مهار رانت واردات، پیشنیاز تولید دانشبنیان
تعادل|«متفکران بزرگ توسعه هنگام صحبت درباره دانایی، از تولید شروع میکنند. البته فعالیتهای مافیایی هم میتوانند از پیشرفتهترین فناوریها استفاده کنند و میکنند، اما بحث بر سر این است که در چارچوب اندیشه توسعه، داناییها و تواناییهایی که در فعالیتهای رانتی غیرمولد و مافیایی هستند، به عنوان دانشهای بیثمرشناخته میشوند. یعنی دانشهایی که چیزی به موجودی جهان اضافه نمیکنند و نه تنها قادر به مهار بحران کمیابی نیستند، بلکه بحران کمیابی را تشدید میکنند. از این رو، اگر مشاغل بیکیفیتی مثل رانندگی و مسافرکشی را به یک شبکه آیسیتی متصل کنید، تولید دانشبنیان رخ نمیدهد. هر کشوری که میخواهد به داناییمحوری برسد باید گزارش دهد که ظرفیتهای بلااستفاده انسانی و مادی او در چه وضعیتی قرار دارد. در جامعهای که نزدیک به دوسوم جمعیت در سنین فعالیت آن هیچ نقشی در تولید ملی ندارند، داناییمحوری یک برچسب نمایشی و تبلیغاتی خواهد بود.»
این جملات بخشی از تازهترین اظهارات دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست مجازی موسسه دین و اقتصاد با عنوان «اشتغال و تولید دانشبنیان: چالشها، چشماندازها و آسیبپذیریها» است. او در بخشی از این سخنرانی خطاب به مسوولان دولت و مجلس گفت: لطفا شعارها و نمایشهای توخالی را متوقف کنید، چراکه نه برای کشور ثمرهای دارد، نه در جامعهای که 14 تا 15 میلیون تحصیلکرده دانشگاهی دارد، چنین چیزی پذیرفته میشود.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ضمن تشریح شاخصهای اقتصاد مبتنی بر دانایی، تصریح کرد: اگر کسانی بخواهند بر اساس علم داعیه دانشبنیانی در این سرزمین داشته باشند، مهار رانت و مطالبههای لجامگسیخته و آزمندی بیپایان مافیای واردات و مافیای خامفروشی را باید در دستور کار قرار دهند. اگر شما این کار را نکنید لفظ دانشبنیان یک لفظ تو خالی و بیمحتوا خواهد بود.
تحقق اقتصاد دانشبنیان مستلزم داشتن برنامه
آنگونه که پایگاه خبری جماران گزارش کرده است، مومنی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه از جنبه اندیشهای اگر ما بخواهیم در مسیر دانشبنیان شدن کوچکترین احتمالی برای موفقیت داشته باشیم ابتدا باید لوازم اندیشهای آن را فراهم کنیم، گفت: لوازم اندیشهای این مساله خطیر هم در کوتاهترین عبارت چیزی جز ژرفکاوی درباره مفهوم اشتغال و تولید دانشبنیان نیست. ما باید به روش علمی شاخصها و سنجههای باکیفیت و معتبر برای ارزیابی گفتهها و عملکردهای خودمان در این زمینه تدارک ببینیم. تحقق چنین امر خطیر و مهمی جز از طریق یک برنامه با کیفیت توسعه نه قابل تصور و نه قابل حصول است.
مومنی افزود: از نقطه عطف ظهور انقلاب در مایکروالکترونیک و فناوری اطلاعات یک دگرگونی بنیادی در کارکرد نوآوریهای فناورانه پدیدار شد یعنی تا قبل از نقطه عطف موج سوم انقلاب صنعتی، نوآوریهای فناورانه عمدتا کمک کار یا جایگزین دست و بازوی انسانها میشدند اما در اثر انقلاب دانایی، نوآوریهای فناورانه کمک کار یا جایگزین مغز انسانها میشد پس تولید دانشبنیان متعلق به موج سوم انقلاب صنعتی و پس از آن است لذا در اثر انقلاب دانایی بازدهیها صعودی میشود بنابراین اطلاق چنین عبارتی در جامعهای که در نزدیک به 50 درصد ده ساله گذشته رشد منفی، تجربه کرده مستلزم دقتهای بسیار گسترده است. علاوه بر این انقلاب دانایی همه عرصههای حیات جمعی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
مومنی بیان کرد: فقط در فاصله 1975 نا 1986 که نقطه عطف موج سوم انقلاب صنعتی محسوب میشود 75 عنوان متمایز برای صورتبندی مفهومی این پدیده در نظر گرفته شده و کسانی که در این زمینه کار کردهاند میدانند که از فاصله 1986 تا امروز آن 75 عنوان به بیش از 750 عنوان رسیده است بنابراین یک پدیده به غایت پیچیده در برابر ما است که نیازمند ذهنیت پیچیده و آموزش دیده و صاحب صلاحیت است. در چین 1500 سال زودتر از اروپا کوره بلند ذوب فلزات اختراع شد چرا با اینکه چینیها زودتر از اروپاییها در نوآوریهای فناورانه به موفقیت دست پیدا کردند، دچار فلاکت و وابستگی شدند؟ چون حکومتگران چینی فکر میکردند این نوآوریهای فناورانه قدرت مردم را بیشتر و آنها را متوقعتر میکند در نتیجه موقعیت حکومتگران متزلزل خواهد شد لذا آنها با نوآوریهای فناورانه در افتادند و علاوه بر اینکه خودشان به خفت دچار شدند، مردم چین را دچار فقر، مسکنت و ناامنی کردند.
