ترسیم دورنمای آینده با بلیت نیمبهای سینما میسر نیست
60 میلیون نفر در ایران نیاز به کمک معیشتی دارند
گلی ماندگار|
این روزها روایتهای زیادی از مسوولان، نمایندگان و... در فضای مجازی، روزنامهها و خبرگزاریها منتشر میشود که متاسفانه بیشتر از آنکه برخاسته از یک نگاه کارشناسانه و بررسیهای متفکرانه باشد، چنگ زدن به هر وسیلهای برای پیشبرد اهدافی است که اگر چه بزرگ به نظر میرسند اما انگار در نگاه این مسوولان میتوان آنها را با وسیلههای کوچک و غیرقابل باور به دست آورد. تفکری اشتباه که نه راه را هموار میکند و نه زمینه را برای رسیدن به هدف فراهم خواهد کرد. مگر میشود برای هدف بزرگی مانند افزایش جمعیت یک کشور، در حالی که تمام افراد اعم از کارشناس و غیرکارشناس، معتقد به پیری جمعیت کشور هستند و در کنار آن به نبود زیرساختهای مناسب برای ازدیاد جمعیت در کشور اشاره میکنند، ناگهان نمایندگان مجلس فکر بکر کاهش نرخ بلیت سینما برای خانوادههایی که بالای سه فرزند دارند به سرشان بزند و آن را از تریبون نهادی اعلام کنند که قرار است در آن برنامههای بزرگ برای آینده ملتی گرفته شود که این روزها مشکلاتشان بیش از افزایش یا کاهش قیمت یک بلیت سینما است. اینکه تمام هم و غم نمایندگان مجلس این روزها هر چیزی هست جز مشکلات اقتصادی و معیشت مردم خود مشکلی است که دیگر همه به آن اذعان دارند و البته کسی هم جوابگوی آن نبوده و نیست. اینکه هنوز که هنوز است با وجود سیل و کشته شدن تعداد قابل توجهی از هموطنان در اثر اتفاقی که میتوانست رخ ندهد و قابل پیشگیری بود، اما به مدد بیتدبیری مسوولان همیشه غافلگیر بار دیگر تعدادی از خانوادهها را عزادار کرد، پخش اعترافهای تلویزیونی یک دختر خارج از چارچوب قانون از اهمیت بیشتری برخوردار شد، چه پیامی را برای مردم به دنبال خواهد داشت. آیا واقعا کسانی که داد کرامت انسانی سر میدهند و حجاب را اصلیترین کرامت انسانی یک زن میدانند، در مورد زنانی که برای لقمه نانی تا کمر در سطل زباله خم میشوند هم همینقدر فریاد وااسفا سر خواهند داد. در این شرایط تشویق به فرزند آوری آن هم با وعدههایی مانند سهام بورس، وام فرزندآوری،... و این آخری هم شاهکار تازه مجلسیان بلیت نیمبها ی سینما چقدر میتواند موثر باشد. اگر بخواهیم واقعی به ماجرا نگاه کنیم قطعا بیش از آنکه موثر باشد، خندهدار است و سوال بر انگیز.
