دشواری متون درسی؛ عدم سبکشناسی مولف
سمیه تاجفر
تدوین و تألیف کتاب درسی در ایران بیشتر به سلیقه و تجربه مولف یا مولفان وابسته است. نظریه آموزشی و الگو و سبک کتابهای درسی برای معلمان روشن نیست. معلمان از چیستی، چرایی و چگونگی اطلاع چندانی ندارند. این ضعف در تألیف کتابهای دانشگاهی در وزارت علوم نیز وجود دارد و تقریبا اکثر استادان از علوم مختلفی که میتواند در تألیف بهتر به آنها کمک کند، بیخبرند. برای مثال، از انواع ویرایش ساختاری، محتوایی، دستوری و ... اطلاع چندانی ندارند و با مهارتهای تدوین و تألیف یک متن پیراسته و ویراسته آشنایی ندارند. تقریبا یکی از مسائل و مشکلات اساسی آموزش در ایران، دشواری متون درسی است؛ این پیچیدگی اغلب به خاطر ناپیراستگی و ناویراستگی کتابهای آموزشی است؛ استاندارهای علوم تألیف کتاب مثل سبکشناسی، زیباشناسی، کاربرشناسی و... در آنها رعایت نشده است؛ حیطههای شناختی، عاطفی و حسیحرکتی و معیارهای هرم بلوم در آنان ملاحظه نمیگردد؛ در نتیجه، تدوین کتابی که بتواند این معیارها را به صورت کاربردی به مولفان کتابهای آموزشی معرفی نماید، یک ضرورت است. تألیف کتاب آموزشی از دیرباز در ایران و جهان یک مساله مهم تلقی میشده و استانداردهای خاصی را دنبال میکرده است. آگاهی از حوزههای مربوط به آن و تسلط بر مهارتهای تألیف میتواند از دشواری و پیچیدگی محتوای درسی بکاهد، انتقال مفاهیم و موضوعات را آسانتر کند، موجب یادگیری بهتر شود و به پیشرفت علمی کشور کمک شایانی کند. در واقع وقتی کتابهای درسی ویراسته و پیراسته نباشند و مفاهیم و مطالب را شفاف بیان نکرده باشند، بهطور مثال کدهای اصلی را به روشنی نشان ندهند یا خلاصه مفید و موثری ارایه ندهند، طبیعی است که دانشآموزان به سراغ کتابهای کمک درسی میروند. جای تأسف بیشتر اینجا است که کتابهای کمک آموزشی نیز استانداردهای لازم را ندارند و بچههای ما باید کتابهای پر حجم کمک درسی را نیز بخوانند و هزینههای مالی فراوانی را متحمل شوند. بر اساس تجربه میتوانیم بگوییم که بهطور میانگین دانشآموزان و حتی دانشجویان دانشگاه در کلاسهای درس زیر ۲۰ درصد یاد میگیرند. البته این مشکل نیز بیشتر در ضعف تألیف محتوای کتاب درسی است. متأسفانه این مساله بسیار نگرانکننده است و تمام هزینهها و زحمات معلمان و استادان را هدر میدهد. مولف کتاب آموزشی، باید با سپهر تألیف کتاب آموزشی آشنا باشد. دانستن مبانی کلی برنامهریزی درسی و الگوهای آموزشی، مانند دانش محتوایی آموزشی (دمآ) میتواند دیدگاه وی را نسبت به تألیف تغییر دهد و او را با مبانی و مدلهای مطلوب آشنا سازد.
به جز آشنایی با الگوها، مدلها و نظریههای یادگیری، برنامهریزی آموزشی و برنامهریزی درسی حوزه دیگری است که مولف کتاب درسی و آموزشی باید با آن آشنایی داشته باشد. مورد اول به ارتباط رشته تحصیلی با جامعه، توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فضای آموزشی، استادان و مربیان، تجهیزات و همچنین الگوهای رفتاری در دانش، نگرش و گرایش و چگونگی کاربرد روش، محتوا و ابزار میپردازد، مورد دوم نیز عبارت است از طراحی، هدفگذاری، طراحی فعالیت، روششناسی تدریس، ارزشیابی و ایجاد شرایط برای یادگیری به منظور تغییر رفتار است. برنامهریزی درسی بدون برنامهریزی آموزشی ممکن نیست. طراحی آموزشی به مولف، نیازسنجی، هدفمندی، زمانبندی، بودجهبندی، توالی و تسلسل، تقدم و تأخر، اهمیت و اولویت و... یاد میدهد.
همچنین راهبردهای کلان و راهکارهای خرد را برای چیستی و چگونگی محتوا معرفی میکند. بدینترتیب، مولف محتوا را طراحی کرده و فعالیت، تمرین و تکلیف برای آن تهیه میکند. ذکر الگوهای تدریس تعاملی، اکتشافی، انتقالی، انفرادی و حل مساله و روشهای مربوط به آنها نیز چگونگی تدریس محتوا را تسهیل میکند. البته دانشهای دیگری نیز مورد نیاز است، نگارش و ویرایش بیشتر به متن کتاب میپردازد و تسلط بر نویسندگی علمی و خلاق و حتی جملهها و بندنوشتهای مختلف میتواند موجب تألیف بندهای پیراسته و ویراسته شود. بدیهی است که در این ارتباط، ویرایش دستوری، ساختاری، محتوایی و... مهم است. سبکشناسی نیز در تشخیص گونههای خاص نوشتار و انتخاب آگاهانه به مولف کمک کرده و کدگذاری موجب میشود، بتواند نقشه مفهومی هر فصل و درس را به روشنی ترسیم کند.