وزیری برای تسویه حسابهای سیاسی
هادی حقشناس
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی یکی از حساسترین حوزههای اجرایی کشور است که عملکرد مثبت یا منفی آن بهطور مستقیم در نزول و صعود شاخصهای اقتصادی و بهبود یافتن یا وخیم شدن وضعیت معیشت اقشار مختلف تاثیرگذار است. پس از 300 روز، نهایتا حجت عبدالملکی از ادامه فعالیت در این وزارتخانه استعفا داد و بلافاصله استعفایش با موافقت رییسجمهوری مواجه شد. اما ارزیابی عملکرد یک وزیر طی 300 روز که نهایتا منجر به استعفا نیز شده است؛ ابعاد مختلفی دارد. یک بعد بسیار مهم عملکرد در روند تعیین دستمزدها، افزایش حقوق بازنشستگان و سوءمدیریتهایی که در این بخش صورت گرفت، نمایان شده است. تصمیماتی که نشانههای سوءمدیریت در تار و پود آن پیداست و باعث بروز اعتراضات فراوانی میان کارگران، بازنشستگان و حقوقبگیران شده است. اما باید توجه داشت که مشکلات این وزارتخانه به همین یک مورد ختم نمیشود و دامنه وسیعی از گزارهها را میتوان ردیابی کرد که به دلیل شیوه مدیریت عبدالملکی در وزارت کار ظهور و بروز پیدا کردهاند. مشکلاتی که باعث شد بسیاری از نمایندگان در قالب طرح سئوال خواستار احضار و استیضاح این وزیر شوند. در جریان تعیین دستمزدها، عبدالملکی به عنوان یک رکن مهم در مذاکرات شرکت و تصمیمات شورای عالی کار را تایید کرد، اما مدتی بعد از اجرای مصوبهای که خود امضا کرده بود شانه خالی کرد. با عبور از موضوع دستمزدها و افزایش حقوقها، یکی دیگر از حوزههایی که باعث بروز انتقادات فراوانی پیرامون عملکرد عبدالملکی شد، نوع عزل و نصبهایی بود که در زمان مدیریت او در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی صورت گرفت. این در حالی است که کارکنان و مدیران فعال در وزارت کار، اغلب افراد متخصص و حرفهای هستند و ارتباط چندانی با گروههای سیاسی و جناحی ندارند. خالی کردن وزارتخانه از یک چنین ظرفیتهای کارآمدی در بلندمدت کشور را با حفرههای جدی مواجه میکرد. برای تربیت یک مدیر و یک کارشناس، زمان و هزینههای فراوانی صرف میشود. اما عبدالملکی بدون توجه به این ضرورتها، واژههایی را به کار میبرد که نگرانیهای فراوانی ایجاد میکرد. او با آرامش میگفت، چند صد نفر از مدیران و کارکنان غیرهمسوی وزارتخانه را پاکسازی کرده است و چند صد نفر دیگر نیز باقی ماندهاند که در ادامه برکنار خواهند شد! در واقع نوع تغییرات در این وزارتخانه در این برهه زمانی بیشتر معطوف رویکردهای سیاسی و جناحی بود و کمتر گزارههای تخصصی و حرفهای در آن نقش داشته است. انگار که او مهمترین وظیفهاش را برکناری و تصفیه کارکنان و مدیران میدانست. گفته میشود، واژهها بار معنایی دارند و چه بسا کلماتی وجود داشته باشند که مانند گلوله و بمب عمل کنند و قدرت تخریبی فراوانی داشته باشند. از این منظر، واژههایی که عبدالملکی از آنها بهره میبرد، ویژگی تخریبی فراوانی برای دولت داشتتند. همین اظهارات و گفتهها نیز نهایتا باعث شد تا عبدالملکی از قطار کابینه سیزدهم پیاده شود. به نظر میرسد در این وزارتخانه از واژه «جوان و انقلابی» به شکل ظاهری استفاده شد و نشانهای از رویکردهای یاد شده در راهبردها و سیاستگذاریهای این وزارتخانه مشاهده نشد. هرچند عبدالملکی عنوان «وزارتخانه مردمی» را برای حوزه تعاون، کار و رفاه اجتماعی برگزیده بود، اما عملکرد این وزارتخانه طی 300 روز گذشته نه رضایت و آرامش مردم را در پی داشت، نه باعث همراهی نمایندگان مجلس شد و نه اینکه حتی دولت با آن موافقتی داشت. نشانه این نارضایتیها را میتوان در اعتراض گسترده بازنشستگان، کارگران و حقوقبگیران، احضار و استیضاح نمایندگان و نهایتا موافقت دولت و شخص رییسجمهوری با استعفای عبدالملکی مشاهده کرد.