مسکن، بورس و رانده‌شدگان به حاشیه‌ها

۱۴۰۱/۰۸/۲۴ - ۰۱:۵۸:۰۴
کد خبر: ۱۹۴۳۹۵
مسکن، بورس و رانده‌شدگان به حاشیه‌ها

عباس اکبرپور

طی روزهای اخیر و پس از انتقادات دامنه‌داری که در خصوص راهبردهای دولت در حوزه مسکن شکل گرفت، اعلام شد، فروش متری مسکن از طریق بورس، آغاز شده و از این پس ایرانیان با هر سطح توانایی مالی می‌توانند در این حوزه سرمایه‌گذاری کرده و به تدریج صاحب مسکن شوند. در ظاهر وقتی یک فرد با این خبر روبه‌رو می‌شود، تصور می‌کند برنامه‌ریزی‌هایی صورت گرفته تا ایرانیان بتوانند با استفاده از ظرفیت بازار سرمایه به صورت تدریجی صاحب مسکن شوند. یعنی امروز به اندازه 2متر مسکن، سهام از بورس تهیه کنند. بعد این عدد را به 5 و 10متر برسانند و در نهایت طی چند سال به 70، 80 متر و بیشتر برسند. اما این تنها ظاهر قضیه است در بطن موضوع باید ببینیم که چه می‌گذرد. 

1) نخستین بحث مهم، اطمینان سرمایه‌گذاران برای حضور در بازار سرمایه است، می‌گویند یک اتومبیل برای فعالیت مناسب و ایجاد اعتماد همه بخش‌های آن باید مانند زنجیره‌ای به هم پیوسته کار کنند. این واقعیت را در خصوص همه بخش‌ها و ساختارهای اقتصادی می‌توان در نظر گرفت، برای اینکه افکار عمومی به بازار سرمایه اعتماد کنند و سرمایه‌های خود را راهی این بازار کنند، قبل از هر چیز باید اعتماد وجود داشته باشد. آیا بازار سرمایه ایران طی سال‌های گذشته توانسته است یک چنین اعتمادی را ایجاد کند. هنوز مردم از یاد نبرده‌اند که طی سال‌های گذشته تا چه اندازه مسوولان رده‌بالای کشور، مردم را تشویق کردند تا س رمایه‌های خود را راهی بازار سرمایه کنند. مردم هم با هدف حل مشکلات اقتصادی کشور و کسب سود قانونی، سرمایه‌های خرد خود را راهی بازار سرمایه کردند. اما نتیجه این اعتماد عمومی به بازار سرمایه، از دست رفتن بخش قابل توجهی از سرمایه‌های خرد مردم به نفع کارتل‌های سوداگر و حقوقی‌های دارای نفوذ شد. این روند به اندازه‌ای خسارت‌بار بود که فردی که مثلا 100میلیون تومان از دارایی خود را وارد بازار سرمایه کرده بود، حدود 85 تا 90 درصد از دارایی‌های خود را از دست داد. با یک چنین تجربه‌ای چطور می‌توان دوباره به مردم گفت که پول خود را راهی بازار سرمایه کرده و سهام مسکن بخرند.

2) موضوع مهم بعدی، وضعیت کلی اقتصاد کشور و تاثیر آن بر کنشگری اقتصادی مردم است. اقتصاد ایران در وضعیتی قرار دارد که تحریم‌ها، هر روز از ارزش پول ملی کشور می‌کاهد. نرخ ارز مدام در دالان صعودی قرار می‌گیرد و مردم نگران از دست رفتن دارایی‌های ریالی خود هستند. نه فقط در حوزه سرمایه‌گذاری بلکه مردم برای گذران زندگی عادی خود هم با دشواری‌هایی مواجهند. در این شرایط مردم به سمت بازارهایی حرکت می‌کنند که بتوانند از دارایی‌های خود صیانت کنند. بازارهای ارزی، سکه، خودرو و...بیشتر در تیررس توجه مردم قرار می‌گیرند و بازار مسکن و بازار سرمایه کمتر مورد توجه مردم قرار دارد. باید قبول کرد مسکن با توجه به سرمایه‌گذاری عظیمی که نیاز دارد، بیشتر مورد توجه اقشار ثروتمند جامعه قرار دارد. اما بازار سرمایه از زمره بازارهایی است که مردم کمتر توجهی به آن دارند. بخشی از این عدم توجه به تجربیات قبلی بازمی‌گردد و بخشی دیگر نیز به عدم مهارت مردم در ورود به این بازارها.

3) مساله بعدی، تاثیر رخدادهای اخیر در تصمیمات اقتصادی مردم است. بازار سرمایه بدون تردید از جمله بازارهای نوین مالی و اقتصادی است. اما در شرایطی که اینترنت کشور قطع است، پلتفرم‌های خارجی مسدود و محدود شده‌اند و دسترسی مردم به ابزارهای نوین ارتباطی محدود شده، چگونه می‌توان توقع داشت که مردم به ساختار اقتصادی کشور اطمینان کنند و دارایی نقدی خود را وارد بازار سرمایه کنند تا 2الی 3متر ملک خریداری کنند. آیا این دارایی‌ها بیمه می‌شود؟ اگر فردا روز باز هم حقوقی‌های با نفوذ با دارایی مردم بازی کردند و بورس را عرصه تاخت و تاز خود قرار دادند، چه کسی زیان مردم را جبران می‌کند؟ این پرسش‌ها و پرسش‌های دیگر در این خصوص مطرح هستند که هنوز پاسخی به آنها داده نشده است.

4) ممکن است، این ابهام برای برخی ایجاد شود که با یک چنین واقعیت‌هایی، عرضه ملک در بازار سرمایه به نفع چه کسانی است؟ معتقدم مانند بسیاری از تصمیمات دیگر، این تصمیم برای سود بیشتر کارتل‌های بزرگ بانکی و ابرسرمایه‌داران خصولتی ایران اجرایی می‌شود. بانک‌ها در ایران سال‌هاست که از وظایف بنیادین خود فاصله گرفته و در نقش یک بنگاهدار عمل می‌کنند. این تصمیم مسیری است که کار بانک‌ها را برای سرمایه‌گذاری در ملک راحت می‌کند. از سوی دیگر کارتل‌های بزرگ مالی و خصولتی‌ها هم می‌توانند دارایی‌های خود را به سمت این حوزه سوق دهند و از آن بهره‌های فراوان ببرند.در واقع سودها میان بازیگران بزرگ اقتصادی تقسیم می‌شود. در این میان مشخص نیست، تکلیف مردمی که نه به بورس اعتماد دارند که دارایی‌های خرد خود را برای خرید سهام مسکن به آن وارد کنند، نه آنقدر پول دارند که اقدام به خرید خانه کنند و نه اساسا امکان پرداخت اجاره‌خانه‌های نجومی را دارند چه خواهد شد؟ آیا باید به این مردم گفت شما به حاشیه رانده می‌شوید چون پول هنگفت برای خرید ملک در شهرها و کلان‌شهرها را ندارید؛ به حاشیه رانده می‌شوید چون نمی‌توانید اجاره‌بهای نجومی املاک در تهران و کلان‌شهرها را بپردازید. آیا این رانده‌شدگان از متن به حاشیه حق ندارند مطالبات خود را فریاد بزنند؟