تحریمها ابدی نیستند
محسن حسین ادیب
در شرایط فعلی که قیمت ارز دوباره با نوسانات پیدرپی روبهرو شده فعالان اقتصادی و اهالی تولید چگونه باید با این نوسانات مواجه شوند و بهترین پیشنهاد برای آنها چه میتواند باشد؟ این یک پرسش کلیدی است که میتواند بسیاری از ابهامات را روشن کند. توصیه کلی که برای فعالان اقتصادی میتوان ارایه کرد آن است که مراقب باشند که تجربه سال 91دوباره در اقتصاد تکرار نشود. من در سال 91 مشاور 10شرکت در کاشان در حوزه نساجی بودم.این شرکتها قبل از سال91همه در حال تعطیلی قرار داشتند و در حال خارج شدن از چرخه تولید بودند. اگر خاطرتان مانده باشد در آن زمان دلار ناگهان 3800تومان شد، ولی تورم داخلی روی عدد 50درصد رشد قرار داشت. یعنی هزینه تولید در کشور 50درصد بالا رفت، ولی دلار 1000تومانی، ناگهان 3800 تومان شد. در این شرایط، تولید به طرز شگفتانگیزی توجیه اقتصادی پیدا کرد و صادرات معنا و مفهوم تازهای پیدا کرد.راهبردی که پیشنهاد شد، این بود که عمده محصولات تولید شده در این 10شرکت صادر شوند.
وقتی هزینه تولید 50درصد افزایش پیدا کند، اما قیمت کالای صادراتی بیشتر از 3برابر شود، طبیعی است که تولید جذابیتهای فوقالعادهای خواهد داشت. در آن زمان در یک جلسه مشاوره کلی با این 10شرکت، مدیران شرکتها به این نکته اشاره کردند «از آنجایی که در این شرایط، صادرات به صرفه است و در حکم طلاست، بنابراین ما قصد داریم وامهای کلان بگیریم و کار را گسترش دهیم». پیشنهادی که من در آن زمان مطرح کردم برای شرایط امروز کشورمان هم کاربردی است.به آنها گفتم که تولید زمانی توجیه دارد که تورم داخلی 50درصد است و رشد ارز به سه و نیم برابر رسیده است، اما باید بدانید که این روند، تغییر خواهد کرد، چرا که از منظر اصول علم اقتصاد، سرانجام تورم داخلی خود را به نرخ دلار نزدیک خواهد کرد (یا حداقل 70درصد قیمت ارز خواهد رسید) و زمانی که این فرآیند اتفاق بیفتد، وضعیت تولید به همان شرایط قبل از نوسان باز میگردد.در ادامه هم پیشنهاد دادم که رفتار معقولانه آن است که ابتدا ظرفیت داخلی تولید خود را ارتقا دهید، مثلا اگر یک شیفت کار میکنید، سه شیفت کار کنید. اگر باز هم احساس کردید که ظرفیت بیشتری نیاز دارید؛ این همه واحد تولیدی خالی در کاشان وجود دارد، این واحدها را اجاره کنید. تولید را تداوم دهید تا بعد از ثبات بازار و مشخص شدن دورنمای آینده به تعیین راهبرد بلندمدت اقدام کنید.من با افزایش تولید به قصد تولید موافق هستم، اما با سرمایهگذاری بالا از طریق وامهای کلان، بدون برنامهریزی مخالف هستم. در نهایت مدیران شرکت اعلام کردند که نظر مرا نخواهند پذیرفت و استراتژی خود را دنبال میکنند. بعد از این ماجرا، هر 10شرکت برای دریافت وامهای کلان اقدام کردند و کار خود را بی حساب و کتاب گسترش دادند. در ابتدا هم سودهای بالایی کردند، ولی بعد به مرور در 28مهر 91دلار شد 3800تومان، چند ماه بعد شد 3400 تومان.بعد هم تورم داخلی سالی 20الی 30درصد افزایش پیدا میکرد و به همان میزان هزینههای تولید بالا میرفت. در واقع به همان میزانی که تورم داخلی افزایش پیدا میکرد و قیمت دلار ثابت بود یا کاهش پیدا میکرد، صادرات غیراقتصادیتر میشد.ارتباط من بعد از این جلسه با این 10شرکت قطع شد.، چرا که احساس میکردم که رویکرد تحلیلگر و استراتژیست باید با رویکرد تولید کننده و فعال اقتصادی در یک راستا قرار داشته باشد تا راهبردها کارگر باشد.این ماجرا ادامه داشت تا سال95 که یکروز مدیران این 10شرکت دوباره تماس گرفتند و خبر دادند که هر 10شرکت ورشکسته شدهاند. چرا؟ چون در مواجهه با رخدادهای اقتصادی به جای برخوردهای علمی، هیجانی رفتار کردند.فعالان اقتصادی باید مراقب باشند که در شرایطی که نرخ ارز رشد بالایی را تجربه میکند، سرمایهگذاری بی حساب و کتاب و زیر بار قرض رفتن با این پیش فرض که اقتصاد ایران همواره تحریم خواهد بود، غلط است.من به شما میگویم که هیچ اقتصادی برای همیشه در تنگنا نخواهد ماند و این تحریمها سرانجام شکسته خواهد شد. آندسته از فعالان اقتصادی که معتقدند که تولید و صادارت در شرایط فعلی جذاب است، باید تلاش کنند، ابتدا ظرفیتهای درونی شرکت و واحد اقتصادی را ارتقا دهند.اگر باز هم به ظرفیت بیشتری برای تولید نیاز دارند، شیفتهای تولید را افزایش دهند. اگر بازهم نیاز است، از ظرفیتهای خالی سایر واحدها استفاده کنند. این روش معقول مواجهه با نوسانات اقتصادی در حوزه تولید است.در این شرایط فعالان اقتصادی باید مراقب رفتارهای هیجانی باشند. برخی از تحلیلگران و فعالان اقتصادی، خیلی زود، جوگیر میشوند و فکر میکنند، اقتصاد ایران تا الیالابد تحریم است.شاید برای برخی محافل و برخی مجالس تمسک جستن به این دیدگاهها ایرادی نداشته باشد، اما برای فعال اقتصادی این رویکرد، میتواند بسیار خطرناک، زیانبار و مخرب باشد.