جوانان امروز تقدیر را قبول ندارند
امانالله قرایی
از نگاه جامعهشناسی «نسل Z» یا همان دهه هشتادیها نسلی هستند که پیوند عمیقی با دنیای مجازی دارند، آنها بیشتر از آنکه در دنیای واقعی زندگی کنند در فضای مجازی زندگی میکنند و این باعث میشود که دسترسی به اطلاعات آزاد داشته باشند و همین مساله هم باعث افزایش هوش، توانایی در تجزیه و تحلیل و.... را به آنها میدهد. اینکه تا سالها ما فکر میکردیم این نسل جز بازیهای کامپیوتری و تفریح و سرگرمی به دنبال چیز دیگری نیست و خیلی از خانوادهها از این سبک زندگی فرزندانشان نگران بودند و آینده آنها را نا معلوم میدیدند حالا با نسلی مواجه شدهاند که ویژگیهایی مانند ریسکپذیری، سنتشکنی و گاه روحیه سرکشی دارند و برای دست یافتن به سوالات خود تلاش میکنند. به همین خاطر ضروری است زبان این نسل را درک کرد و با تفاهم و همدلی این افراد را با رویههای غالب جامعه و ارزش و هنجارهای عرفی اجتماع آشنا کرد زیرا این نسل برآیند دنیای دیجیتال و نت هستند که از همان بدو تولد در چنین بستری رشد کردهاند و بهطور طبیعی خواستهها، باورها و ارزشهای آنها با نسلهای قبل بسیار متفاوت است. تشکیل ستاد و حتی کارگروههای مرتبط در سطح ملی با بهرهگیری از ظرفیت جامعه شناسان، جمعیت شناسان و روانشناسان برای درک این نسل در کنار اتخاذ سیاستهای حاکمیتی میتواند در این رابطه راهگشا باشد و در این بین نمیتوان از نقش رسانهها برای دیده شدن بچههای متعلق به این نسل و درک مطالبات و خواستههای آنها چشم پوشی کرد. آنچه این روزها به وجود آمده است خبر از یک نوزایی فکری در جامعه میدهد که جوانان را به سمت خودمختاری یا خردگرایی هدایت میکند. جوانان امروزی با توجه به انجام تحصیلات و کسب علم و دانش افرادی به اصطلاح خردگرا هستند؛ این افراد از منطق پیروی میکنند و سنتخواهی و سنتگرایی را پشت سر گذاشتهاند. جوانان امروزی این مرحله از زندگی را که بزرگترها چه میگویند و چه اقداماتی انجام میدهند کنار گذاشتهاند و اکنون بهواسطه تحصیل و کسب علم، طرز تفکر دختران در روستاها نیز تغییر کرده و اعمال، رسم و سنت ریشسفیدان و اهالی برای آنها پایان یافته است. عامل دوم تاثیرگذار در رفتار متفاوت جوانان امروزی، سریالها و رسانههای فضای مجازی است که آنها را به سمت خودمختاری هدایت میکند.
همچنین والدین نیز در رسیدن جوانان به مرحله خودمختاری یا خردگرایی تاثیرگذار بودهاند زیرا آنها همواره فرزندان بهویژه دختران را به تفکر، پیشرفت، استقلال، گرفتن حق و خود بودن تشویق کردهاند. نباید نقش رسانههای جمعی و هم سالان را در رفتارهای متفاوت نسل جدید دست کم بگیریم. سریالها، رسانههای جمعی و فضای مجازی همواره جوانان را به ساختن زندگی خود تشویق کردهاند و اکنون جوانان عنوان میکنند که ما هستیم که زندگی را میسازیم. دیگر دوره جوانانی که معتقد بودند تقدیر آنها از قبل نوشته شده است به سر آمده و اکنون جوانان تقدیر را نمیپذیرند و میخواهند زندگی خودشان را بسازند و در نتیجه خواستهها و اعمال آنها با سنتخواهان متفاوت است. جوانان امروز خواستههایی دارند که سنتخواهان با آنها مخالفت میکنند؛ بنابراین از هم دور میشوند و ۲ قطب غیرهمنام ایجاد میشود. همچنین جوانان بارها وعدههایی را تجربه کردهاند که عملی نشده است و براین اساس اعتماد عمومی یعنی اعتماد جامعه و حاکمیت در طول سالها کمرنگ شده و باید به مرور زمان این اعتماد دوباره ایجاد شود. در واقع یکی از مهمترین دلایل بروز اتفاقات این روزها همین کم رنگ شدن اعتماد عمومی جوانان به مسوولانی است که همیشه در حال وعده دادن بودهاند و از عمل کردن فاصله گرفتهاند. شنیده شدن و عمل کردن به خواستههای جوانان را راهکار مناسب برای تعامل مسالمت آمیز با نسل جدید دانست و گفت: جوانان باید درک شوند و اگر قرار است که ارشادی برای آنها صورت گیرد، توسط افراد تحصیلکرده و جامعهشناسان باشد. اگر نسل جدید یا همان جوانان دهه ۸۰ درک نشوند، در سالهای آینده جوانان دهه ۹۰ هم همراه آنها میشوند و شرایط سخت میشود. راهکار تعامل مناسب با جوانان نیازمند یک نوع بازنگری در همه امور است. برخی رفتارها از سوی بچههای دبیرستانی مهمتر از دانشجویان است زیرا این جوانان احساسیتر هستند و زودتر تحت تاثیر قرار میگیرند. مقابله کردن با احساسات آنها مشکل را حل نمیکند بلکه درک و گفتمان است که میتواند اعتماد از دست رفته را دوباره به آنها بازگرداند.