حساسیتزدایی از مسائل حاد، حل مشکل نیست
«در یک سرزمین نیمه خشک و کم آب حدود 1044 واحد تولیدی انواع فولاد با ظرفیت اسمی 258 میلیون تن مجوز ساخت میگیرند و معادل 288 میلیون تن ظرفیت جدید هم در دست احداث داریم. از این تعداد واحد فعال 278 مورد فقط در استان اصفهان و 94 مورد آن در استان یزد قرار دارد. ما 120 واحد کاشی و سرامیک داریم که از این تعداد 54 درصدشان در یزد مستقر شده است. اینها هر کدام دلالتهای خیلی جدی اندیشهای و اقتصاد سیاسی دارد. حساسیتزدایی از این مسائل حاد کمککننده حل مشکل نیست.»نشست معاونت فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی با موضوع «چالشها و راهکارهای مدیریت بحران آب در ایران» برگزار شد.فرشاد مومنی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه در بخش کشاورزی شاهد هستیم ابتداییترین تناسبها رعایت نمیشود، گفت: باید با بسیج دانایی و توانایی مشکلات را حل و فصل کنیم. در اولین سند برنامهریزی توسعه که در نیمه دوم دهه 1320 شمسی تدوین شد، این مساله مطرح شد که ایران در معرض یک بحران جدی آب قرار دارد. درحالی که میانگین کشت دیم در دنیا 10 درصد است، در ایران چندین برابر این رقم است لذا این مساله جدی است. وقتی شما به تحولات عددی دشتهای ممنوعه ما نگاه میکنید میبینید مساله بحرانی شده است.وی افزود: موسسه پژوهش اقتصاد کشاورزی در گزارش خود که همزمان با برنامه چهارم تدوین شده بود تصریح کرده است که به موازات افزایش تعداد سدهای ساخته شده در ایران از 1335 تا آن روز، تعداد وقوع سالانه و ده ساله سیل در ایران افزایش چشمگیر پیدا کرده است و این حکایت از آن دارد ما در این زمینه ماجراها داریم. در یک سرزمین نیمه خشک و کم آب حدود 1044 واحد تولیدی انواع فولاد با ظرفیت اسمی 258 میلیون تن مجوز ساخت میگیرند و معادل 288 میلیون تن ظرفیت جدید هم در دست احداث داریم. از این تعداد واحد فعال 278 مورد فقط در استان اصفهان و 94 مورد آن در استان یزد قرار دارد. ما 120 واحد کاشی و سرامیک داریم که از این تعداد 54 درصدشان در یزد مستقر شده است. اینها هر کدام دلالتهای خیلی جدی اندیشهای و اقتصاد سیاسی دارد. حساسیتزدایی از این مسائل حاد کمککننده حل مشکل نیست.
یک تمرکز افراطی و مشکوک روی سرمایهگذاری در بالادست پتروشیمی وجود دارد
مومنی با تاکید بر اینکه یک تمرکز افراطی و مشکوک برروی سرمایهگذاری در بالادست پتروشیمی وجود دارد، گفت: وقتی شما به آرایش قوا در فرآیندهای تخصیص منابع نگاه میکنید، ملاحظه میکنید که جهتگیریها به سمت تشدید این مسائل است. در رویکرد نهادی گفته میشود برای شناخت مساله باید سه نقطه تمرکز مدنظر قرار بگیرد. نقطه تمرکز اول سازههای ذهنی حکومتگران و ذینفعان است.بخش بزرگی از فرآیندهای قاعدهگذاری و تخصیص منابع در ایران با سازه ذهنی خطرناک پایان ناپذیری منابع سامان پیدا میکند و این مساله فقط درباره آب یا خاک نیست و حتی درباره نفت و گاز هم هست.
هزینههای محیط زیست را صفر در نظر میگیریم
بیپروا و بیملاحظه به تخریب محیط زیست میپردازیم بیمسوولیتی و از کارکردافتادگی و دچار حالت مرگ مغزی شدن در زمینه عدم چارهجویی برای نجات از بحرانهای ناشی از خامفروشی و همه آثار و تبعات دیگری که به بحران محیط زیست در ایران دامن زده و باعث شده ما به طرز غیرمتعارفی بیپروا و بیملاحظه به تخریب محیط زیست میپردازیم و وقتی که میخواهیم قیمت تمام شده برای محصولات تولیدی و صادراتیمان تعیین کنیم هزینههای محیط زیست را صفر در نظر میگیریم، نشان میدهد که ما چقدر نیازمند آن هستیم به این سازه ذهنی پایانناپذیری منابع فکر کنیم.