مومنی منظور کشورهای صنعتی از دانایی را ترکیبی از دانایی و توانایی دانست و گفت: از دیدگاه اندیشه توسعه، آن چیزی که نیروی محرکه تمدنسازی توسعه میشود داناییهایی است که هویت جمعی پیدا میکنند. آن دانایی که به توانایی منجر و مخزنالاسرار بنگاههایی که مشغول به تولید فناورانه هستند، میشود یک وجه مساله است، وجه دیگر آن این است که تولید فناورانه بزرگترین کانون تقاضای داناییها و تواناییهای جدید هم محسوب میشود. به همین خاطر است که متفکران بزرگ توسعه به هنگام صحبت راجع به دانایی، از تولید شروع میکنند. البته فعالیتهای مافیایی هم میتوانند از پیشرفتهترین فناوریها استفاده کنند و میکنند، اما بحث بر سر این است که در چارچوب اندیشه توسعه، داناییها و تواناییهایی که در فعالیتهای رانتی غیرمولد و مافیایی هستند، به عنوان دانشهای بیثمرشناخته میشوند. یعنی دانشهایی که چیزی به موجودی جهان اضافه نمیکنند و نه تنها قادر به مهار بحران کمیابی نیستند، بلکه بحران کمیابی را تشدید میکنند. از این رو، اگر مشاغل بیکیفیتی مثل رانندگی و مسافرکشی را به یک شبکه آیسیتی متصل کنید، تولید دانشبنیان رخ نمیدهد.
وی خاطرنشان کرد: هر کشوری که میخواهد به داناییمحوری برسد باید گزارش دهد که ظرفیتهای بلااستفاده انسانی و مادی او در چه وضعیتی قرار دارد. در جامعهای که نزدیک به دوسوم جمعیت در سنین فعالیت آن هیچ نقشی در تولید ملی ندارند، داناییمحوری یک برچسب نمایشی و تبلیغاتی خواهد بود.
شاخصهای حرکت به سمت دانایی
شاقول اول برای تشخیص اینکه ما رو به سمت داناییمحوری در حال حرکت هستیم یا خیر این است که ببینیم از ظرفیتهای منابع انسانی و مادیمان چقدر داریم استفاده میکنیم. هیچ جامعهای نیست که از این مرحله عبور نکرده باشد و به داناییمحوری رسیده باشد. تجربه ژاپن نشان داده که حتی یک سانتیمتر مربع از زمینهای خود را بلااستفاده نگذاشتهاند. رمز اصلی موفقیت چین این است که ابتدا استفاده از ظرفیتهای انسانی خود را به فعلیت درآوردند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه مرحله پس از استفاده از منابع مادی و انسانی را، کاراییمحوری نامید و افزود: باید از همان منابعی که با حداکثر توان ممکن مورد استفاده قرار میگیرند به شکل کارآمدتر استفاده کنیم و سپس به سراغ بهرهوری محوری برویم. در این سرزمین گرامی تمام الفاظ از میان تهی شدهاند. مفهوم کارایی و بهرهوری زمانی موضوعیت پیدا میکند که منابع انسانی و مادی بلااستفاده نداشته باشی یعنی اصل موضوع سنجش بهرهوری این است که در اشتغال کامل عوامل تولید به سر ببری! نکته بسیار تکاندهندهتر از منظر نهادی این است که کارایی و بهرهوری در مناسبات رانتی به حکم علیالاطلاق قربانی میشود. اگر شما به مناسبات رانتی میدان بدهید انگیزههای کارایی، دانایی و بهرهوری از بین میرود. چقدر مضحک است که هربار با شکوفایی درآمد نفتی روبرو میشویم، همه تصمیمگیران برای واردات ضعف میکنند. اگر مجلس ما، یک مجلس با کیفیت بود باید این آقای وزیر صنعت معدن تجارت را استیضاح میکرد. چقدر خدا رحم کرد که ایشان وزیر صمت است نه جای دیگر! شما وزیر صنعت هستی و آنقدر برای واردات تلاش میکنید؟ گزارش 11 ماهه گمرکات در سال 1400 را بگیرید و ببینید که مافیای واردات قبل از اینکه بوی گشایشهای اخیر بپیچد، با اقتصاد ایران چکار کردهاند. لیست آن کالاهایی که در این 11 ماه وارد کشور شده اشک از چشمان آدم سرازیر میکند.