رشتههایی که پاره شدهاند امانالله قرایی، جامعهشناس در مورد مشوقهای فرزند آوری
و طرحهایی که از سوی مجلس ارایه میشود به «تعادل» میگوید: به نظر میرسد نمایندگان مجلس هدف تعیین شده را یا جدی نگرفتهاند یا رشته کار از دستشان در رفته و دیگر نمیدانند باید برای مجاب کردن مردم به فرزند آوری به چه چیزهایی متوصل شوند، مگر میشود کسی تنها به خاطر بلیت سینما به این نتیجه برسد که فرزندی را به دنیا بیاورد. مگر میشود زمانی که هیچ زیرساخت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور برای این امر بزرگ فراهم نشده است، تنها بگوییم با وام و بلیت سینما و زمین در ناکجاآباد میتوانیم به فرزندآوری کمک کنیم؟
او میافزاید: در کشور ما با توجه به شرایطی که دارد، همانطور که شاهد هستیم وضعیت مسکن و تأمین معیشت خانواده بسیار مشکل است، وقتی از 60 میلیون افراد صحبت میکنیم که نیاز به تأمین کمکهای معیشتی دارند و 30 میلیون نفر زیر خط مطلق هستند، بُعد خانوار و تعداد افراد خانواده که الآن حدود 5/2 درصد است، در حال حاضر در ایران، حدود 5/1 افزایش جمعیت دارد و صفر نیست. با این اوصاف یکی از بزرگترین مشکلاتی که بر سر راه افزایش جمعیت قرار دارد، مساله معیشت است. از سوی دیگر بیکاری میتواند مشکلساز باشد. اکثر کسانی که مرتکب انواع جرایم شدهاند، از همین خانوادههایی بودند که بُعد خانواده در آنها بیشتربوده، یعنی نتوانستهاند سرپرستی لازم از نظر آموزش، پرورش، تربیت، تأمین شغل و... را برای آنها فراهم کنند و با مشکلاتی مواجه شدهاند.
جمعیت امکانات میخواهد نه شعار
قرایی مقدم در بخش دیگری از سخنانش به ضربالمثلی اشاره میکند و میگوید: «با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود» در واقع مردم برای اینکه بتوانند به جوانی جمعیت کمک کنند، نیاز به امکانات دارند، نه شعار. ما مسائل را از آخر به اول بررسی میکنیم. جایزه و مشوق آن طور که نمایندگان مجلس در نظر دارند، مربوط به زمانی است که تمام زیر ساختهای اجتماعی، اقتصادی و معیشتی، تحصیلی، درمانی و... در جامعه فراهم باشد، زاد و ولد به میزان لازم در جامعه رخ بدهد، آن وقت برای اینکه بتوانیم افراد بدون فرزند را تشویق به فرزندآوری کنیم با ارایه مشوقها و جایزهها این کار را انجام دهیم. طرحهایی از این دست مانند بلیت سینما و وام فرزندآوری و... مشوقهایی است که در حال حاضر کارایی ندارند و بیشتر به یک شوخی شبیه هستند چرا که مردم با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند و هیچ دورنمایی مثبتی از آینده خود ندارند.
افزایش متناسب جمعیت
این جامعهشناس میافزاید: «نکتهای که خیلی مهم است، این است که ما بتوانیم جلوی افزایش یا کاهش جمعیت را بگیریم. عدهای معتقدند که وقتی جمعیت رو به افزایش برود، مردم گرسنه میشوند و دیگر اقدام به زاد و ولد نمیکنند؛ مثلاً «ژوزه دوکاسترو» در امریکای جنوبی کتاب انسان گرسنه را نوشته و بعد متوجه شدند که این تئوری غلط است. براساس تحقیقات متعدد انجام شده به این نتیجه رسیدند که گرسنگی موجب تحریک غریزه جنسی است و تحریک غریزه جنسی منجر به باروری و باروری نیز منجر به افزایش جمعیت میشود. قراییمقدم تصریح کرد: یعنی این یک موضوعی است که زنجیرهوار به هم متصل است. به عنوان مثال میتوانیم این چرخه زنجیره وار را در کنیا و زامبیا و کشورهای آفریقایی مشاهده کنیم.
تغییر ذهنیت گام بعدی است
قراییمقدم در پایان به این مساله اشاره میکند که تنها با برنامهریزی و تشویق و ... نمیتوان جمعیت یک کشور را افزایش داد، در واقع ما اگر میخواهیم موفق عمل کنیم بعد از اینکه شرایط مناسب برای فرزندآوری در جامعه را فراهم کردیم باید برای تغییر ذهنیت جوانان نیز برنامه داشته باشیم. به عنوان مثال بعضی از افراد جامعه برای اینکه چشمانداز خوبی نسبت به وضعیت جامعه ندارند، اقدام به بچهدار شدن نمیکنند، بنابراین نتیجه میگیریم که برای جوانی جمعیت سه مرحله را باید به ترتیب و درست پیش ببریم، ابتدا فراهم آوردن زیر ساختهای مناسب برای افزایش جمعیت، بعد از آن تغییر ذهنیت جوانان در مورد فرزند آوری و در نهایت ارایه مشوقها.
