بی توجهی به مشکلات اقتصادی باعث ناامیدی مردم شده است
تعادل|
روزهای خوبی را پشت سر نمیگذاریم، قیمت دلار از مرز 33 هزار تومان گذشت و این یعنی تعداد بیشتری زیر خط فقر سقوط کردند. بسیاری از مردم که دیگر حتی تامین معیشت یک روز هم برایشان دشوار به نظر میرسد، این در حالی است که هنوز حق مسکن 650 هزار تومان بازنشستگان تصویب نشده و به حساب آنها واریز نشده است. این در حالی است که هنوز تعداد زیادی از کارگران ساختمانی بیمه نشدهاند و هر حادثهای برایشان رخ بدهد، نقطه پایانی میشود بر در آمدی روزانهای که با آن خانواده شان را اداره میکنند. مگر میشود به تمام این مشکلات بیتوجه بود و بعد توقع داشت که هیچ کس هیچ اعتراضی نداشته باشد. مردم از شرایط معیشتی و اقتصادی خستهاند، مردم دیگر امیدی به آینده خود ندارند، با این اوصاف هنوز هم مسوولان به فکر افزایش جمعیت هستند، بسیاری از خانوادهها حتی توان تامین هزینه تحصیل فرزندانشان را ندارند، قرار نبود آموزش و تحصیل پولی باشد، قرار نبود هر بیماری علاوه بر رنج بیماری تامین هزینههای درمان را هم چون باری اضافه بر دوش بکشد، قرار نبود اما تمام اینها اتفاق افتاده است. در سایه بیتدبیری و بیتوجهی مسوولانی که قطعا تخصص و شایستگی جایگاهی را که کسب کردهاند، نداشتهاند. بیش از سه ماه است که وزیر کار نداریم، سرپرست این وزارتخانه به صورت کاملا دستوری اداره امور را به عهده گرفته در شرایطی که قطعا نمیتواند کاریزمای لازم یک وزیر را در یک وزارتخانه مهم داشته باشد. مردم ما سالهاست با نجابت و صبر تابآوری میکنند، در برابر تمام مشکلات خم به ابرو نمیآورند و همچنان تمام این سختیها را به جان میخرند تا اتفاق تلخ دیگری برایشان رقم نخورد، اما در این بین مسوولان چه کردهاند، چقدر خود را در برابر این مردم موظف به پاسخگویی دانستهاند و چه میزان برای رفع آسیبهای اقتصادی و اجتماعی تلاش کردهاند. هزاران نفر طی سه سال گذشته به دلیل افزایش بیرویه قیمت اجارهبهای مسکن مجبور به حاشیهنشینی شدهاند، بارها و بارها جامعهشناسان درباره روند افزایشی حاشیهنشینی به مسوولان هشدار دادند، اما هیچکس توجهی به آن نکرد، حالا با حجم وسیعی از آسیبهای اجتماعی در این مناطق مواجه هستیم، از اعتیاد و فحشا تا طلاق و دزدی و....
تنها راه نجات، شایستهسالاری است
مصطفی اقلیما، پدر علم روانکاوی ایران درباره راهکار برون رفت از مشکلات به «تعادل» میگوید: متاسفانه تمام این سالها بر این مساله که تنها راه نجات ما از وضعیتهای بحرانی شایستهسالاری است تاکید کردهام اما هیچ کس این مساله را جدی نگرفته است. مگر میشود هر کسی با هر تخصصی در جایگاهی قرار بگیرد که هیچ دانشی از آن ندارد، همین الان اگر نگاهی به جایگاه وزرا، نمایندگان مجلس و... بیندازیم متوجه میشویم که بیتوجهی آنها به مسائل کلان مملکت یکی از دلایل بروز چنین اتفاقاتی است، مساله اینجاست که با دستور و تهدید نمیشود مردم را کنترل کرد. شما نمیتوانید بدون اینکه شرایط را برای یک رفاه نسبی در زندگی مردم فراهم کنید آنها را با تصویب لایحه و طرح وادار به فرزندآوری کنید، شما نمیتوانید با تصویب یک لایحه و طرح مردم را از دسترسی به اطلاعات آزاد محروم کنید و بعد انتظار داشته باشید هیچ کس در این میان اعتراض نکند.
او میافزاید: در حال حاضر آسیبهای اجتماعی به حدی فراگیر شده که دیگر نمیتوان آنها را برشمرد، طی همین چند ماه ما چند مورد زورگیری و کیفقاپی و.... داشتیم. چرا باید بگذاریم چنین آسیبهایی در کشور ما تا این حد زیاد شوند. چرا باید در روز روشن فردی به خودش اجازه بدهد که با قمه، زنی را پشت فرمان ماشینش تهدید کند و اموال او را به سرقت ببرد. اگر در مقابل این همه چشم در ترافیک دست به چنین کاری میزند، در شب تاریک چه فجایعی را میتواند رقم بزند.
اقلیما میگوید: متاسفانه مسوولان به جای اینکه به مسائل مهم این روزها که همان مشکلات اقتصادی و معیشتی است بپردازند، به بیراه رفتهاند و باعث بروز چنین اتفاقاتی شدهاند. چطور میشود توقع داشته باشیم یک خانواده 4 نفره با درآمد ماهانه بین 6 تا 7 میلیون تومان زندگی کند در حالی که طبق اظهارنظر نهادها و سازمانهای رسمی کشور خط فقر از 12 میلیون تومان هم فراتر رفته است. اینها مشکلاتی است که باید حل شود، اینها مسائلی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. تمام مسوولان در هر نهاد و وزارتخانهای باید تمام کارهای خود را تعطیل کنند و به این مسائل بپردازند، باید رفاه نسبی برای تمام اقشار جامعه فراهم شود تا اتفاقاتی از این دست رخ ندهد.
