آسیب‌های روانی رقابت نفس‌گیر کنکور

۱۴۰۱/۰۴/۱۱ - ۰۲:۰۱:۳۵
کد خبر: ۱۹۰۴۴۰
آسیب‌های روانی رقابت نفس‌گیر کنکور

فاطمه مومنی

بحرانی‌ترین دوره زندگی هر فرد قطعا دوره نوجوانی است، چرا‌که جسم با تغییرات فراوانی روبرو می‌شود که فرد را دچار چالش می‌کند و حالا فرض کنید در این وضعیت، جامعه هم دایم بر این بحران اضافه می‌کند. در این باره پژوهش‌های کاربردی زیادی انجام‌شده که نشان می‌دهد وضعیت اقتصادی نابسامان در نوجوانان تأثیر منفی گذاشته و آنها را به سمت خودکشی سوق می‌دهد و در ایران بعد از این معضل، مسائل و مشکلات پیرامون درس و مدرسه و حتی دانشگاه دومین عامل خودکشی است که باید به آن توجه داشت. متأسفانه خانواده‌ها هم که متاثر از فضای جامعه و نظام آموزشی هستند، بر این بحران می‌افزایند و نوجوان را دچار چالش می‌کنند. نظام آموزشی ما حافظه‌محور، رقابتی و تهی از مهارت‌آموزی است و راه دیگری پیش پای دانش‌آموز قرار نداده است، بنابراین وقتی او در این فضا قرار می‌گیرد و خانواده نیز او را تحت فشار قرار می‌دهد و موسسات کنکور و... هم به آن اضافه می‌شوند، دچار استرس دایم و مستمری می‌شود که کنترل آن برایش سخت خواهد بود. چه چیزی باعث می‌شود که جوانی 19 ساله بعد از اینکه از جلسه کنکور بیرون می‌آید فقط با حدس این موضوع که فکر می‌کند کنکور را خراب کرده است، تصمیم می‌گیرد به زندگی خود پایان دهد. گاهی وقت‌ها خانواده‌ها مهم‌ترین عامل این فشارها هستند، مقایسه کردن، مثال آوردن از افراد دیگر، بلندپروازی و اجبار به اینکه قبولی در کنکور تنها راه تضمین آینده فرد است باعث می‌شود تا برخی از جوانان در زیر این فشارها قدرت فکر و تصمیم‌گیری درست را از دست بدهند و اتفاقات تلخی را رقم بزنند. به هر حال کنکور هم باید مثل هر امتحان عادی دیگری در جامعه شناخته شود، این کار سیستم آموزشی به دور از نفوذ مافیای کنکور است تا بتواند میزان استرس و اضطراب این دوران را به حداقل برساند. از سوی دیگر خانواده‌ها باید به این اصل توجه داشته باشند، که تنها گرفتن یک مدرک نمی‌تواند تضمین آینده اجتماعی فرد باشد و باعث شود تا جایگاه مناسبی در جامعه داشته باشد. البته مساله فقط کنکور و حواشی پر‌رنگ آن نیست. همین بحث کرونا که ارتباطات بچه‌ها و تفریحات آنها را به‌شدت محدود کرده یا بحث آموزش اینترنتی که عنوان شد 5/3 میلیون دانش‌آموز به وسایل هوشمند برای حضور در کلاس درس دسترسی نداشتند بحران‌های جدی هستند که می‌توانند منجر به آسیبی مثل خودکشی شوند. متاسفانه چون والدین دانش‌آموز که خود محصول همین نظام آموزشی هستند‌ هم تن به این شرایط داده و حاضرند سالانه میلیون‌ها تومان برای حضور فرزندشان در این آموزشگاه‌ها هزینه کنند تا در این رقابت که هر سال هم نفسگیرتر می‌شود، حضور بهتری داشته باشند. نتیجه این می‌شود که نوجوان در آستانه بلوغ و تغییرات چشمگیر درونی خود، باید از این مانع سخت و بلند که نامش کنکور است نیز بگذرد. اگر قدمش بلند باشد و بگذرد که تمام، ولی اگر چند سانتی‌متر کمتر بپرد، خودش را بازنده می‌داند و حس می‌کند توانایی ادامه‌دادن ندارد. در کنار نقش مدرسه، خانواده، جامعه و موسسات کنکور، از نقش سازمان سنجش هم در ایجاد این معضل نباید گذشت؛ سازمانی که کنکور را هر سال متفاوت‌تر و چالشی‌تر از سال‌های پیش برگزار می‌کند و در سال‌های مختلف باعث اعتراض گسترده داوطلبان به سوالات شده است. از سوی دیگر تاثیری که اخباری مانند فروش سوالات می‌تواند بر روح و روان داوطلبان کنکور داشته باشد نیز بسیار مهم است. وقتی تنها چند ساعت به برگزاری کنکور مانده چنین اخباری منتشر می‌شود، شالوده ذهنی هزاران نفری که داوطلب کنکور شده‌اند از هم می‌پاشد، بسیاری از افراد در همان لحظات اولیه اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. این فشار از سوی خانواده‌هایی که فرزند پسر دارند بر آنها بیشتر می‌شود، چرا که در صورت عدم قبولی مجبورند به خدمت سربازی بروند و این اتفاق یعنی پایان یافتن تمام آمال و آرزوهایی که خانواده برای آینده فرزندشان تصویر کرده‌اند. در صورتی که اگر واقع‌بینانه به قضیه نگاه کنیم، می‌بینیم عدم قبولی در کنکور، رفتن به سربازی و... هیچگاه قرار نیست فردی را از رسیدن به اهداف و رویاهایی که در زندگی دارد، دور کند. باید واقع‌بین باشیم و با این واقع‌بینی جان فرزندان‌مان را از گزند آسیب‌های روانی در امان داریم.