شعارها اعتماد عمومی را از بین میبرند
سودابه قنواتی، جمعیتشناس نیز درباره مشوقهای فرزند آوری و تاثیر آن بر افزایش جمعیت به تعادل میگوید: بسیاری از کشورها از این مشوقها استفاده میکنند، در واقع آنها کمک هزینههایی را برای فرزندان در نظر میگیرند تا خانوادهها برای تامین مخارج کودک با مشکل مواجه نشوند، در واقع یا مقرری ماهیانه برای کودک در نظر گرفته میشود یا ملزومات مورد استفاده از جمله شیرخشک و پوشک و... برخی کشورهای اروپایی تا سن مشخصی هزینههای درمانی کودکان را برعهده دولت میگذارند و از والدین در این مورد هزینهای دریافت نمیشود، اینها مشوقهایی هستند که در واقع میتوانند انگیزه بسیاری در افراد ایجاد کنند. او میافزاید: وقتی پدر و مادری بدانند فرزندشان تا سن 18 سالگی از آموزش، درمان و... به صورت رایگان برخوردار میشود و دولت تحت هر شرایطی از او حمایت میکند پس قطعا مساله فرزندآوری برای آنها به امری عادی بدل میشود. اما اینکه در ایران یک روز در مورد ارایه سهام بورس به فرزندان سوم و چهارم هر خانواده صحبت میکنند و یک روز دیگر در مورد بلیت نیمبهای سینما و روز دیگر وعده ارایه زمین در ناکجا آباد را میدهند، همه و همه نشان میدهد که هیچ برنامهریزی دقیق و مدونی در این زمینه وجود ندارد. این جمعیتشناس با تاکید بر اینکه تا زمانی که طرحی اجرا نشود نمیتوان از نتیجه مثبت یا منفی آن اطمینان حاصل کرد، میگوید: مثلا طرح اختصاص سهام به فرزندان سوم و چهارم به بعد برای من تداعیکننده طرحی بود که در زمان دولت احمدینژاد در جهت تشویق موالید ارایه شد که طی آن دولت یک میلیون تومان اندوخته برای فرزندان زیر 18 سال پسانداز میکرد. این طرح حدود 5 ماه اجرا و در نهایت نهتنها موفق نبود بلکه باعث کاهش اعتماد مردم نسبت به دولت شد. در واقع شعارهایی که اجرا نمیشوند یا به صورت ناقص اجرا میشوند، به اعتماد عمومی مردم لطمه وارد میکنند. این جمعیتشناس به کاهش ازدواج در کشور نیز اشاره کرده و میافزاید: مسالهای که 95 درصد از مسوولان و کارشناسان و مردم به آن توجه نمیکنند کاهش جمعیت در معرض ازدواج است که بر این اساس باروری از دهه 70 به بعد با کاهش روبرو شده است و تعداد افرادی که به سن ازدواج رسیدهاند نیز کاهش یافته و بالطبع آن ازدواج نیز کاهش یافته است. از سوی دیگر کاهش باروری مختص به جامعه ما نیست و در تمامی کشورها زمانی که در راستای توسعه توسعه قدم برداشتند و با افزایش شهرنشینی، افزایش اشتغال و تحصیلات زنان و افزایش رفاه در جامعه مواجه شدند، نرخ باروری کاهش یافت. قنواتی میافزاید: ما باید سیاستهایی را با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه اتخاذ کنیم و این سیاستها نباید زودگذر باشند چراکه با سیاستگذاریهای زودگذر تنها زمان از دست میرود.