مغالطه رشد صادرات پس از گرانی ارز
سیدحمید حسینی
در اقتصاد ایران یک مغالطه عجیب وجود دارد که بر اساس آن اعلام میشود، هر اندازه نرخ ارز افزایش پیدا کند، به همان میزان صادرات کشور نیز افزایش پیدا میکند. این گزاره برای اقتصاد ایران از اساس اشتباه است، چرا که صادرکننده قبل از هر چیز نیازمند ثبات، آرامش، بهبود مناسبات با جهان پیرامونی و... است. اگر قرار بود از طریق افزایش نرخ ارز، وضعیت صادراتی کشوری مانند ایران، ارتقای قابل توجهی پیدا کند، ایران میبایست امروز با توجه به افزایش مستمر نرخ ارز خود طی دهههای اخیر به راس جدول صادرکنندگان جهانی صعود میکرد و جای چین را میگرفت، اما همگی میدانیم که چنین نیست. در این یادداشت تلاش میکنم چرایی غلط بودن این فرض را تشریح کنم.
1) هرچند یکی از ابزارهایی که برخی کشورها از آن استفاده میکنند تا توسعه صادرات داشته باشند، بیارزش کردن پول است، اما این روند به ملزومانی نیاز دارد که بدون آن توسعه صادرات محقق نمیشود. مثلا چین با همه اقتداری که در حوزه صادرات دارد، باز هم طی یک سال گذشته ارزش پول خود در برابر دلار را از حدود 6 به 7.2 درصد رسانده است. یعنی هر دلار امریکا به 7.2 درصد یوان به فروش میرسد. استثنایی که برای اقتصاد ایران وجود دارد این است که وقتی کاهش ارزش پول برای صادرات نتیجهبخش است که ایران ذیل تحریمهای گسترده قرار نداشته باشد. ایران به هیچ وجه نمیتواند از ابزارهای ارزی برای توسعه صادراتش استفاده کند، چرا که این کاهش ارزش پول ملی، ریشه در برنامهریزیهای اقتصادی ندارد و به اقتصاد ایران تحمیل شده است. در واقع ایران به خاطر افزایش قدرت رقابتی خود نیست که نرخ ارز را افزایش داده، بلکه این نوسانات به دلیل تحریمها و بیثباتی داخلی است.
2) واقع آن است که نهتنها این کاهش برای توسعه صادرات اثربخش نیست، بلکه باعث افزایش نگرانی صادرکنندگان نیز میشود. هیچ صادرکنندهای در ایران از افزایش نرخ ارز خوشحال نیست. ممکن است برخی افراد و شرکتها سودهای مقطعی ببرند، اما در بلندمدت به ضررشان است. صادرکننده ترجیح میدهد ثباتی در نرخ ارز وجود داشته باشد تا هم مشتریان خارجی مایل به معامله با شرکتهای ایرانی باشند و هم اینکه ریسک اقتصادی در داخل کاهش پیدا کند. این گزاره برای اقتصادهایی است که هدفمند برنامهریزی کرده و اهداف بلندمدتی را برای خود ترسیم میکنند اثربخش است، نه برای ایران که معمولا برنامههایش ثبات ندارد.
3) مساله بعدی آمارهایی است که از صادرات ایران وجود دارد و نمایانگر کاهش صادرات (ارزشی و وزنی) بهرغم افزایش نرخ ارز است. امسال که ارزش پول ملی ایران کاهش یافته، صادرات هم به همان نسبت کاهش پیدا کرده است. در شهریورماه این کاهش صادرات 12.5 درصد از نظر ارزشی بوده اما در مهرماه کاهش ارزش صادرات از نظر وزنی، 18.5 درصد بوده است. این آمارها نشان میدهد که برخلاف اظهارنظرهای مقامات دولتی، صادرات ایران در حال کاهش است. در سالهای قبل 12.5 درصد به صورت ارزشی افزایش سرمایه در حوزه صادرات داشتیم اما این عدد به 5.6 درصد رسیده است. یعنی روند افزایش ارزشی صادرات که به دلیل افزایش قیمتها در داخل رخ داد، پس از تعدیل قیمتهای جهانی در حال رنگ باختن است. از نظر وزنی هم صادرات ایران در حال کاهش مستمر است. در یک کلام برای نخستینبار موازنه منفی بالای 3 میلیارد دلاری در اقتصاد ایران نمایان شده است. یعنی واردات ایران بیش از 3 میلیارد دلار بیش از صادرات ایران بوده است.
4) در این میان بسیاری میخواهند بدانند، افزایش نرخ ارز وقتی به نفع مردم و صادرکنندگان نیست به نفع چه کسانی است و چه کسانی بیشترین سود را از این روند میبرند؟ مهمترین ساختاری که از افزایش نرخ ارز سود میبرد، دولت است. در شرایطی که مردم با مشکلات عدیدهای به دلیل کاهش ارزش پول ملی مواجه میشوند، دولت برنده این فرآیند است. دولت قبلا نفت و گاز و سایر اقلام صادراتی خود را با قیمت ارز ترجیحی در بازار توزیع میکرد، با افزایش نرخ ارز این اقلام با قیمتهای بالاتری عرضه میشوند، بنابراین یکی از ذینفعان افزایش نرخ ارز بدون شک، دولت است. دومین سود برندگان نوسانات ارزی، آن دسته از فعالان اقتصادی هستند که هم تولیدکننده هستند و هم صادرکننده. آندسته از واحدهای اقتصادی بزرگ و خصولتی که تولیدات فراوانی داشته و به امکانات وسیعی دسترسی دارند، برندگان بعدی هستند .
نهایتا هم بزرگترین برنده نوسانات ارزی در کنار دولت، سوداگران، سودجویان و دلالان هستند. افرادی که اقدام به احتکار ارز و کالاها میکنند، از این وضعیت سودهای کلانی میبرند.
5) اما این سکه یک روی دیگر هم دارد و آن بازندگان افزایش نرخ ارز است. همزمان با افزایش سود دولت و سوداگران، مردم فقیرتر میشوند. باید توجه داشت، سود کلان دولت، دلالان و خصولتیها از افزایش نرخ ارز به قیمت فقیرتر شدن مردمی است که اساسا امکانی برای پسانداز دلار و سکه و کالا ندارند. مردمی که به ریال حقوق میگیرند اما باید به دلار خرج کنند. باید به فریاد این اقشار محروم و متوسط جامعه رسید، اگر فریادرسی باشد.