قربانی شدن 100 هزار شغل با یک میلیارد دلار واردات
وی افزود: به ازای هر یک میلیارد دلار کالاهای ساخته شده وارداتی قابل تولید در کشور 100 هزار فرصت شغلی از بین میرود. همانطور که هر یک میلیارد دلار خامفروشی صادراتی صد هزار فرصت شغلی در این سرزمین از بین میبرد. بنابراین اگر کسانی بخواهند بر اساس علم داعیه دانشبنیانی در این سرزمین داشته باشند، مهار رانت و مطالبههای لجامگسیخته و آزمندی بیپایان مافیای واردات و مافیای خامفروشی را باید در دستور کار قرار دهند. اگر شما این کار را نکنید لفظ دانشبنیان یک لفظ تو خالی و بیمحتوا خواهد بود.
این اقتصاددان افزود: طی 12 ساله منتهی به سال 1395 یعنی در دورانی که ما بیسابقهترین سطح درآمدهای نفتی را داشتیم، از یک طرف سالانه شاهد ورود نزدیک به یک میلیون نفر تازه وارد به بازار کار بودیم و از طرف دیگر طی این 12 ساله بهطور خالص و صرفنظر از کیفیت اشتغال، حدود دو میلیون نفر به جمعیت شاغل ما اضافه شده است. در نتیجه ما نباید خودمان را فریب بدهیم و به دیگران دروغ تحویل بدهیم. من واقعا از این گزارش کاری که آقای وزیر اقتصاد داد خیلی متاسف شدم.
چون از ایشان انتظار نداشتم تا این درجه سیاستزدگی از خود نشان دهند. آن گزارش از نظر اعتبار توسعهای صفر مطلق بود. ولی از نظر سیاستزدگی و اینکه ما چقدر خوبیم و قبلیها چقدر بد بودهاند، عجیب بود. چون همانطور که به دولت قبلی گفته بودیم، انداختن همهچیز در زمین قبلیها به هیچوجه قابل قبول نیست چون شما وقتی که روی کار آمدید میدانستید چه چیزی را تحویل میگیرید و با نقد به همان مسائل روی کار آمده بودید. شما گفتید ما میآییم درست میکنیم لذا الان گزارش خودتان را بدهید. اینکه وزیر اقتصاد میگوید 34 هزار میلیارد تومان از تعهدات تنخواه دولت قبلی را تسویه کرده است یک مساله روتین حسابداری است. این شیوه برازنده هیچکس نیست به خصوص برای این دوستی که به اصطلاح وزیر اقتصاد هستند.
رتبه دوم تولید مهندس در جهان
وی افزود: مطالعاتی درسازمان برنامه و بودجه وجود دارد که میگوید، میزان سرمایه فیزیکی در قالب تجهیزات و ماشینآلات که وارد ایران شده در قیاس با ظرفیتهای انباشته دانش ضمنی در ایران نسبت سه به یک دارد. وزارت صمتی که برای واردات غش میکند، باید توضیح دهد که اگر کارهایشان قابل دفاع است به جای مونولوگ بیایند از آنها دفاع کنند و اگر قابل دفاع نیست شرافتمندانه آنها را متوقف کنند. در کشوری که بیسابقهترین صنعتزداییها را در دو دهه گذشته تجربه کرده، از لحاظ تعداد دانشآموختگان فنی در دنیا رتبه دوم شده یعنی ما از ژاپن، کره، امریکا و آلمان از همه بیشتر مهندس تولید کردهایم. ما با خودمان داریم چکار میکنیم؟
یک مقام مسوول درباره دادههای مرتبط با بودجه خانوار گفته است، 63 درصد درآمد خانوارها از محل کار و فعالیت نیست. ای کاش فیلمسازان ما بیایند از این ماجرا فیلم تهیه کنند، بلکه عزیزان متوجه شوند که مشکل کجا است. معاون سابق اشتغال وزارت کار گفته است که ما شغل ایجاد کردهایم، ولی این مشاغل عموما ناپایدار، بیکیفیت و در بخش غیر رسمی ایجاد شدهاند.
