فایده رفتن زاهدی وفا و آمدن مرتضوی !
حمید حاجاسماعیلی
پس از معرفی سید صولت مرتضوی به مجلس به عنوان وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بسیاری از تحلیلگران این پرسش را مطرح کردهاند آیا با این شیوه انتصابات غیرکارشناسی، میتوان توقع تغییر و تحولی را در ساختارهای مهم تصمیمساز کشور داشت؟ اساسا آیا فرقی میان حجت عبدالملکی، زاهدیوفا و مرتضوی وجود دارد که مبتنی بر این ویژگیهای متفاوت بتوان رفتن «این» و آمدن «آن» را تاثیرگذار دانست. همین واکنشهای انفعالی در دولت باعث شده تا پس از معرفی سیدصولت مرتضوی به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، واکنش جدی از سوی تحلیلگران و صاحبنظران در این زمینه مشاهده نشود. اساسا رفتاری که دولت در حوزه تصمیمسازیهای اقتصادی دارد، باعث گسترش یأس و ناامیدی در جامعه شده است، وقتی وزارتخانه مهمی مانند وزارت کار چندین ماه بدون وزیر میماند و پس از آن هم افرادی معرفی میشوند که توانی برای تغییر، تحول و پاسخگویی به مطالبات انباشته مردم ندارند، کارشناسان هم طبیعی است که اهمیتی برای تصمیمات دولت قائل نشوند. خود من زمانی که زاهدیوفا معرفی شد، واکنش نشان دادم، در تعادل یادداشتی در این زمینه نوشتم و به دولت اعتراض کردم که این فرد بدون رزومه است و به عنوان یک فرد مستقل، کارنامهای ندارد. آن هم برای وزارتخانهای که نیاز به افراد متفکر، جسور، با برنامه و مستقل دارد. زاهدیوفا هر کجا که بوده، فرامین روسای خود را اجرایی میکرده و نهایت محافظهکاری را داشته است. این ویژگیها در خصوص صولت مرتضوی به مراتب جدیتر است. مرتضوی تنها مدتی در استانداری خراسان جنوبی حضور داشته و عملکرد ویژهای از او ثبت نشده است. این در حالی است که به دست گرفتن سکان هدایت وزارت کار نیازمند برنامهریزی و خلاقیت گستردهای است. این در حالی است که محتوای اکثر اعتراضات اخیر پایههای رفاهی و اقتصادی دارند.طرح شعار«زندگی»یعنی اینکه مردم خواستار رفاه و امکانات ویژهای برای تداوم حیات خود هستند. حداقل در این زمان خاص، باید شخصی متناسب با مطالبات مردم انتخاب میشد، فردی که بتواند مطالبات انباشته مردم را پاسخ دهد. در صورتی که دولت به این خواستهها توجه نکند در ادامه باید منتظر حضور بازنشستگان، کارگران، حقوق بگیران و...نیز در تجمعات انتقادی باشیم. در حال حاضر نرخ بیکاری جوانان ایران بالای 25درصد و نرخ بیکاری فارغالتحصیلان ایرانی بالای 40درصد است، این آمارها را اخیرا مرکز آمار ایران ارایه کرده است. این اعداد، چشمانداز نگرانکنندهای از آینده ارایه میکند. برای آقای مرتضوی مهم نیست که سرنوشت وزارت کار چه سرانجامی پیدا میکند. مجلس هم احتمالا به صولت مرتضوی رای میدهد، چرا که رویکرد مجلس و دولت یکسان است و مجلس با این استدلال که بهتر است، وزارتخانه وزیر داشته باشد، او را تایید میکنند. این در حالی است که مجلس به خاطر عملکرد وزارتخانههای اقتصادی دولت، باید وزرای اقتصادی و حتی رییسجمهوری را در جایگاه پرسش و حتی استیضاح بنشانند. واقع آن است که دولت و شخص آقای رییسی وعدههای زیادی در خصوص اصلاح رویهها و شایستهسالاری داده بودند، اما این وعدهها روی زمین مانده است. مجلس باید از دولت بپرسد که چرا تورم این اندازه بالا رفته است. چرا وضعیت رفاهی خوب نیست، چرا سیاست آزادسازی قیمتها که دولت ادعا کرد در مسیر جراحی یارانهای اجرا شده است، سرانجام مشخصی نداشته است و دردی از مردم دوا نکرده است؟ بنابراین صولت مرتضوی برای ایجاد تحول و بهبود در این وزارتخانه مهم، فاقد رزومه، سابقه و توانایی است. حتی برنامهای هم از سوی ایشان ارایه نشده که مردم، رسانهها و کارشناسان ببینند قرار است از چه نقطهای به چه نقطهای برسد. شما شک نکنید با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال، با شرایط تورمی سختتری روبه رو خواهیم شد. در این شرایط بعید نیست که کارگران نیز به جمعیت معترضان اضافه شوند و مشکلی بر مشکلات دولت افزوده شود. دولت از امروز میتواند برای احتمالات فردا، برنامهریزی داشته باشد و جلوی خطر را بگیرد. حتی در بین همکیشان آقای رییسی، چهرههایی وجود دارند که میتوانستند برای این سمت معرفی شوند. چهرههایی چون پرویز فتاح از بنیاد مستضعفان میتوانستند به وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعی بروند. چهرهای که تخصص و توانایی لازم را در این حوزه دارد. وقتی دولت بدون توجه به نظرات تخصصی و تحلیلی، فردی را معرفی میکند که فاقد شایستگی و تخصص لازم است، کارشناسان نیز نسبت به این انتخاب بیاعتنایی میکنند.اما امروز همه باید رویکردهای ملی داشته باشند، دولت نباید خود را محدود به یک دایره خاص از همفکران، نزدیکان، اقوام و خویشانش قرار دهد. آقای رییسی باید از این مسیر بازگردد و تحولات جامعه را درک کند. هرکسی که تخصص دارد و عرق ایرانی دارد فارغ از گرایش سیاسی که دارد باید وارد نظام مدیریتی کشور شود. هرچند ابراهیم رییسی وعدههای فراوانی برای تشکیل دولتی فراجناحی داده بودند، اما در عمل افرادی محدود از ستاد خود و نزدیکانشان را انتخاب میکند. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به یک مدیر متخصص و یک چهره ملی نیاز دارد. سیدصولت مرتضوی با همه احترامی که برای او قائل هستیم فاقد این ویژگیها است و حضورش تاثیر خاصی در این وزارتخانه ایجاد نمیکند.