با این حساب، در سال آینده، هیچ کارگر مشمول قانون کاری کمتر از 5 میلیون و 679 هزار تومان دریافتی نخواهد داشت.
اقتصاد تکبعدی نیست
منصور پازوکی، کارشناس ارشد اقتصاد کلان درباره افزایش حقوق کارگران و اینکه چقدر میتواند به نفع این افراد باشد به «تعادل» میگوید: متاسفانه مسوولان و نمایندگان مجلس و حتی نمایندگان کارگران اقتصاد را تک بعدی نگاه میکنند، مساله اینجاست که تا وقتی تورم کنترل نشود، تا وقتی تولید در کشور به این شکل اسف بار ادامه داشته باشد، تا زمانی که علاوه بر کارگران، معلمان، بازنشستگان و دیگر اقشار از وضعیت معیشتی خود رضایت نداشته باشند، افزایش دستمزدها نمیتواند کاری از پیش ببرد.
او میافزاید: مساله فقط افزایش دستمزد کارگر نیست، مساله قدرت خرید او هم هست، مساله این است که افزایش دستمزد چقدر میتواند قدرت خرید او را افزایش دهد، اینکه نمایندگان کارگری ابراز رضایت میکنند، جای تعجب دارد. مگر میشود، بدون در نظر گرفتن هزینههای زندگی حقوق تعیین کرد و از آن هم راضی بود؟
پازوکی در این باره که حقوق پیشنهادی نمایندگان کارگری 9 میلیون تومان بوده اما مجلس مخالفت نکرده نیز میگوید: 9 میلیون تومان هم رقمی نیست که بتواند مشکلات را حل کند، چون از آن طرف به موازات افزایش حقوقها ما افزایش تورم را خواهیم داشت، به همین خاطر است که میگویم اقتصاد تکبعدی نیست، نمیتوانیم به آن به شکل یک مساله نگاه کنیم که تنها یک فرمول واحد برای حل داشته باشد. اقتصاد مجموعهای از وضعیتهاست. تورم، دستمزد، قدرت خرید، صادرات، واردات، تولید و.... تمام این موارد باید مورد بررسی قرار بگیرند، برای تک تک این وضعیتها باید برنامهریزی درست انجام شود، تا زمانی که تورم کنترل نشود، هر قدر هم دستمزدها افزایش پیدا کنند مساله حل نخواهد شد. از طرف دیگر تا وقتی که ما نتوانیم چرخ تولید را بچرخانیم با مشکل بیکاری مواجه خواهیم بود. تا زمانی که نتوانیم معیشت مردم را تامین کنیم نارضایتی از وضعیت اقتصادی ادامه خواهد داشت.
دست کارفرما باز است
پازوکی در پاسخ به این سوال که آیا افزایش حقوقها میتواند باعث بیکاری و تعدیل نیرو شود به تعادل میگوید: این هم یکی دیگر از مشکلات حوزه اقتصاد است که به آن توجه نشده. چنین امکانی وجود دارد، تا زمانی که کارفرما نتواند هزینههای مورد نیاز کار خود را تامین کند، دست او برای تعدیل نیرو باز است، وقتی توان پرداخت نداشته باشد، به راحتی میتواند نیروی کار را اخراج کند، پس باز هم میبینیم که افزایش دستمزدها به تنهایی نمیتواند گره گشا باشد و چه بسا ممکن است باعث بروز مشکلات تازه شود. این بدان معنا نیست که نباید دستمزد کارگران افزایش پیدا میکرد، بلکه به این معنا است که نباید به مساله تک بعدی نگاه کرد، اگر چرخ اقتصاد کشور بچرخد، همه سود خواهند برد، اما چرخیدن این چرخ تنها با روغن کاری یکی از چرخ دندهها امکان پذیر نخواهد بود، تمام دندههای این چرخ باید روغن کاری شوند. تمام جنبههای اقتصاد باید در نظر گرفته شود، تمام افراد جامعه در هر سِمت یا پُستی که هستند باید این تغییرات منتفع شوند.
کارگران؛ سنگ زیرین آسیاب
سالهاست که مساله دستمزد واقعی، سرانه واقعی، همسانسازی حقوق و ... با توجه به میزان تورم به یکی از معضلات اصلی اقتصاد کشور تبدیل شده است، در تمام حوزهها ماجرای واقعی شدن دستمزدها به نوعی مطرح بوده و بیتوجهی به آن آسیبهایی نیز به جا گذاشته است، از اینکه در حوزه بهداشت و درمان که هیچگاه سرانه بهداشت و درمان برای مردم به عدد واقعی مد نظر کارشناسان این حوزه نرسید، تا مساله همسانسازی حقوقها و دستمزد بازنشستگان و معلمان و ... همه و همه باعث شد تا در برابر تمام این بیتدبیریها، عدهای اندک از سهم بیکران مردم در ثروت برداشت کنند و سود ببرند و جمعیتی عظیم روز به روز بیشتر در فقر و نداری غوطه ور شوند. حالا هم قرار نیست با در نظر گرفتن ماهیانه 850 هزار تومان حق مسکن سقفی بالای سر کارگران بیاید چرا که این مبلغ در برابر تورم بازار مسکن بیشتر به یک شوخی شبیه است، یا قرار نیست با افزایش میزان حق اولاد آن هم رساندن آن به مبلغ 600 هزار تومان همه تشویق به فرزند آوری بشوند، اما شاید قرار باشد همین افزایش ناچیز دستمزدها باعث افزایش تورم دوباره شود. این اقتصاد قابل پیش بینی نیست. این اقتصاد تا زمانی که درست و ریشهای درمان نشود نمیتواند هیچ مزد واقعی را به کارگران پرداخت کند، نمیتواند هیچ دلیل واقعی برای تشویق کارفرمایان به افزایش حقوق کارگران داشته باشد، این اقتصاد تا زمانی که درست و ریشهای درمان نشود، نمیتواند، چرخ تولید را به گردش در بیاورد، نمیتواند ارز آوری داشته باشد، نمیتواند مشکلات مردم را حل کند. وضعیت اگر با همین منوال ادامه پیدا کند، افزایش حقوق 57 درصدی کارگران که هیچ حتی افزایش حقوق 200 درصدی هم مشکلی را که حل نمیکند هیچ خود باعث بروز مشکلات تازهایتری مانند بیکار شدن تعداد قابل توجهی از کارگران خواهد شد. در واقع کارفرما قبل از هر چیز به میزان سود و زیان خود فکر میکند تا به سفره خالی و سقف ترک برداشته کارگر. اقتصاد بیرحم است مثل سیاست، اما هیچ کس نمیخواهد این حقیقت را باور کند، کارگران در هر نوع تفکری که بر جامعه حاکم باشد، سنگ زیرین آسیاب اقتصاد هستند. قبل از هر چیز آنها زیر بار مشکلات از بین خواهند رفت.