فقر ریشه تمام آسیب‌های اجتماعی است

۱۴۰۱/۰۸/۲۴ - ۰۱:۵۰:۴۷
کد خبر: ۱۹۴۳۸۹
فقر ریشه تمام آسیب‌های اجتماعی است

گلی ماندگار|

 کودکان کار و خیابان همیشه یکی از معضلات لاینحل کشور به شمار رفته‌اند، اما پاندمی کرونا باعث شد تا این معضل بیش از هر زمان دیگری به چشم بیاید، تعطیلی مدارس درصد زیادی از کودکان باز مانده از تحصیل را راهی خیابان کرد، مشکلات اقتصادی و معیشتی باعث شده تا این بچه‌ها هم به عنوان نیروی کار بخشی از هزینه‌های زندگی را تامین کنند. اینکه هر ساله طرحی با نام ساماندهی کودکان کار و خیابان مطرح می‌شود و البته مسوولان هم مدتی درباره آن صحبت می‌کنند و در نهایت به این نتیجه می‌رسند که اکثر این کودکان ایرانی نیستند و اتباع افغان ساکن در ایران هستند، یک نوع فرار رو به جلو از مسوولیتی است که برای بر طرف کردن این مشکل بر دوش دارند.

فراری که تا به حال باعث نشده تا این معضل حل یا اینکه حداقل تعداد این کودکان کمتر شود. مشکل اینجاست که وقتی از کودکان کار و خیابان حرف می‌زنیم، از بچه‌هایی می‌گوییم که مانند هر کودک دیگری رویاهایی دارند که آن را در کوچه پس کوچه‌های شهر گم می‌کنند. این کودکان به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده از تحصیل باز می‌مانند، هر آنچه می‌آموزند در خیابان است، آنها کار می‌کنند تا بتوانند به امرار معاش خانواده کمک کنند، اینکه مسوولان هر بار با بیان این مطلب که اکثر آنها ایرانی نیستند می‌خواهند شانه از بار مسوولیت خود خالی کنند، مساله‌ای است که باید به آن پرداخته شود، به هر حال این کودکان در این جغرافیا زندگی می‌کنند، چه فرقی می‌کند ایرانی باشند یا افغان.

دولت موظف است حداقل‌های لازم یک زندگی نرمال را برای تمامی افرادی که در این کشور زندگی می‌کنند فراهم کند. در دوران کرونا بیش از 3 میلیون دانش‌آموز از تحصیل باز ماندند تنها به این دلیل که وزارت آموزش و پرورش هیچ گونه پیش بینی از شرایط به وجود آمده نداشت و نتوانست شرایط را برای تحصیل این افراد فراهم کند. در واقع از وقتی تحصیل رایگان در کشور به یک حرف بی‌عمل بدل شد خیلی‌ها توانایی تحصیل را از دست دادند و کرونا این مشکل را بیش از پیش به رخ کشید. 20 سال است که از اجرایی شدن نخستین طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان می‌گذرد، در طول این مدت 9 طرح اجرایی شده حالا آمار و ارقام رسمی از وجود 14 هزار کودک کار و خیابان خبر می‌دهند، که همین تعداد هم دلیلی بر عدم موفقیت طرح‌های اجرایی است.

    از کودکان بدسرپرست تا کودکان کار

زمانی که طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان مطرح شد، کودکان بد سرپرست هم در زیر مجموعه این طرح قرار گرفتند، بهزیستی موظف شد تا این کودکان را شناسایی و به مراکزی که برای نگهداری آنها راه‌اندازی شده بود، تحویل دهد، اما قرار نبود این کودکان به صورت دایم در این مراکز باقی بمانند، بازه زمانی تعیین شده برای شناسایی خانواده این کودکان بین 21 تا 40 روز بود که بعد از آن به خانواده تحویل داده می‌شدند. شیرین فرهودی، جامعه‌شناس در این باره به «تعادل» می‌گوید: مساله‌ای که باعث شده تا طرح‌ها ساماندهی کودکان کار و خیابان به نتیجه نرسد، رویه اشتباهی است که در این طرح‌ها پیش گرفته می‌شود. مساله اینجاست که بسیاری از کودکان از سوی خانواده‌ها برای کار فرستاده می‌شوند، پس اینکه ما کودک را پیدا کنیم در مرکز بهزیستی چند روز نگه داریم و بعد از آن به خانواده تحویل بدهیم مشکلی را حل نمی‌کند.

او می‌افزاید: رویکردهای اجتماعی در این باره از ابتدا اشتباه بوده است، مساله اینجاست که اکثر این کودکان چه ایرانی باشند چه تبعه کشور دیگر، به دلیل فقر راهی خیابان می‌شوند و تن به کارهای کاذب می‌دهند، در واقع ما تا نتوانیم ریشه این مساله را درمان کنیم درمان خود مساله موفقیت آمیز نخواهد بود.  این جامعه‌شناس می‌گوید: آسیب‌های اجتماعی زیادی به این کودکان وارد می‌شود که متاسفانه باعث شده بسیاری از آنها در دوران نوجوانی و جوانی با نوعی عقده گشایی در جامعه حاضر شوند. اولا که این کودکان ممکن است مورد آزار و اذیت کارفرما یا حتی افرادی که در جامعه هستند قرار بگیرند. از آزارهای روحی گرفته تا آزارهای جسمی و جنسی. از سوی دیگر این کودکان همیشه شاهد و ناظر زندگی نسبتا مرفه هم سن و سال‌های خود در جامعه هستند و همین امر باعث می‌شود تا به نوعی نفرت اجتماعی برسند. برخی از این کودکان حتی به اعتیاد روی می‌آورند. حال با توجه به چنین مشکلاتی آیا می‌توان ادعا کرد که طرح‌های ساماندهی کودکان کار و خیابان موفق عمل کرده‌اند. 

