داراییهای مولد مبنای اعتبارسنجی قرار گیرد
سعید باستانی
اعتبارسنجی بر برند یا توانایی علمی تا به امروز انجام نشده و در کشور به عنوان دارایی محاسبه نمیشود، زمانی که داراییهای مولد به عنوان مبنای توانمندی دریافتکنندگان تسهیلات اعتبار آن فرد شناخته شود، اتفاق بسیار بزرگی در صنعت بانک کشور روی خواهد داد.یکی از روشهای درستی که در نظام بانکداری دنیا صورت میگیرد، اعتبارسنجی است. درصورتی که این کار بر مبنای درستی پایهگذاری شود، بهطور حتم راهگشا خواهد بود زیرا اخذ تسهیلات دیگر به صورت توصیهای صورت نخواهد گرفت. فردی که یک هکتار زمین زراعی گندم دارد و از داشتن ملک یا املاک محروم است، در عمل موفق به دریافت تسهیلات نخواهد شد ولی متقاضی که دارای یک واحد مسکونی در تهران است واجد شرایط جهت اخذ وام یا تسهیلات شناخته میشود. مبنای اعتبارسنجی وقتی به سمت شناسایی منابع درآمدی تمایل پیدا کند و تعریف داراییها مشخص شود، موثرتر خواهد بود.زمانی که دارایی مولد به عنوان مبنای توان پرداخت اقساط معرفی شود، در آن صورت وقتی کسی ۱۰۰ راس گاو دارد، از دارایی بهرهمند است زیرا از این محل کسب درآمد میکند، حتی فرد سهامدار هم به همین شکل است، قطعا توانایی تسویه وام خود را دارد زیرا مبنای اصلی اعتبارسنجی براساس قدرت پرداخت اقساط است. پیش از بیان مباحث فوق چنین بود که ملک را مورد توجه قرار میدادند و قاعدتا متقاضیان هم در پی اسناد ملکی بودندکه این کار به معنای واقعی اعتبارسنجی نیست زیرا ملک یا خودرو به عنوان دارایی به حساب نمیآید و برای همین است کسی که پول خود را از کشاورزی برای خرید ملک هزینه میکند، در حقیقت خود را عقب میاندازد. زمانی که داراییهای مولد به عنوان مبنای توانمندی دریافتکنندگان تسهیلات اعتبار آن فرد شناخته شود، اتفاق بسیار بزرگی در صنعت بانک کشور روی خواهد داد. درباره تاثیر این شیوه با شرکتهای نوپا و کوچک نیز اعتبارسنجی بر برند یا توانایی علمی تا به امروز انجام نشده است و در کشور به عنوان دارایی محاسبه نشده است. وقتی دامنه اعتبارسنجی درست به تعریف درآید، طبیعتا فردی که دارای شرکت دانش بنیان باشد و دانش بنیان بودن آن به اثبات رسد، این مجموعه دارای اعتبار است و باید به آن تسهیلات داده شود زیرا قابلیت برگشت را دارد. روی دادن این اتفاق (اعتبارسنجی) سبب میشود تا همانطور که در ابتدا هم اشاره کردم تمام کسانی که پولشان مولد است، از بانک تسهیلات گیرند و خرج مولد بودن و پولسازی کنند. این رویه تا به امروز بسیار نادرست بوده است زیرا تسهیلات در عمل به سمت کسانی سوق پیدا میکرد که اندوختهای در طول سالیان داشتهاند، به این معنا درصورتیکه فردی برفرض درصدد برمیآمد تا گلخانهای را در روستایی تاسیس کند، کسی میتوانست این کار را انجام دهد که دارای املاک و مستغلات بود یا توانایی کسب ضمانتنامه و ... را داشت. ولی فردی که به معنای واقعی توانایی اداره چنین گلخانهای را داشت، قادر به دریافت تسهیلات نبود که قاعدتا این کار را هم نمیتوانست به سرانجام برساند.