مرگ به وقت تعصب
تعصب عامل اصلی بروز قتلهای ناموسی در کشور است
گلی ماندگار|
قتلهای ناموسی، ترکیبی نامانوس که هر از گاهی در یکی از شهرها و استانهای کشور به سر تیتر خبرها تبدیل میشود، اینکه یک مرد در مقام، پدر، برادر، همسر، عمو، دایی و ... به خودش این اجازه را میدهد تا به بهانه واهی حفاظت از ناموس و آبروی خانواده جان زن یا دختری را بگیرد. این افراد اما خوب میدانند که نهایت مجازاتی که برایشان در نظر گرفته میشود خیلی کمتر از آن چیزی است که به دلیل ستاندن جان یک انسان مستحق آن هستند. حالا یک بار دیگر قتل یک دختر 17 ساله اهوازی به دست پدرش موضوع تازهای برای پرداختن شده است، پرداختن از نوع گزارشهایی که البته در نهایت هیچ تغییر در اصل ماجرا یعنی اتفاقی که رخ داده و مجازاتی که در انتظار مجرم است ایجاد نمیکند. طبق قانون پدر ولی دم به حساب میآید و در نهایت هم اگر خیلی بخواهند به او سخت بگیرند، 10 سال زندان شود. جزای ستاندن جان یک انسان که از قضا دخترش است و مالکیت بر جان و مال او دارد. به همین راحتی مشکل حل و فصل میشود، اینکه سالهاست قانونی تحت عنوان منع خشونت علیه زنان در مجلس دست به دست میشود و هر از گاهی هم درباره آن اظهارنظرهایی صورت میگیرد، مانع از این نمیشود که مردان دست از خشونت علیه زنان بردارند. هنوز یک سال از زمانی که زن 17 ساله دیگری در این شهر توسط همسرش کشته شد و شوهر او با افتخار سر بریده همسرش را در خیابان گرداند، نگذشته است، درست بهمن ماه سال 1400 بود که این اتفاق در اهواز افتاد. حالا هم پدری به ادعای خودش بنا به مسائل ناموسی دخترش را به قتل میرساند و جسد او را در ملحفه میپیچد و به جلوی خانه رییس طایفه میبرد و آنجا رها میکند. بعد هم با گردنی افراشته خود را به پلیس معرفی میکند. این میشود پاک شدن لکه ننگی از دامان یک خانواده.
آمار قتلهای ناموسی در ایران
دست پیدا کردن به آماررسمی در مورد این قتلها کار سادهای نیست. اما اگر پایان نامههای دانشگاهی را مورد بررسی قرار بدهیم به رقمی بین 400 تا 450 قتل ناموسی در سال میرسیم که در کشور ما رخ میدهد. اگر این را در کنار آمار کل قتلهای اتفاق افتاده قرار دهیم بیش از 20 درصد قتلها به همین دلیل در کشور انجام میشود. اما دلیل بروز چنین اتفاقاتی در جامعه ما چیست؟ چه چیزی باعث میشود تا مردی بدون توجه به قانون دست به قتل زنی از اعضای خانوادهاش بزند و در نهایت مجازاتی را متحمل شود که اصلا با عملی که مرتکب شده همخوانی نداشته باشد.
تعصب عامل اصلی قتلهای ناموسی
الهام منصوری، کارشناس جامعهشناسی، در این باره به «تعادل» میگوید: ما با کلمهای به عنوان تعصب مواجه هستیم که دلیل اصلی بروز چنین قتلهایی در کشور است. تعصب کور و ناآگاهانه که باعث میشود مردان به این نتیجه برسند که مالکیت جسم و روح زنان خانواده را دارند و میتوانند هر وقت که اراده کردند، از این مالکیت استفاده کرده و او را به اشد مجازات در برابر کاری که شاید هرگز مرتکب آن نشده برسانند. این تعصبهای قومی و قبیلهای اولین و مهمترین عامل برای بروز قتلهای ناموسی است.
او میافزاید: در بسیاری موارد دخترانی قربانی این قتلها میشوند که در سنین پایین مجبور به ازدواج شدهاند، یعنی در سن 12 یا 13 سالگی آنها را به خانه بخت میفرستند، عمدتا هم با مردانی ازدواج میکنند که تفاوت سنی زیادی با آنها دارند، بعد از چند سال دختر دیگر توان زندگی با این فرد را ندارد، حالا دیگر زنان تا حدودی با حقوق خود آشنا هستند و همین امر باعث میشود که دختری بخواهد طلاق بگیرد. اما از نظر خانواده او طلاق امکان پذیر نیست، ماجرا به گونهای رقم میخورد که دختر یا اقدام به فرار میکند، یا از حرف بزرگان فامیل سرپیچی کرده و به خانه شوهر باز نمیگردد و همین مسائل باعث میشود تا مقدمات به قتل رسیدن او به بهانههای واهی رقم بخورد.
