تغییرات پارامتریک راهحل مشکلات بازنشستگان نیست
4درصدِ مشاغل سخت و زیانآور ماه به ماه پرداخت نمیشود
تعادل|
صندوق تامین اجتماعی شرایط مساعدی ندارد، همین امر باعث شده تا دولت به فکر افزایش سن بازنشستگی بیفتد، تغییر پارامتریکی که برای نجات انتخاب شده اما سوال اینجاست که آیا تنها راهحل برای برون رفت از این شرایط افزایش سن بازنشستگی و تغییر محاسبه مستمری بازنشستگی و در نهایت کاهش سنوات ارفاقی است؟ راهحلهایی که شاید برای دولت و تامین اجتماعی خوب باشد اما قطعا به ضرر کارگران و بازنشستگان خواهد بود. در واقع بدهیهای معوقه دولت یکی از دلایل به ورشکستگی کشیده شدن صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی است. در حالی که دولت باید دیون خود به این صندوق را پرداخت کند به دنبال راهی برای فرار از پرداخت این بدهیهای معوقه است و همین امر باعث شده تا راهکارهای پارامتریک را در نظر بگیرد. این در حالی است که اگر بدهی انباشته 450 هزار میلیاردی دولت به این صندوق پرداخت شود، تمامی مشکلات حل خواهند شد و دیگر نیازی به اصلاحات پارامتریک نخواهد بود. مساله اینجاست که مساله بدهی دولت به صندوقهای تامین اجتماعی هم مثل سایر موارد از جمله سرانه بهداشت و درمان و ... در اولویت قرار ندارند. در واقع دولتها هیچوقت در بودجههای سالانه خود پرداخت این بدهی را لحاظ نکردهاند و همین امر باعث شده تا چنین مبلغ کلانی سهم بدهی دولت به صندوقهای بازنشستگی باشد.
دولتها همیشه به دنبال فرار از پرداخت بدهی بودهاند
پرویز عزیزی، کارشناس تامین اجتماعی در این باره به «تعادل» میگوید: متاسفانه سالهاست که دولتها از پرداخت بدهی خود به تامین اجتماعی شانه خالی کردهاند و همین امر باعث شده تا امروز بازنشستگان در چنین وضعیت بدی به سر ببرند. حالا دولت برای اینکه پرداخت این بدهی را یک بار دیگر به تعویق بیندازد، دست به دامان تغییرات پارامتریک شده است، تغییراتی که در اصل ماجرا هیچ تاثیری نخواهد داشت، تامین اجتماعی در حال حاضر به پول نیاز دارد تا بتواند حقوق بازنشستگان را بر اساس آنچه در شورای عالی کار مصوب شده است پرداخت کند، این همه تعلل برای اجرایی کردن این مصوبه هم یکی دیگر از اقداماتی است که دولت برای رهایی از پرداخت این بدهی انجام داده است. او میافزاید: سالهاست که دولتها به این مساله بیتوجه بودند و همین امر باعث شده تا بدهی دولت به این صندوق رقم غیر قابل جبرانی بشود. در واقع پرداخت 450 هزار میلیارد تومان در توان هیچ دولتی نیست اما اگر به بودجههای غیرضروری نگاهی بیندازیم درمییابیم که دولت میتواند با کسر کردن از این بودجهها میزان قابل توجهی از بدهی خود را پرداخت کند. در شرایط کنونی که تامین معیشت یکی از دغدغههای اصلی مردم به شمار میرود بیتوجهی به شرایط بد اقتصادی بازنشستگان بیمهری دولت به این قشر است.
نادیده گرفتن آسیبهای مشاغل سخت و زیانآور
عزیزی در مورد بازنشستگی پیش از موعد و مشاغل سخت و زیانآور که قانون آن به درستی اجرا نمیشود نیز میگوید: طبق قانون، کارهای سخت و زیانآور کارهایی هستند که در آنها عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و بیولوژیکی محیط کار، غیراستاندارد بوده و در اثر اشتغال کارگر، تنشی به مراتب بالاتر ازظرفیتهای طبیعی (جسمی و روانی) در وی ایجاد میشود که نتیجه آن بیماری شغلی و عوارض ناشی از آن است. از سوی دیگر مشاغل سخت و زیانآور به دو نوع تقسیم میشوند؛ گروه اول، مشاغلی هستند که صفت سخت و زیانآوری را میتوان با به کارگیری تمهیدات بهداشتی، ایمنی و تدابیر مناسب توسط کارفرما حذف کرد؛ و گروه دوم نیز مشاغلِ ماهیتاً سخت و زیانآور هستند که با به کارگیری تمهیدات بهداشتی، ایمنی و تدابیر فنی توسط کارفرما، صفت سخت و زیانآوری آنها کاهش یافته ولی کماکان سخت و زیانآوری آنها پابرجاست. او میافزاید: با این اوصاف، کارگرانی که مشمول سنوات ارفاقی بابتِ سختی کار خود میشوند، در طول دوره کاری خود آسیبهای بسیاری متحمل میشوند. این کارگران اگر از حوادث ناشی از کار جان سالم به در برند، معمولا به خاطر بیماریهای ناشی از کار، دورانِ بازنشستگی سختی را میگذرانند. پس ارفاقی که در قانون برای این کارگران در نظر گرفته شده است در واقع یک حقِ کاملا به جاست و نمیتوان به بهانه تقویت بنیه مالی و پایداری منابع صندوقهای بازنشستگی از آن گذشت. آنها که چنین ارفاقی را یک بارِ تحمیل شده بر سازمان و یکی از عوامل اصلی بحرانِ صندوق میدانند، چه جوابی برای کارگرانی دارند که جانِ خود را پای کار در چنین مشاغلی گذاشتهاند؟
