عدم تامین معیشت سرخوردگی جامعه
امانالله قرایی
ما وقتی از فقر و رابطه مستقیم آن با آسیبهای اجتماعی صحبت میکنیم، مساله فقط اینکه افراد نمیتوانند مرغ و گوشت بخرند، یا میوههای فصل آنقدر گران است که خیلیها توان خریدش را ندارند، نیست. مساله در حال حاضر بغرنجتر از این حرفهاست، در حال حاضر هستند خانوادههایی که توان تامین یک وعده غذای گرم را ندارند، توان خرید نان و تخم مرغ را ندارند. وقتی وارد فروشگاههای بزرگ میشوی، کیسههای برنج تایلندی و هندی و پاکستانی قفسهها را پر کرده و دیگر خبری از برنج ایرانی نیست و تازه همین برنجها هم قیمتشان به قدری نجومی شده که خیلی از خانوادهها دیگر توان خرید این برنجهای خارجی بیکیفیت را هم ندارند. خب تمام این ناتوانیها در تامین معیشت، خرید مایحتاج زندگی و از همه مهمتر تامین هزینه اجارهبها خانه باعث سرخوردگی در افراد میشود. باعث میشود که خیلی از مردم دیگر امیدی به آینده نداشته باشند، من نمیدانم یکی از روزنامههای دولتی از کجا آمار گرفته و در واقع کدام کشور مبدا آماری او بوده که گفته بیش از 67 درصد مردم ایران شادکام هستند، قطعا ایران نمیتواند در این شرایط مبدا آمارگیری بوده باشد. مگر میشود در شرایطی که هر روز بر میزان افرادی که زیرخط فقر زندگی میکنند، افزوده میشود، در شرایطی که حالا مردم برای گرفتن حق خود به جان یکدیگر افتادهاند و صاحبخانههای برای بیرون کردن مستاجرها «شرخر» استخدام میکنند 67 درصد مردم ایران احساس شادکامی کنند. با این آمارهای غیرواقعی قرار است به کجا برسیم. به جای اینکه با دادن این خبرها ذهن مردم را آشفته کنید و آنها را بیش از پیش برآشفته کنید، به این فکر باشید که راهکاری برای رفع این وضعیت پیدا کنید. اینکه خانوادهها مجبور باشند برای اینکه سقفی بالای سر خود داشته باشند، به حاشیه شهرها پناه ببرند، اینکه جوانان هر روز خبر وعدههای دولت در مورد ازدواج و تسهیلات آن را بشنوند اما برای پیدا کردن کار از صبح تا شب در خیابانهای این شهر بالا و پایین بروند و در نهایت با دست خالی به خانه بازگردند، اینها شرایطی است که میتواند به دامن زدن آسیبهای اجتماعی و بحرانی کردن وضعیت جامعه منجر شود. فقر در هیچ جامعهای بهطور کامل ریشه کن نمیشود، البته استثناهایی هم در این زمینه است، اما افزایش فقر در جامعه مسالهای است که باید جدی گرفته شود چرا که به دنبال خود مسائل دیگری را میآورد که ممکن است باعث عدم کنترل آسیبهایی اجتماعی شود. در تمام این مدتی که ما با افزایش آمار سرقت، خودکشی، اعتیاد به مواد مخدر، استفاده از سلاح گرم و سرد و ... در جامعه رو به رو بودیم، دولت هیچگاه در یک نشست تخصصی با جامعه شناسان در مورد این آسیبها و راههای کاهش آن مشورت کند. متاسفانه همهچیز در حال حاضر به مسائل سیاسی گره خورده است در حالی که مسائل اجتماعی به مراتب مهمتر از هر سیاستی است و قبل از آنکه خیلی دیر شود باید در این زمینه کاری انجام داد. جای تاسف دارد که مردم به جایی رسیدهاند که تنها به فکر منافع شخصی خود هستند، آنها دیگر نه به کمبود آب در سرزمین مان فکر میکنند، نه برایشان مهم است که همسایهشان شب را گرسنه خوابیده یا لقمه نانی برای خوردن داشته، آنها دیگر به این فکر نمیکنند که بیمبالاتی در مصرف انرژی و ذخایر آبی ممکن است چه بلایی سر این سرزمین بیاورد، حالا مردم به این فکر میکنند که خانه شان برق داشته باشد، کولر داشته باشند، آب خنک برای خوردن باشد، بتوانند با خریدن و انبار کردن اقلام غذایی امنیت غذایی خانواده شان را تامین کنند.
اگر قرار است بنزین گران شود، جلوی پمپبنزینهای صفهای چند ده کیلومتری ایجاد میکنند و به این مساله فکر نمیکنند، یک باک بنزین بیشتر چه دردی را میتواند از آنها دوا کند وقتی از چند روز بعد باید بنزین را با قیمت جدید بخرند. وقتی میگویند فلان مواد خوراکی قرار است گران شود، به فروشگاهها هجوم میآورند و در برابر چشمان بهت زده خانوادههایی که مجبورند مایحتاج خود را روزانه تامین کنند، برای چند ماه آینده خرید میکنند، اینها دردهایی است که جامعه ما را میخورد و کسی هم برای رفع آن کاری نمیکند.