اهمیت بررسی آسیبهای روحی در امدادگران
لیلا بهرامپور
وقتی حادثهای رخ میدهد، از آتشسوزی گرفته تا سیل و زلزله و... همیشه افرادی هستند که از جان مایه میگذارند تا به کمک افراد آسیب دیده بشتابند، امدادگران هلال احمر، آتشنشانان و... اینها کسانی هستند که در هر ماموریت با انواع و اقسام اتفاقهای تلخ مواجه میشوند و علاوه بر اینکه باید بر روی نجات جان افراد تمرکز کنند، با مصیبتهایی مواجه میشوند که شاید تحمل آن برای خیلی از ما میسر نباشد. این افراد همیشه و در اکثر ماموریتهای خود متحمل ضربههای روحی میشوند و آسیبهای روحی و روانی میبینند. اما متاسفانه رسیدگی به این وضعیت به صورت یک روند اصولی رعایت نمیشود. در بسیاری از کشورهای دنیا افرادی که با انواع حوادث سر و کار دارند، از پلیس تا آتش نشان و دکتر و پرستار و... همه و همه وقتی با یک تروما مواجه میشوند، حتما دورههای درمانی روانکاوی را باید پشت سر بگذارند تا بتوانند دوباره به سر کار خود باز گردند، مسالهای که در کشور ما متاسفانه توجه زیادی به آن نمیشود. این افراد در اوج حوادث و اتفاقات باید آن وجهه انسانی خود را که ممکن است غمگین شود، نیاز به خالی کردن خشم و ناراحتی خود داشته باشد نادیده میگیرند و بر وظیفهای که دارند تمرکز میکنند، اما بعد از انجام این وظیفه هیچ کس از آنها نمیخواهد که به سلامت روحی و روانی خود فکر کنند. جای خالی خدمات روانکاوی و روانشناسی برای افرادی که شغلهای اینچنینی دارند و در بیشتر موارد با حوادثی دست و پنجه نرم میکنند که ممکن است آسیبهای روحی فراوانی برایشان به همراه داشته باشد، همیشه احساس میشود. به همین خاطر است که تاکید اکثر روانشناسان بر این مساله است که افراد دارای شغلهای پر خطر که حوادث بیشماری را تجربه میکنند، باید بعد از هر حادثه مورد ارزیابی روحی و روانی قرار بگیرند و آسیبهای احتمالی که این حوادث بر آنها داشته است بررسی شود. اختلال روانی پس از حادثه مسالهای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، مثلا در مورد اتفاقی که در پلاسکو رخ داد و آتشنشانان همکاران خود را از دست دادند، آن زمان برخی از همکاران ما به صورت داوطلب به مراکز آتشنشانی مراجعه کردند تا بتوانند کمی از درد و رنجی را که این افراد شریف به واسطه از دست دادن همکاران خود متحمل شده بودند، تقلیل دهند، اما این کارهای جسته و گریخته نمیتواند تاثیر مثبتی داشته باشد. اکثر افرادی که در حوزه امداد و نجات فعالیت میکنند، چکاپ سالانه میشوند، اما از نظر جسمی نه روحی. مساله اینجاست که ما هنوز به این باور نرسیدهایم که روح انسان هم به اندازه جسم او احتیاج به مراقبت و نگهداری دارد و ما نمیتوانیم به این مساله بیتوجه باشیم. امدادگران زیادی هستند که بعد از حوادث تلخی که آمار کشتهها و زخمیهای آن زیاد بودهاند تا مدتها با تروما بعد از حادثه دست و پنجه نرم میکردند و بسیاری از آنها حتی به دلیل عدم توانایی مالی نتوانستهاند برای درمان خود اقدام کنند، در صورتی که این خدمات باید به صورت رایگان برای این افراد فراهم باشد تا توان خود را بازیابی کنند و با انرژی درست در دیگر ماموریتهایی که به آنها محول میشود حضور داشته باشند. هر گونه بیتوجهی به این مساله میتواند در دراز مدت باعث بروز انواع و اقسام بیماریهای روحی و روانی در این افراد شود و کار را به جایی برساند که مجبور به استفاده از دارو در طولانی مدت شده یا نیاز به سالها خدمات مشاورهای داشته باشند، در حالی که اگر به موقع این وضعیت آنها رسیدگی شود بروز چنین مشکلاتی به حداقل میرسد.