معیشت مردم و اصلاحات اقتصادی
عباس آرگون
با توجه به شرایطی که اقتصاد ایران در سالهای گذشته پشت سر گذاشته امروز کمتر تردیدی در این زمینه وجود دارد که دولت باید نسبت به حمایت از اقشار کمدرآمد جامعه اقدام کند و با شیوههایی قدرت خرید آنها را افزایش دهد ولی آنچه در این میان بیشترین اهمیت را دارد، چگونگی برنامهریزی در این زمینه است که با کمترین هزینه، بیشترین عایدی نصیب مردم شود.
در این تردیدی وجود ندارد که نظام پرداخت یارانهها در ایران با مشکلات جدی مواجه است و در بسیاری از حوزهها عدالت بهطور کامل رعایت نمیشود، از این رو تغییر در نحوه حمایتهای دولتی بیشترین اهمیت را دارد. اینکه در برخی حمایتها، بیش از آنکه اقشار هدف مورد توجه قرار بگیرند، طبقاتی که ثروت بیشتری دارند از یارانه استفاده میکنند، نشان میدهد که برای رسیدن به عدالت باید تغییراتی را در این سیاستها اعمال کرد. با توجه به نرخ بالای تورم در اقتصاد ایران، یارانه نقدی که از سالهای پیش پرداخت میشده، تاثیرگذاری خود را از دست داده و این نگرانی وجود دارد که در حمایتهای جدید نیز با توجه به تورم باید به کاهش ارزش واقعی یارانه توجه کرد. در رابطه با ارز ۴۲۰۰ تومانی نیز ما رویه مشابهی را دیدیم. در شرایطی که بنا بود این ارز به کاهش فشار بر سفره مردم منجر شود، رانت آن به گروه محدودی رسید و بستری برای فساد به وجود آمد. اینکه میبینیم برخی واحدها مواد اولیه را با ارز دولتی دریافت کرده و سپس با قیمت آزاد به فروش میرسانند نیز بخش دیگری از مشکلاتی است که نظام چند نرخی ارز به وجود میآورد.
یکی از اصلیترین موضوعاتی که اقتصاد ایران از محل آن آسیب دیده، بحث نبود برنامههای بلندمدت یا عدم استفاده دقیق از آن و حرکت در مسیر آنها بوده است. ما بارها شاهد آن بودهایم که دولتی یک طرح حمایتی را در دستور کار قرار میدهد اما دولت بعد بهطور کامل با آن مخالف است و یک برنامه دیگر را دستور کار قرار میدهد. در صورتی که برای عبور از شرایط فعلی ما نیاز به آن داریم که یک برنامه مدون و بلندمدت در دستور کار قرار بگیرد که تمامی دستگاهها از آن تبعیت کنند و با جابهجاییها این برنامه کنار نرود. در چنین چارچوبی میتوان انتظار داشت که در نهایت شرایط به نفع اقتصاد و مردم تغییر کند اما تا زمانی که ما از شیوه آزمون و خطا استفاده کنیم، نمیتوان انتظار تغییر مثبت و همهجانبه را داشت.