شاخص اصلی دانشبنیان بودن چیست؟
وی با طرح این سوال که آیا شاخص سنجش دانشبنیان شدن کشور تعداد بنگاههای دانشبنیان است؟ افزود: شما باید در مقیاس ملی بگویید دانشبنیان شدن چه تاثیری روی شاخص پیچیدگی اقتصادی، شاخص بهرهوری کل عوامل تولید و شاخص رابطه مبادله میگذارد. اینها شاخص سنجش هستند نه تعداد بنگاههایی که ایجاد شدهاند. گزارشهای دانشبنیان ما باید بر محور خلق فرصتهای شغلی در بخش رسمی و در فعالیتهای مولد باشد. چطور میشود که ما بخواهیم داناییمحور باشیم اما قیمت تمام شده پول برای تامین سرمایه در گردش بنگاههای مان بین 5 تا 10 برابر میانگین جهانی باشد؟ اگر در این سرزمین گرامی کسانی بخواهند صادقانه و عالمانه، ماجرای تولید دانشبنیان و اشتغال را پیگیری کنند باید بیایند به ما بگویند که کارنامه برنامههای چهارم تا ششم توسعه که عنوان دانشبنیانی را به یدک میکشیدند چه بوده است؟ یکی از کارهای حیاتی که واقعا به عنوان یک امر ملی باید با ضوابط و معیارهای صداقت و نظر کارشناسی مستقل صورت بگیرد این است که ما ببینیم این چه مناسباتی است که راه انداختهاند که هنوز ما یه کلمه راجع به اقتصاد دانشبنیان به لحاظ مفهومی ندیدیم، اما برخی میآیند متر و شاخص را بر تولد شرکتهای دانشبنیان میگذارند.
جهتدهی به رانت ارز و ریال در پساتحریم
مومنی بیان کرد: الان مقداری بحث از گشایش نفتی شده میخواهند یک بخشی از ماجرا را به صورت رانت ارز و ریال به یک سمتی ببرند. اگر واقعا با تعداد شرکت دانشبنیان مشکل ما حل میشود چرا شما میخواهید 30 درصد آن را رشد بدهید؟ چرا 30 هزار درصد رشد نمیدهید؟ عین این استدلال را ما در سال 68 با طرفداران تعدیل اقتصادی مطرح میکردیم، چون آنها میگفتند بگذارید قیمت ارز را مثلا چند برابر کنیم تا اشتغال و صادرات رشد پیدا کند. ما میگفتیم اگر واقعا از جهش نرخ ارز آنقدر معجزه برمیآید چرا میخواهید 5 برابرش کنید؟ لطفا 50 برابرش کنید اما اگر بگویید 50 برابر مناسب نیست پس یعنی حساب کتابهایی در کار وجود دارد نزدیک 34 سال است که این کار را میکنند و ثمره آن را دیدهایم. زمان آن است که ارادهای کنیم و دست از این بازیها برداریم. ما باید فریبی که از طریق بسط رانتی معدنیها گریبان حکومت را گرفته است، برملا کنیم. در ربع قرن گذشته سهم صنایع رانتی عمدتا شبهدولتی و معدنی از تولید ناخالص داخلی بخش صنعت از حدود 30 درصد در سال 1370 به حدود 70 درصد در سال 95 رسیده است. این کار جنونآمیز دهها کارکرد ضد توسعهای، مشکوک، فاسد و نابودکننده محیط زیست داشته است. یکی از کارکردهای آن این است که رانتی- معدنیها را فربه کردهاند تا فروریزی و ورشکستگی وحشتناک واحدهای صنعتی توسعهگرا را پنهان کنند.
وی بیان کرد: در مسیر حرکت به سمت دانشبنیانی میتوانیم بسط فرصتهای شغلی مولد را داشته باشیم ولی آنهایی که استارتاپ را با هر کیفیت و در هر حیطهای از فعالیت خدماتی را جزو دانشبنیانها محسوب میکنند، باید مراقب باشند که مهمترین خصلت تولید دانشبنیان در مرحله پایانی خود این است که بهشدت اشتغالزدا است. خصلت اشتغالزایی یا اشتغالزدایانه تولید دانشبنیان در مرحله آخری به اندازهای است که در سال 2030 با 2 درصد جمعیت شاغل 1990 میتوان کل نیازهای جمعیت جهان به کالا و خدمات را پوشش داد.
مومنی گفت: شاه بیتی که همه روی آن توافق نظر دارند این است که برای حرکت به سمت داناییمحوری حکومت باید پیشگام باشد. حکومت ما چه در دولت و چه در مجلس شرافتمندانه به خاطر آبرویی که رهبری در این خصوص گذاشته است، بگویند که ما هیچ تصمیم غیرکارشناسی و غیر مبتنی بر دانایی در سال 1401 نخواهیم گرفت. اگر فقط همین یک کار را انجام دهند کافی است و حواسشان باشد که در تولید حیاتیترین عنصر برای دانایی محوری مقیاس فعالیت است. لطفا شعارها و نمایشهای توخالی را متوقف کنید، چراکه نه برای کشور ثمرهای دارد نه در جامعهای که 14 تا 15 میلیون تحصیلکرده دانشگاهی دارد، چنین چیزی پذیرفته میشود.