معیشت مهمتر است یا حجاب؟!
امانالله قرایی جامعهشناس نیز در این باره به «تعادل» میگوید: متاسفانه نشانهگیری مسوولان برای رفع مشکلات جامعه با خطای زیادی همراه است، در شرایطی که مشکلات اقتصادی و معیشتی تا این میزان افزایش پیدا کردهاند چرا باید در مورد مساله حجاب اینقدر سختگیری به عمل بیاید که در نهایت منجر به فاجعه شود. مردم گرسنهاند، مردم برای تامین مایحتاج زندگی خود با مشکل مواجهند، این مسائل باید حل شود. در حال حاضر تمام اقشار جامعه از معلم و پرستار و کارگر تا بازنشسته و دکتر و.... مشکل معیشتی دارند.
او میافزاید: مشکلات معیشتی، باعث افزایش آسیبهای اجتماعی میشود، نمیتوانیم از این حقیقت فرار کنیم، نمیتوانیم با پاک کردن صورت مساله فکر کنیم که مشکلات را حل و فصل کردهایم. این همه مهاجرت نخبگان پایههای ترقی و پیشرفت کشور را متزلزل میکند. چرا نباید شرایطی را فراهم کنیم که جوانان به آینده امیدوار باشند و برای پیشرفت سرزمین خودشان تلاش کنند به جای اینکه علم و دانش و توانایی خود را به سرزمینهای دیگری ببرند که زادگاهشان نیست.
این جامعهشناس میگوید: متاسفانه برخی به دلیل عدم توانایی در پستهایی که گرفتهاند، باعث بروز اتفاقاتی میشوند که این چند روز شاهد آن هستیم. افرادی که تمام مشکلات اساسی کشور را فراموش میکنند و تنها به مساله حجاب توجه نشان میدهند، باعث میشوند تا جوانان به گونهای دیگر با مشکلات برخورد کنند. تا قبل از اینکه بگیرو ببندها برای حجاب تا این حد سخت و خشن نشده بود، شرایط نرمال بود، اما حالا ...
قرایی میافزاید: مسوولان باید صدای مردم را بشنوند، باید بدانند که اولویتبندی مردم برای حل مشکلات با اولویتبندی آنها فرق دارد، بسیاری از مردم این روزها توان تامین معیشت خود را ندارند، این شرایط سخت است، تحمل آن سخت است، باید این واقعیتها را بپذیریم و برای رفع آن چارهای بیندیشیم.
نسل جدید مطالبهگرند
ژیلا ایزدی، جامعهشناس نیز در مورد اتفاقات این روزها به «تعادل» میگوید: مسوولان ما به تابآوری مردم عادت کردهاند، اما نسل جدید و جوانان امروز مطالبه گرند. آنها حق و حقوق خود را میشناسند و مطالبه میکنند، آنها میدانند حق تحصیل رایگان یعنی چه، حق برخورداری از آزادیهای اجتماعی چه معنی میدهد. آنها مثل نسلهای قبل از خود بیصدا از این داروخانه به آن داروخانه نمیروند تا داروی مورد نیازشان را تهیه کنند، آنها میدانند این وظیفه دولت است که این امکانات را در اختیارشان بگذارد.
او میافزاید: جوانان این نسل اول حق و حقوشان را طلب میکنند بعد در برابر قوانین سر تعظیم فرود میآورند. مسوولان ما به تاب آوری عادت کردهاند، اما حالا باید این واقعیت را بپذیرند که با نسلی مطالبهگر طرف هستند. چرا یک جوان نباید در کشور خودش به آینده خود امیدوار باشد، چرا باید در تمام سالهایی که در دانشگاه تحصیل میکند به فکر راهی برای مهاجرت بگردد. چرا نباید جوانان امنیت شغلی داشته باشند. چرا باید خانوادهها برای تامین هزینههای تحصیلی فرزندانشان تا این اندازه تحت فشار قرار بگیرند. تمام این چراها باید پاسخ داده شود، جوانان امروز برای تمام این چراها به دنبال پاسخ میگردند.
این جامعهشناس میافزاید: نمیتوانیم با برخوردهای قهرآمیز پاسخگوی جوانان باشیم. مطالبهگری آنها را باید ارج بنهیم چرا که باعث میشود جامعه هر روز پویاتر شود، باید شرایط را برای پاسخگویی به آنها فراهم کنیم، این جوانان قرار است آینده این سرزمین را به دست بگیرند و آنها به دنبال ایرانی آباد هستند. آنها میخواهند کشوری داشته باشند که با خیال راحت در آن تحصیل کنند، کار کنند و به آن افتخار کنند، این حق طبیعی همه آنهاست و البته حقی است که باید هر فردی در هر کجای دنیا که زندگی میکند به آن دسترسی داشته باشد. خیلی از آنها دورنمای شغلی ندارند و این بسیار ناامیدکننده است. برای این مشکلات باید چارهای اندیشیده شود.