آمارها، احتمالات و تصورات
علی قنبری
بررسی مسیر توسعه در کشــورهای تــوســعهیافته نشان میدهد، یکی از مهمترین گزارههای اثرگذار در رشد کشورها، تکیه بر دادههای آماری و اعداد و ارقام مستند است. مبتنی بر این دادههای اطلاعاتی مستند، شفاف و قابل اتکاست که کشورها برنامهریزیهای اقتصادی خود را ساماندهی میکنند و لکوموتیو اقتصاد را به پیش میرانند. اساسا کشورهای توسعهیافته اقتصادی، ستونهای آماری شفاف و مستندی نیز دارند. اساسا برای یک عالم علوم اقتصادی، سیاستگذاران و مدیران، اعداد و ارقام اقتصادی در حکم زیربنا و فوندانسیون را دارد که برنامهریزیها بر اساس آنها صورت میگیرد. این روند اما در اقتصاد ایران هرگز آنگونه که باید و شاید جدی گرفته نشده است، واژه «آمار» از عبارت لاتین Status به معنای شکل، وضع یا موقعیت گرفته شده است. از این واژه به عنوان ریشه واژههای Stato دولت Statista، دولتشناسی یا کسی که اطلاعاتی درباره دولت دارد به وجود آمده است. در ایران، کلمه آمار، اما از واژههایی چون آمار، هامار و.... به معنی عدد، حساب کردن، شمارش و برداشتن ریشه گرفته است. در واقع در علوم غربی، واژه آمار را معادل دولت و ساختارسازی فرض میکنند اما در ایران معادل شمارش و حساب کردن. به نظر میرسد درک متفاوتی که در هر دو رویکرد ایرانی و غربی از آمار وجود دارد هم در ظاهر و هم در باطن جریان دارد. نمونه بارز این تفاوتها و تعارضها را در نشست روز گذشته رییسجمهوری به عینه میتوان مشاهده کرد. روز گذشته آمارهایی در خصوص کاهش تورم شهریور ماه از سوی رییسجمهوری ارایه شد که بازتابهای بسیاری در فضای عمومی کشور پیدا کرد. بسیاری از تحلیلگران اقتصادی از جمله ناصر همتی رییس کل سابق بانک مرکزی، در این خصوص ابهاماتی را مطرح ساختند که نیازمند شفافسازی است. باید دید چرا در خصوص یک شاخص ساده اقتصادی، این همه تناقض و ابهام در آمارها وجود دارد. برخی به این نکته اشاره میکنند که تورم ثبت شده کشور در ماههای تیر و مردادماه نه 35درصد اعلامی رییسجمهوری، بلکه بالای 50درصد است. گروه دیگری نیز معتقدند که اساسا هنوز شهریور 1400 به پایان نرسیده است که رییسجمهوری در خصوص نرخ و شاخص آن در مقایسه با شهریور 1400 صحبت میکنند. مجموعه این گزارهها، ابهامات و تناقضات حاکی از یک حفره عمیق و یک خلأ جدی در اقتصاد ایران است. اینکه هنوز تصمیمسازان و سیاستگذاران ایرانی متوجه اهمیت آمارهای مستند نشدهاند و از آن استفاده ابزاری میکنند. این روند متاسفانه از زمان دولتهای نهم و دهم در اقتصاد ایران نهادینه شد و دولت وقت از طریق آمارهای غیرشفاف تلاش میکرد تا مشکلات مدیریتی دولت خود را پوشش دهد. اما به نظرم دیگر وقت آن رسیده است که این نوع نگاه به آمارهای اقتصادی پایان پیدا کند. در اتمسفر اقتصادی کشور یک آمار در خصوص تورم، یک آمار در خصوص شاخص نقدینگی و یک آمار در خصوص پایه پولی و... باید وجود داشته باشد. اینکه هر ساختار و دستگاهی در راستای منافع کلان خود، اقدام به آمارسازی کند، کمکی به اقتصاد ایران نمیکند. اقتصاد ایران برای دستیابی به رشد پایدار نیازمند دادههای اطلاعاتی مستند و قابل اتکاست تا بر مبنای آن بتواند برنامهها و اهداف خود را محقق کند. بدون این دادههای اطلاعاتی پراکندگی، شلختگی و گوناگونی بخشهای مختلف را دربر میگیرد و امکان پیشبینی آینده بسیار دشوار میشود. آمار و اطلاعات شفاف، یکی از رموز و نمادهای توسعه است و بدون شک، در برنامهریزی حرف اول را همین دادههای ظاهرا ساده میزنند. به عبارتی، سرشماری و آمار دقیق مشخص میکند که هر منطقه از کشور، چه کمبودها و استعدادهایی دارد و چه میزان سرمایهگذاری باید در آن انجام شود.
به بیان دیگر، این امکان را فراهم میکند تا با توجه به ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی هر منطقه، سرمایهگذاریهای متناسب با آن صورت گیرد و امکانات به صورت عادلانه برای رفاه عموم توزیع شود. از طریق آمار است که میتوان نظام بودجهریزی کشور را ساماندهی کرد و توزیع ثروت را مطلوبتر از قبل برنامهریزی کرد. سایر نظامات اقتصادی و زیربنایی کشور نیز با اعداد و ارقام صحیح است که به سمت پیشرفت حرکت میکنند.