کار در مشاغل سخت و زیانآور بازی با جان است
اکبر شوکت (عضو سابق هیات امنای سازمان تأمین اجتماعی) نیز بازنشستگی پیش از موعد را حقِ مسلم کارگران مشاغل سخت و زیانآور میداند و میگوید: باید یادآوری کنم که آمار بیماریها و فوتیها در این بخش بسیار بالاست و کارگران به هیچوجه تمایل به کار در محیطهای سخت و زیانآور ندارند. بنابراین اینکه کارگران بخواهند برای بازنشستگی زودهنگام با جانشان بازی کنند تقریبا بعید است اما وقتی کارگر مجبور به انجام کارِ سخت و زیانآور میشود و کارفرما هم هیچ تمهیدی برای خروج از این وضعیت نمیاندیشد، پس بازنشستگی پیش از موعد حق کارگر است. شوکت میگوید: طبق قانون، کارفرما تا دو سال مهلت دارد محیط خود را از مشاغل سخت و زیانآور خارج کند که اگر خارج نکند، تبعات این را کارفرما باید پرداخت کند. یکی از روشهای پرداختِ این تبعات، سخت و زیانآور اعلام کردن شغل و پرداختِ 4 درصد اضافه حق بیمه است تا کارگر زودتر ازموعد بازنشست شود. به گفته این فعال کارگری؛ کارگر مشاغل سخت و زیانآور برای بازنشستگی خود مسیر بسیار سختی را باید طی کنند. او میگوید: پرونده این کارگران گاهی 3 تا 4 سال در ادارات کار و تأمین اجتماعی بالا و پایین میشود تا کارگر بتواند مشمول بازنشستگی پیش از موعد شود. با چنین سختگیریهایی چگونه عدهای میتوانند از اصلاحاتِ قانونی در این حوزه صحبت کنند و به دنبال گرفتنِ این حق از کارگر باشند؟! به جای حذف سنوات ارفاقی بازنشستگی پیش از موعد، 4درصدها را ماه به ماه بگیرید!
سازمان تامین اجتماعی به وظایف خود عمل نمیکند
مازیار گیلانینژاد (فعال کارگری) نیز در رابطه با بحران موجود در سازمان تامین اجتماعی میگوید: یکی از عوامل اصلی بحران سازمان تأمین اجتماعی عمل نکردن این سازمان به وظایف خود است. در مورد بحران تأمین اجتماعی دایم برعدم تعادل بین منابع و مصارف تأکید میشود اما به جرأت میتوان گفت که تأمین اجتماعی در جایی که باید، برای افزایش این منابع تلاشی نمیکند. یکی از این موارد، موضوع 4درصد پرداخت حق بیمه مشاغل سخت و زیانآور است. مدیران سازمان تأمین اجتماعی پاسخ بدهند که چرا 4 درصد مشاغل سخت و زیانآور را از کارفرمایان به صورتِ ماهانه دریافت نمیکنند؟
او میافزاید: در حال حاضر حتی در واحدهای بزرگ نیز این 4درصدها به صورت ماهانه پرداخت نمیشود درحالی که اگر این اتفاق بیفتد، پولِ قابل توجهی هر ماه به حساب سازمان واریز میشود و این میتواند بخشی از مساله عدم تعادل منابع و مصارف سازمان تأمین اجتماعی را حل کند. این فعال کارگری با این پرسش که «چرا این 4 درصدها پرداخت نمیشود و در صندوق این کارخانهها میماند؟» ادامه میدهد: چه کسی دستور داده که درآمد ماهانه صندوق بعد از 20 سال پرداخت شود؟ با این کار تأمین اجتماعی از بخشی از درآمدش محروم شده است، درآمدی که میتوانست بخشی از مشکلِ سازمان را حل کند.
باقی ماندن پول در جیب کارفرما
گیلانینژاد میگوید: وقتی 4درصدِ مشاغل سخت و زیانآور ماه به ماه پراخت نشود، در اینصورت اگر کارگری بعد از سالها کار اخراج شود یا فوت کند، این 4درصدها در جیب کارفرما میماند. سوال من این است که چرا اصل و سود این پولهایی که باید گرهگشای مشکلات صندوق تأمین اجتماعی باشد، 20سال در جیب کارفرمایان میماند و کسی هم اعتراضی نمیکند؟ گرفتنِ این 4 درصد به صورت ماه به ماه سبب میشود که هم کارگر برای بازنشستگی مشکلاتِ کمتری متحمل شود و هم سازمان تأمین اجتماعی بخشی از مشکلات مربوط بهعدم تعادل بین منابع و مصارف خود را حل کند. به هر حال یا شغل، سخت و زیانآور است یا نیست؛ اگر سخت و زیانآور است چرا باید تا آخرین روز بازنشستگی این پول در جیب کارفرما بماند و بعد به حساب سازمان واریز شود؟ او میگوید: خیلی از کارگران در طول دوران کاری خود با چند پیمانکار کار میکنند و در زمان بازنشستگی نمیتوانند آن پیمانکار را پیدا کنند تا این 4 درصد حق بیمه را از او بگیرند، یا حتی گاهی پیش میآید که کارفرما فوت کرده یا خارج از کشور است یا موارد بسیاری از این دست اتفاق میافتد که باعث میشود کارگر نتواند این 4 درصد را از کارفرما بگیرد. در این صورت کارگر یا خود باید آن را پرداخت کند یا اگر توانِ پرداختِ آن را نداشت باید از قید بازنشستگی پیش از موعد بگذرد. بنابراین تأکید ما این است که این 4درصد ماه به ماه به حساب سازمان تأمین اجتماعی واریز شود.