رنج‌های کارگری را پایانی نیست

۱۴۰۱/۰۵/۲۴ - ۰۱:۵۷:۱۹
کد خبر: ۱۹۱۶۳۸
رنج‌های کارگری را پایانی نیست

مریم شاهسمندی

خبرهای تلخ این روزها دست از سرمان برنمی‌دارد، اما اخبار وقتی تلخ‌تر و گزنده‌تر می‌شوند که مرگ‌های خود خواسته را منتشر می‌کنند، مرگ‌هایی از سر نداری و فقر، از سر اجبار و درد. طی چند روز گذشته تنها 2 کارگر در ایلام به دلیل اخراج دست به خودکشی زدند، ظرف 24 ساعت دو انسان تصمیم گرفتند به زندگی خود خاتمه دهند به خاطر چیزی که به آن معیشت می‌گویند. همین چند روز پیش بود که یکی از روزنامه‌ها در مورد خودکشی 8 کارگر طی 70 روز در کشور خبر داده بود، این اخبار تلخ‌تر از آن هستند که بخواهیم برایشان اما و اگرها توجیهی ردیف کنیم. چه می‌شود که کارگری بعد از اخراج از محل کار دست به خودکشی می‌زند، چه چیزی جز معیشت می‌تواند باعث بروز چنین اتفاق تلخی باشد. در حالی که مسوولان مشغول پاسکاری مشکلات بین خود هستند و کسی هم راه چاره‌ای برای آن پیدا نمی‌کند، در حالی که رییس دولت از این شهر به آن شهر می‌رود در حالی که این سفرها نمی‌تواند گره گشای مشکلات مردم باشد، در حالی که در تمام نشست‌های مسوولان موجی از وعده‌ها و شعارها در تلاطم است، کارگران بی‌صدا جان می‌بازند. 

کارگرانی که ماه‌هاست منتظرند تا بالاخره در مورد افزایش حقوق آنها تصمیم گرفته شود، کارگرانی که این روزها تمام تلاششان گذران یک روز از زندگی است آن هم به شیوه کاملا فقیرانه. کارگرانی که حتی بیمه هم نیستند وقتی در محل کار حادثه‌ای برایشان رخ بدهد و دیگر توان کار کردن نداشته باشند، هیچ‌کس نیست تا از مشکلاتشان خبردار شود. این روزها کارگران زیادی در شرایط سخت و ناعادلانه کار می‌کنند تنها برای اینکه بتوانند معیشت خود وخانواده شان را تامین کنند. طی روزهای گذشته که دمای هوای شهرهای جنوبی کشور به بالای 50 درجه رسید بیش از 100 کارگر پتروشیمی دچار گرمازدگی شدند، حتی خبر فوت 4 یا 5 کارگر نیز در این باره منتشر شد، اما کدام پیمانکار یا مدیر پروژه‌ای در این باره وادار به پاسخگویی شد. چه کسی در مورد آنچه بر این کارگران در دمای بالای 50 درجه می‌گذرد و سلامتی‌شان را به خطر می‌اندازد، حرفی به میان آورد. کدام مسوول برای سرکشی به وضعیت آنها تحمل هوای گرم را با جان و دل پذیرفت تا بتواند قدمی مثبت برای بهبود وضعیت این قشر زحمت کش بردارد. هر چه هست فریاد وااسفایی است که از پایتخت و زیر باد کولر سر داده می‌شود و در نهایت هم به گوش هیچ‌کس نمی‌رسد. چه کسی باید مسوولیت جان کارگران را در مواجه به خطرات کاری بپذیرد، چه کسی مسوول رسیدگی به وضعیتی است که کارفرمایان و پیمانکاران برای کارگران درست کرده‌اند که یا آنها را راهی بیمارستان می‌کنند یا باعث می‌شوند دست به مرگ خودخواسته بزنند و برای همیشه رخ در نقاب خاک بکشند. چرا باید کارگران به دلیل مطالبه حق قانونی خود از سوی کارفرما مورد بازخواست و اخراج قرار بگیرند. قوانین کار کی و کجا قرار است به کمک کارگرانی بیاید که حتی از تامین مایحتاج روزانه خود هم عاجز مانده‌اند. وقتی فشارهای اقتصادی و فقر و تورم تا این حد می‌تواند افراد را تحت فشار قرار بدهد، چرا نباید حداقل شرایط کاری مناسب برای این افراد زحمتکش فراهم شود تا امنیت شغلی داشته و بتوانند با مشکلات دیگر دست و پنجه نرم کنند. امنیت شغلی این روزها در کشور ما برای بسیاری از افراد به یک شوخی تبدیل شده است، فرقی نمی‌کند چند سال سابقه کار داشته باشی و در چه سمت و مقامی باشی، با کوچک‌ترین انتقاد از کارفرما از کار اخراج می‌شوی همانطور که سرپرستار بیمارستانی در مشهد به دلیل بازگو کردن مشکلات پرستاران و بلند کردن صدای اعتراضش با سال‌ها سابقه کار و با تمام ازخودگذشتگی‌های دوران کرونا از کار برکنار شد. همه ما کارگرانی هستیم که نه امنیت شغلی داریم و نه امنیت روانی.