نماد سرخابیها در بازار سرمایه
سام حمزهای
دولت مدتهاست که به بحث خصوصیس ازی سرخابیها میپردازد و سرانجام با فشارهایی که AFC، به علت عدم صدور مجوز حرفهای به این دو باشگاه آورد و آنها را از لیگ قهرمانان آسیا محروم کرد، بحث خصوصیسازی بسیار جدیتر دنبال شد و سرانجام با تغییر رویکرد دولت در این زمینه، بازار سهام خود را برای پذیرش آنها آماده کرد. در کشور ما سابقه ارزشگذاری باشگاه ورزشی وجود نداشت و به همین علت حاشیه و بحثهای زیادی در خصوص این امر مطرح شد. با توجه به حوزه درآمدی، زیان صورتهای صورت مالی و سود ناچیز باشگاه پرسپولیس، عملا ارزشگذاریها به دو سوی داراییهای ثابت مشهود همانند املاک و مستغلات است و نامشهود که همان ارزش برند باشگاه بوده، ثبت شده است. ارزشگذاری سرخابیها ۳ بار تکرار شد که در سالهای ۹۴، ۹۸ و ۹۹ انجام شده بود و نهایتا در سال ۱۴۰۰، باشگاه پرسپولیس را ۳ هزار و ۲۱۰ میلیارد تومان و باشگاه استقلال را ۲ هزار و ۸۸۰ میلیارد تومان ارزشگذاری کردند. ۷۰ درصد ارزشگذاری این دو باشگاه بر اساس برند تجاری آنها بوده است. در حال حاضر ارزش بازار باشگاه استقلال در تابلوی معاملات ۳ هزار و ۷۰۰ هزار میلیارد تومان و پرسپولیس ۳ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان است که در این خصوص واگرایی مشهود است و برخلاف ارزشگذاری اولیه که پرسپولیس دارای قیمت بالاتری بود، اکنون به مارکت کپ کمتری نسبت به استقلال رسیده است. اگر بخواهیم اطلاعات مالی این دو باشگاه را با روشهای معمول همچون دیدیام، گوردن، افسیای، افسیاف و... به آنها بررسی کنیم، به این نتیجه میرسیم که سرخابیها، گران (over value) هستند اما در سراسر دنیا نوع ارزشگذاری باشگاههای فوتبال با بنگاههای تولیدی و صنعتی تفاوت دارد، بهطور مثال تام مارخم (Tom Markham) برای فوتبال انگلستان روشی را ابداع کرده که عمدتا ارزشگذاری باشگاههای فوتبال بر آن اساس انجام میشود. همچنین شرکتهایی همچون اسپرت ولیو (sport value) ارزشگذاری باشگاهها را بر اساس ضریب نفوذ هواداران، درآمد آنها و... قرار داده است؛ بنابراین آنچه که بدیهی است، ارزشگذاری باشگاههای فوتبال متفاوت از شرکتهای صنعتی و تولیدی است. با توجه به اینکه ارزشگذاری سرخابیها بر اساس داراییها انجام شده است و در خصوص درآمد و سودسازی آنها تردید وجود دارد، ریسک سرمایهگذاری افزایش پیدا کرده است و شاید خرید این نمادها برای سهامداران منطقی نباشد. این درحالی است که باشگاههای بزرگ دنیا با وجود هزینههای زیاد و پیچیدگیهایی که دارند باز هم برای سرمایهگذاری مناسب هستند و سهامداران خود را منتفع میکنند که علت این موضوع مربوط به حق پخش تلویزیونی بازیهاست؛ چراکه یکی از مهمترین و اصلیترین منابع درآمدی باشگاههای دنیا کسب منفعت از پخش تلویزیونی بازیها است و به این واسطه میتوانند هزینههای خود را پوشش دهند.
درآمد از حق پخش در لیگهای مهم، بسیار چشمگیر است، بهطور مثال در لیگ انگلستان برای سه فصل آتی، ۱۱ میلیارد دلار و در لیگ ایتالیا ۲.۵ میلیارد دلار و در اسپانیا برای ۵ فصل آتی ۱.۹ میلیارد دلار قراردادهای حق پخش بسته شده است. متاسفانه صدا و سیما در سالهای اخیر به باشگاههای ما حق پخشی پرداخت نکرده و این باشگاهها از مهمترین پارامتر درآمدی خود محروم بودند و این موضوع باعث شده تا صورتهای مالی در یک دهه اخیر با ضعف همراه باشند و در بعضی موارد با زیان رو به رو بشوند. البته مجلس شورای اسلامی طی مصوبهای صدا و سیما را مکلف به پرداخت حق پخش کرده است که با اجرایی شدن این مهم، ارزش این باشگاهها با تغییر چشمگیری مواجه میشود و اثر مثبت قابل توجهی در صورتهای مالی آنها اعمال میشود. به بیان دیگر بر اساس معیارهای مالی، داراییها و نسبت به سود عملیاتی این باشگاهها، در حال حاضر مارکت کپ آنها بر روی تابلوی معاملات گران است اما اگر بحث پرداخت حق پخش عملی بشود و درآمد از محلهایی همچون اسپانسرینگ و... باشگاههای مذکور میتوانند روزهای بهتری را در پیش داشته باشند.