    آمارها دقیق نیست

رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در پاسخ به این سوال که آیا آمارهای ارایه شده در مورد تعداد بالای کودکان کار اتباع افغان درست است یا نه به «تعادل» می‌گوید: این آمار کسانی است که شناسایی می‌شوند، اما آمارهای کودکان کار و خیابان این میزان اتباع ندارد. در سال ۷۹ پژوهش مشترکی با همکاری وزارت کشور، سازمان بهزیستی و یونیسف انجام شد که نشان داد ۸۵ درصد از کودکان کار و خیابان ایرانی بودند اما اکنون در سیستم‌های شناسایی و جمع‌آوری کودکان کار و خیابان، کودکان اتباع بیشتر شناسایی می‌شوند و این به معنای آن نیست که کودکان کار اتباع بیشتر هستند.

سید حسن موسوی‌چلک در بخش دیگری از سخنانش در مورد موفقیت‌آمیز بودن طرح ساماندهی کودکان کار می‌افزاید: طرح‌های صورت گرفته تاکنون عمدتا متمرکز بر کودکان خیابان یا کودکان کار در خیابان بوده‌اند و این در حالی است که کودکان کار صرفا در خیابان نیستند و تعداد زیادی از کودکان در کارگاه‌های کوچک یا مراکز تفکیک زباله در بیرون از شهر مشغولند و در عمده این طرح‌ها مورد غفلت واقع شده‌اند. از سوی دیگرطرح‌های انجام شده در خصوص توانمندسازی کودکان کار و خیابان عمدتا ناظر بر توانمندسازی مالی کودکان و خانواده‌هایشان بوده است در حالی که توانمندسازی تنها مرتبط به کمک مالی نیست، بلکه باید زمینه‌ها و بسترهای مختلفی فراهم شود تا کودکان کار و خیابان بتوانند از چرخه آسیب خارج شوند. مساعدت‌های مالی صورت گرفته نیز به گونه‌ای نبوده است که مانع از حضور کودک در فعالیت آسیب‌زا شود.

    پاک کردن چهره شهر  یا توانمند‌سازی کودکان کار

مصطفی اقلیما، پدر روانکاوی ایران درباره اهداف طرح ساماندهی کودکان به «تعادل» می‌گوید: اینکه طرح ساماندهی چه هدف‌هایی دارد، با توجه به آنچه تاکنون در جامعه رخ داده است باید گفت مسوولان بیشتر به دنبال پاک کردن چهره شهر از وجود این کودکان هستند تا توانمند‌سازی آنها و جلوگیری از بازگشت دوباره به خیابان. 

او می‌افزاید: تا زمانی که شما مساله فقر در کشور را حل نکنید هیچ یک از آسیب‌ها و مسائل که یک سر آن به فقر متصل می‌شود حل نخواهد شد، این طرح‌ها در شرایط کنونی اقتصادی کشور محکوم به شکست هستند و کسی نمی‌تواند ادعا کند که در اجرایی کردن آنها موفق بوده است.  اقلیما می‌گوید: مساله دیگری که باعث می‌شود این طرح‌ها با موفقیت همراه نباشند، بی‌اعتمادی و عدم اجماع بر سر نحوه مواجه و مداخله در میان کنشگران این حوزه است، در واقع کسانی که به نوعی در این زمینه مسوولیت دارند به جای اینکه به فکر انجام درست وظایف خود باشند بیشتر به این فکر هستند که طرف دیگر را به ناکارآمدی و عدم توانایی متهم کنند و تا زمانی که این نگرش وجود داشته باشد ما نمی‌توانیم امیدوار باشیم که این کودکان به زندگی عادی بازگردند و دیگر در خیابان به عنوان کودک کار حضور نداشته باشند.

    حرف آخر؛ عدم توجه به ریشه‌های  بروز پدیده کودکان کار و خیابان

مساله اینجاست که بر اساس گفته‌های جامعه‌شناسان و آسیب‌شناسان طرحی که از سوی نهادها و ارگان‌ها به عنوان طرح ساماندهی کودکان کار انجام می‌شود، در واقع کاری است که از باید آخر از همه به آن توجه کرد. به این ترتیب که ما مسائل به وجود آورنده این معضل را نادیده گرفته و به جای 

بر طرف کردن این مسائل سعی داریم تا با برنامه‌های نمایشی معضل را برای مدتی کوتاه از بین ببریم. پدیده کودکان کار مولود عواملی ریشه‌ای چون فقر، نابرابری، حاشیه‌نشینی، عدم ساماندهی اتباع و... بوده و نیازمند اقدامات پیشگیرانه‌ است. از سوی دیگر وقتی با مسوولان مربوطه این حوزه و دلایل عدم موفقیت این طرح صحبت می‌کنیم، اکثر آنها عدم تخصیص صد درصد منابعی که قرار بوده به این حوزه پرداخت شود را یکی از موانع اصلی اجرای موفقیت‌آمیز این طرح می‌دانند. در واقع موضوع تنها کودک خیابانی نیست بلکه خانواده او (به دلیل اعتیاد پدر، مشکل معیشتی، مسکن و...) نیاز به کمک دارد و برای رفع این مشکلات نیاز به منابع مالی است که باید از سوی دولت تامین شود، منابعی که هیچگاه به صورت کامل پرداخت نشده و در بسیاری از موارد همین عدم تخصیص کامل منابع باعث رها کردن کارها به صورت نیمه‌کاره بوده است.