دلار نیمایی و بورس
نیما میرزایی
وضعیت بازار کماکان رکودی است، ارزش معاملات پایین خواهد بود و با توجه به اینکه این هفته عملا بازار نیمهتعطیل است، احتمالا رکود تعمیق هم پیدا میکند و احتمال اینکه ارزش معاملات به زیر ۲ هزار میلیارد تومان برسد نیز وجود دارد.
علاوه بر این بحث نزول قیمتها که در هفته گذشته شاهد آن بودیم نیز متوقف نشده و بهرغم اینکه به انتهای این نزول نزدیک میشویم، من بازار را با افق دو روز کاری پیشرو همچنان ریزشی میبینم ولی به نقاط پایانی اصلاح که حوالی کانال یک میلیون و ۳۲۰هزار واحدی است نزدیک میشویم و انتظار دارم با رسیدن به آن محدوده مذکور شاهد برگشت بازار و افزایش تقاضا باشیم.
البته سایر عوامل بنیادی بازار تغییر محسوسی نکرده است. برای مثال قیمتهای جهانی بازار کماکان درجا میزنند، دلار نیمایی با محدوده ۲۷هزار تومان درگیر است و رشد خاصی نداشته و از طرف دیگر نرخ بهره بینبانکی صعود اندکی داشته که عامل مثبتی برای بازار سرمایه نیست، بنابراین تنها عاملی که به جذابیت قیمتها و ورود خریداران در کوتاهمدت منجر خواهد شد بحث افت قیمتهاست که احتمالا در روزهای آینده به آن خواهیم رسید.
علاوه بر این احتمالا گزارشهای ۶ ماهه شرکتها نیز خوب خواهد بود و این موضوع نیز بهانهای برای رشد تقاضا خواهد بود. بهطور مشخص بهرغم مصوبه هیاتدولت، تلاشهای مثبت رییس سازمان بورس و وعده رییس بانک مرکزی نرخ بهره بینبانکی رشد داشته و طبیعتا با توجه به موضوع ظروف مرتبط هرقدر نرخ بهره بینبانکی افزایش پیدا کند، جذابیت بازار سهام کم میشود.
در کنار این موضوع نرخ دلار نیمایی مطرح است که در مبنای محاسباتی شرکتها اختلاف زیادی با دلار بازار آزاد و نرخ واقعی خود گرفته و در شرایطی که دلار بازار آزاد مدتهاست در کانال ۳۰ هزار تومان و بالاتر معامله میشود، دلار نیمایی تازه به محدوده ۲۷ هزار تومان رسیده و این اختلاف ۱۵درصدی بهصورت اهرموار روی شرکتهای بورسی ما تاثیر میگذارد و تاثیر این موضوع روی دوسوم شرکتهای بورسی که صادراتی هستند، مستقیم است.
مواردی که مطرح شد، باعث شده جذابیت بازار سرمایه با تمام چالشهایی که وجود دارد، در جایگاه حقیقی خود نباشد و متاسفانه فروشندگان دست بالا را داشته باشند و درحالی که سایر بازارها شرایط تورمی دارند، بازار سرمایه درماههای اخیر بازنده انتخاب سرمایهگذاران بوده است.
ساختار اقتصادی موجود به بحث تولید کمتوجه است و اولویت اول سیستم اقتصادی و بانک مرکزی به عنوان سکاندار آن کنترل تورم است. در این شرایط بانک مرکزی تمام تلاش خود را برای کنترل تورم میکند و طبیعتا ابزارهایی از جمله افزایش نرخ بهره بینبانکی و کنترل بازار آزاد را بهکار میگیرد که جذابیت تولید و سرمایهگذاری در تولید را کم کرده است. مشخصترین مرجع این اصلاحات شورای عالی پول و اعتبار است که وزن بخش تولید و تاثیرگذاری تولید در آن بسیار کم است و بیشترین تاثیرگذاری را بانک مرکزی و نمایندگانش در اختیار دارد.
به نظر من یک اصلاح ساختاری باید صورت بگیرد و ما نمایندگان بیشتری از جانب وزارت اقتصاد، وزارت صمت و سازمان بورس در شورای عالی پول و اعتبار داشته باشیم تا تصمیماتی که گرفته میشود به کمک تولید بیاید.