گشت ارشاد کجای قانون اساسی آمده است
اتفاقی که رخ داده تلخ است و ناگوار، این خبر حالا به سرخط خبر رسانههای کل دنیا بدل شده است، این در حالی است که اکثر روزنامهنگاران در داخل کشور به این خاطر که با سیاهنمایی خوراک برای تلویزیونها و رادیوهای بیگانه فراهم میکنند، بارها و بارها شماتت شدهاند، اما حالا در روز روشن یک نهاد دولتی که البته معلوم نیست ریشه قانونی آن در کجای قانون اساسی ما قرار دارد، چنین خوراکی را به تمامی دنیا میدهد. تا زمانی که مردم از گشت ارشاد انتقاد میکردند یا همین خبرنگاران و روزنامهنگاران در مورد نحوه برخورد آنها مطلبی به چاپ میرساندند، تبدیل به افرادی میشدند که علیه امنیت ملی اقدام کرده بودند. اما وقتی نیرویهای آموزش ندیدهای که معلوم نیست با کدام توجیه قانونی و اخلاقی وارد این کار شدهاند و به عنوان تذکردهنده در خیابانها راه را بر دختران و زنان میبندند، چنین اتفاق تلخی را رقم میزنند، باز هم برخی به جای اینکه به دنبال پیدا کردن ایراد کار باشند، به دنبال توجیه کردن اتفاقی هستند که رخ داده. خانوادهای دختر جوانش را از دست داد، حالا از نماینده مجلس و رییس فلان مرکز و مدیر فلان روزنامه تا هر کسی که خودش را محق میداند برای ابراز نظر به این نکته اشاره میکنند، که این دختر از کودکی مریض بوده، دچار بیماری قلبی بوده، دیگری میگوید او صرع داشته یکی دیگر در مورد اینکه اصلا برای دوا و درمان به تهران آمده بوده حرف میزند و در نهایت هر کاری میکنند تا اصل ماجرا را به شکل دیگری نشان دهند در حالی که یک نکته باریکتر از مو اینجا هست. اگر این دختر از قبل بیمار بوده که قطعا باید این مساله توسط برادرش به اطلاع افرادی که او را دستگیر کرده بودند رسیده باشد، چرا آنها به این مساله توجه نکردهاند. آیا واقعا درست کردن پرونده پزشکی تقلبی برای دختری که بر اثر خطا و اشتباده یک یا چند مامور نیروی انتظامی به کما رفته و در نهایت جانش را از دست داده کار درستی به نظر میرسد یا اینکه بهتر است برای اینکه بیشتر از این اعتماد عمومی مردم دچار خدشه نشود، کسی بیاید و صادقانه به این اشتباه اعتراف کند. حداقل با اخباری از این دست نمک بر زخم مردم و خانواده متوفی نپاشید. از سوی دیگر بسیاری از حقوقدانان و حتی برخی از علما هم گشت ارشاد را غیرقانونی و غیرشرعی میدانند. از کی تا به حال امر به معروف و نهی منکر از تذکر لسانی به ضرب و شتم در خیابان رسیده است. این افرادی که برای این کار استخدام شدهاند قبل از اینکه دختران را در خیابانها بگیرند و راهی کلاسهای توجیهی کنند، آیا خودشان در کلاسهای توجیهی چگونه رفتار کردن با مردم شرکت کردهاند.
تا چه حد به آنها اختیار داده شده و تا چه حد میتوانند به حریم شخصی افراد وارد شوند. چطور ممکن است که مامور مرد گشت ارشاد به خود این اجازه را بدهد که دختری را بغل کند و در ماشین بیاندازد. مگر در دین ما دست زدن به فرد نامحرم حرام نیست. چندین و چند بار فیلمهایی از برخوردهای فیزیکی و غیرانسانی گشت ارشاد با افراد در فضای مجازی منتشر شد، چقدر به پلیس در رابطه با این رفتارها هشدار داده شد. چند بار در مورد حفظ جان افرادی که توسط گشت ارشاد بازداشت میشوند، تذکر داده شد، اما هیچ کدام مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه جان یک انسان از بین رفت. گاهی ممکن است یک تلنگر کوچک به نقطهای حساس از بدن انسان جان او را بگیرد. حالا اینکه از بیماری قلبی تا صرع و داشتن دیابت نوع اول و دوم برای این دختر جوان پرونده بسازیم، موضوع را عوض نمیکند، یک دختر جوان 22 ساله جان باخته است و حالا نیروی انتظامی و زیرمجموعه آن گشت ارشاد باید پاسخگو باشد. مساله دیگر این است که جایگاه گشت ارشاد در قانون اساسی باید مشخص شود.