بحرانهایی را تجربه میکنیم که ریشه در غافلگیری و نگاه سطحی مقامات ما دارد
وی در ادامه خاطرنشان کرد: یک سازه بسیار خطرناک دیگر در نظام قاعدهگذاری وجود دارد و آن این است که اینها در مواجهه با مسائل پیچیده تصور میکنند که بهترین راهحلها سادهترین آنها است. ما بحرانهایی را تجربه میکنیم که ریشه در غافلگیری و نگاه سطحی مقامات ما دارد. ما مرتبا در معرض وقوع پدیدههای غیر مترقبه هستیم. یعنی در سرزمینی زندگی میکنیم که از 43 گونه بلایای طبیعی شناخته شده 34 مورد در آن فعال است بنابراین ما به یک ارزیابی آسیب شناختی جدی در زمینه سازههای ذهنی مسلط در فرآیندهای تخصیص منابع نیاز داریم و باید حکومتگران را متوجه کنیم که در هیچ دورهای در تاریخ، بهترین راهحلها دمدستترین آنها نبوده و نیستند. همین الان که هنوز یک دلار به ما اضافه نشده و ماجرای توافق ایران و غرب به سرانجام نرسیده بلافاصله مافیاهای پشتیبان واردات چه بساطی راه انداختهاند. عضو هیات علمی دانشگاه علامه افزود: سازه ذهنی خطرناک سوم که به ویژه در دوران گرفتار شدن به مناسبات رانت نفتی گریبان فرآیندهای تصمیمگیری ما را گرفته این است که اگر ما اگر ارز ریال در اختیار داشته باشیم همه چیز قابل انجام است. تجربهای که ما در دوران سی و چندساله اجرای برنامه شکست خورده تعدیل ساختاری داشتهایم در همین کادر قابل تفسیر است. با وجود اینکه از ناحیه این برنامه ضربههای بزرگی خوردهایم. ذخیره دانایی بشر میگوید وفور ارز و ریال نه تنها به تنهایی کارگشا نیست بلکه میتواند بحرانهای بزرگتری برای کشور ما ایجاد کند. همین الان که هنوز یک دلار به ما اضافه نشده و ماجرای توافق ایران و غرب به سرانجام نرسیده بلافاصله مافیاهای پشتیبان واردات چه بساطی راه انداختهاند. مسوولان قوه مجریه از گشایش واردات محوری به ویژه در صنعت خودرو سخن به میان میآورند. همین اتفاق در سالهای 94 تا 96 رخ داد و کشور را به امواج شدیدی از فساد و وابستگیهای ذلتبار به دنیای خارج روبرو کرد. ما اگر اینها را جدی نگیریم و درباره آن چاره اندیشی نکنیم، نمیتوانیم از دورهای باطل توسعهنیافتگی خارج شویم.
سالانه 16 تن در هکتار فرسایش خاک داریم
این سازه دهنی در حوزه آب نیز این گونه تصور میکند که ما میتوانیم برای آب برنامهریزی کنیم بدون آنکه در حوزه خاک برنامهای داشته باشیم.
گزارشها میگوید ما سالانه 16 تن در هکتار فرسایش خاک داریم درحالی که نرخ جهانی آن 4 تن در هر هکتار است. وقتی ما به مساله آب به مثابه یک مساله انتزاعی نگاه میکنیم و ذینفعان را مشارکت نمیدهیم هزینههای گزاف و کارآمدی اندک درو میکنیم. مومنی نگاه افراطی عرضه محور به مساله آب را یکی از حیاتیترین مسائل روز کشور دانست و گفت: در چارچوب این نگاههای افراطی شاهد دستکاری غیرمتعارف واقعیتها در راستای منافع کوتهنگرانه رانتجوها هستیم و جامعه روستایی ما بهطور خاص آسیبهای پرشماری را متحمل میشوند.
وقتی گزارشهای رسمی میگوید هدررفت آب در ایران به طور متوسط سه برابر بیشتر از میانگین جهانی است، اتکای صرف به عرضه جدید منابع آب بر سر این کشور بلاهای سنگینی میآورد. در اسناد رسمی ادعا میشود که کشاورزی ایران به طور متوسط سه برابر میانگین جهانی آب مصرف میکند. گزارشهای رسمی در اختیار داریم که نشاندهنده این است که مصرف سرانه جامعه شهری تهران براساس دادههای رسمی در سالهای آغازین دهه 1390، 13 برابر میانگین جهانی است. وقتی تکلیف ما با این سازههای ذهنی که باعث شده ما دچار یک نوع از کارکردافتادگی شویم، باید بپرسیم چرا رفتارهای نظامهای تصمیمگیری ما به هیچ وجه تغییر محسوس و ملموسی از خود نشان نمیدهد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت مرحله پس از جدی گرفتن آسیبشناختی سازههای ذهنی بازتولیدکننده بحران باید ببینیم ترتیبات نهادی ما در این زمینه چکار میکنند؟ با نمونههایی از فرآیندهای تخصیص منابع توضیح داده شد به وضوح میشود مشاهده کرد که در زمینه قاعدهگذاریها هم با مشکلات خیلی حاد روبرو هستیم. هرکس دلسوز ایران و کیفیت زندگی مردم باشد باید از این زاویه مساله خطیر تسخیر شدگی فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع توسط غیرمولدها و رانتجوها را در دستور کار قرار بدهد. نظام تصمیمگیری ما در معرض جهتگیریها و تخصیص منابعی است که حتی موجودیت خودش را به خطر میاندازد. وی در پایان سخنان خود گفت: بخش بزرگی از منابع انسانی و مادی ما به نام کشاورزان و روستاییان و به کام رانتجویان تخصیص پیدا میکند. بعد از آنکه سازههای ذهنی و ترتیبات نهادی که زیر ذرهبین قرار دادیم نوبت این میرسد که بیاییم و نظام توزیع منافع را زیر ذرهبین قرار دهیم. یعنی از دریچه اقتصاد سیاسی واکاوی کنیم.