ناامیدی از آینده و اعتیاد به مواد مخدر
مهناز مرادیاننژاد
دلایل مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان بسیار متنوع است. همچنین نوجوانان در مصرف این مواد به یک میزان جدی نیستند. یکی از دلایل روی آوردن نوجوانان به مواد مخدر صرفا این است که مواد مخدر در دسترس است. دوستان نقش زیادی در گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر ایفا میکنند. درواقع میتوان به یقین پیشبینی کرد در صورتی که دوستان نوجوان به ویژه نزدیکترین دوست او مواد مخدر مصرف کنند، خود آن فرد نیز به مصرف چنین موادی روی خواهد آورد. با این حال در سالهای اخیرنوجوانان به خصوص محصلان مخالف مصرف مواد مخدر شدهاند. البته در میان نوجوانانی که مدرسه نمیروند و در محلات فقیرنشین زندگی میکنند قضیه طور دیگری است. در همین نواحی است که مصرف مواد خطرناک و به تبع آن خشونت و جنایت افزایش یافته است.به نظر میرسد که مصرف مواد مخدر به صورت جدی در بین نوجوانان تا اندازه زیادی بستگی به روابط آنها با والدین شان دارد. در مورد فرزندان والدینی که دارای روحیة دموکراتیک، احترام آمیز وپذیرا باشند، به ویژه آنهایی که ارزشهای سنتی را پاس میدارند و امکان رشد تدریجی استقلال درفرزندان خود را فراهم میآورند خطر اعتیاد عموما کم است. در مورد فرزندان والدینی که رابطه محبت آمیز نداشتهاند و نسبت به فرزندان خود بیتوجه بودهاند یا از سوی دیگر، رفتار اقتدارآمیز خصمانه داشتهاند، خطر مصرف مواد مخدر بسیار بیشتر است. در چنین مواردی نوجوان ممکن است با مصرف مواد مخدر بخواهد خشم خود را نشان دهد یا صرفا توجه آنان را به خود جلب کند.یکی دیگر از دلایلی که نوجوانان در مورد روی آوردن به مصرف مواد مخدر ذکر میکنند، کوشش برای گریز از تنشها و فشارهای زندگی و از کسالت و بیحوصلگی است. در مورد نوجوانان دیگر، به ویژه کسانی که انواع گوناگونی از مواد مخدر را مصرف میکنند، وابستگی به مواد مخدر احتمالا مبین آشفتگیهای عاطفی است. در چنین مواردی، برای یافتن علل مشکلات نوجوانان معتاد باید به آشفتگیهای موجود در روابط خانوادگی آن نوجوان در طی دوران رشد مراجعه کرد. برخی از نوجوانانی که به مصرف مداوم الکل و مواد مخدر روی آوردهاند، اظهار میدارند که برای مواجهه با احساس اضطراب، بیحوصلگی، افسردگی، ترس از شکست و بیهدف بودن درزندگی هیچ راه دیگری جز مصرف مواد مخدر نمیشناسند. در برخی موارد مصرف مواد مخدر به وسیله نوجوانان حاکی از احساس بیگانگی و در نتیجه گرایش درونی به دنیای شخصی است که به واسطه مصرف مواد حاصل میشود. گاهی جامعه بیاعتنا نوجوان را طرد میکند. بسیاری از نوجوانان با نومیدی به آینده مینگرند. اینگونه جوانان در واکنش به بیعدالتیها و تبعیضهای اقتصادی و اجتماعی یا نژادی و شرایط دشوار زندگی و گاه در واکنش به بیماریهای جسمانی و درهم ریختگی محیط اجتماعی و خانوادگی خودشان، هرگونه کوشش برای یافتن معنا و احساس هویت را بهطور کلی کنار میگذارند و به دنیای فراموشی و بیخبری پناه میبرند. خلاصه آنکه نوجوانان به دلایل گوناگون به مواد مخدر روی میآورند و عوامل گوناگون هم، نتایج گوناگون به بار میآورد. مصرف مواد مخدر ممکن است موجب غفلت و بیخبری یا گریزموقت از مشکلات یا حتی (در موارد مثبت) احساس درک بهتر زیباییهای جهان شود. اما براساس شواهد موجود نمیتوان گفت که مصرف مواد مخدر موجب پیدایش احساس پایدار نیک بختی، خلاقیت یا توانایی مواجهه با مشکلات زندگی میشود. برعکس شواهد نشان میدهد که مصرف مواد مخدر مانع دسترسی به این تواناییها میشود. اکثر نوجوانانی که به مواد مخدر روی میآورند، در برابر مواد اعتیادآور ویژگیهای روانی مثل بحران هویت را از خود نشان میدهند. از آن جا که والدین نتوانستهاند الگوهای خوبی برای فرزندان خود باشند، نوجوان با معتادکردن خود به دنبال هویت گمشده و تازهای میگردد. از طرفی، باکنارهگیری یا در حاشیه قراردادن خود به مقابله با ارزشهای دنیای بزرگ سالان میپردازد و بدینترتیب میخواهد به خویشتن هویت ببخشد و از سوی دیگر، با انتقاد کردن و پوچ شمردن ارزشهای اجتماع، به هویت معتاد خود اعتبار و استحکام میدهد. نوجوان در جریان معتاد شدن یا به عبارت دیگر کسب هویت کردن دستخوش عدم امنیت وحساسیت زیاد است، پرخاشگر و گذشت ناپذیر است، یک خنده یا مختصر بیتوجهی از اطرافیان را بد تعبیر میکند و سخت رنجیده خاطر میگردد، واقعیتها را با توهمات و تصورات واهی درمیآمیزد و گاهی چنان است که گویی هذیان میگوید و همه این موارد جنبه اغراقآمیز حساسیت اوست. در چنین حالی است که مواد اعتیادزا میتواند از دلهرهها و تعارضات شان بکاهد و آنها را کمرنگ وضعیف سازد، طغیان درونی او را آرامش دهد و نوجوان معتاد را از انزوا و حالت عدم اطمینان بیرون آورد.