قتلهای ناموسی ربطی به مشکلات اقتصادی ندارد
امانالله قرایی، جامعهشناس نیز در این باره به تعادل میگوید: وقتی بحث قتلهای ناموسی به میان میآید، تنها یک مساله عامل اصلی بروز آن است و آن تعصبات کورکورانه خانواده است. زمانی که این قتلها صورت میگیرد، یا توسط ولی دم قتل اتفاق افتاده یا توسط فرد دیگری که ولی دم از او شکایتی ندارد. به همین دلیل قانون نمیتواند کاری انجام دهد، مساله دیه هم مطرح است که از قاتل گرفته میشود و به دولت داده میشود. پس در نهایت هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و در بدترین حالت چند سال حبس برای قاتل در نظر گرفته میشود. او میافزاید: متاسفانه ریشه چنین جنایاتی بیش از هر چیز فرهنگی است، در همین مورد پدر بعد از قتل دختر او را جلوی خانه رییس طایفه میاندازد. این مساله نشان میدهد، که ما هنوز از نظر فرهنگی در این زمینه بسیار عقب هستیم، هیچ کدام از قتلهای ناموسی که رخ میدهد، ریشه اقتصادی و ... ندارد، همه آنها ریشه فرهنگی و قبیلهای دارند. در بسیاری از این جنایتها قاتل یا قاتلین گمان میکنند اگر مرتکب چنین جنایتی نشوند حیثیت و اعتبار عشیره از بین میرود.
نیازمند راهحلهای فرهنگی هستیم
قرایی در بخش دیگری از سخنانش میگوید: بحث قانونی ماجرا را باید حقوقدانان در مورد آن نظر بدهند، به هر حال این قوانینی که الان داریم نمیتوانند مانع خوبی برای جلوگیری از چنین اقداماتی باشند، اما مساله مهمتر بحث فرهنگی است. شاید بتوانیم بگوییم که قتلهای ناموسی نسبت به سالهای گذشته کاهش داشتهاند، اما این اتفاق بهطور کامل از میان نرفته و طی چند سال اخیر هم اخبار زیادی در این رابطه منتشر شده است. ما نیاز به فرهنگسازی داریم، مسائل اجتماعی و جامعهشناختی را نمیتوان بدون توجه به فرهنگسازی و بررسی فرهنگی حل و فصل کرد. او میافزاید: بررسیهای تاریخی نشان میدهد که در طول تاریخ، حوادث تلخ و خشونتآمیزی همراه با مصائب و آلام بسیاری علیه دختران و زنان، به وقوع پیوسته که تاکنون هم، در کشور کموبیش وجود دارد. نهتنها باگذشت زمان، خشونت و پرخاشگری علیه دختران و زنان به عنوان یک مساله حاد اجتماعی، باقی است، بلکه خشونت مدرن، با مصادیق و وجوه جدیدی، مطرح شده است. به همین دلیل به عنوان یک آسیب اجتماعی، باید کوشش کرد تا هم از طریق حقوقی و قانونی و هم از راه تعلیم و تربیت و بازنگری در ارزشها و هنجارهای سنتی و فرهنگی منحط، از دامنه فجایع وخیم خشونت علیه زنان، جلوگیری به عمل آورند و راهکارهایی جهت پیشگیری و کاهش آسیبهای آن ارایه کنند. خشونت علیه زنان، نهتنها موجب صدمه؛ آزار و اذیت زنان در درون خانواده میشود، بلکه به خود فرد آزارکننده، فرزندان و جامعه نیز آسیب روحی و روانی و سلامتی و بهداشتی و... میرساند.
بررسی شیوع و کیفیت اختلالات روانی
از سوی دیگر حمیدرضا علایی، روانشناس و مشاور خانواده در خصوص ابعاد روانشناختی قتلهای ناموسی میگوید: واقعگرایی و دغدغهمندی دو رکن اساسی برای ورود به مسائل روان شناختی است، اگر به مسائل مهم کشور خود ورود نکنیم، قطعاً سالها بعد باید در مقابله با توفانهای سهمگینتری دست به کار شویم. قتل ناموسی را قتل زن به دست محارم و خویشاوندان سببی و نسبی میتوان تعریف کرد. آنچه که بیش از همه در بدو ورود به این مسائل باید به آن پرداخت میزان شیوع، شدت و کیفیت اختلالات روانی و رفتاری در برخی از اعضای چنین خانوادههایی است.او میافزاید: خانواده را باید به مثابه یک سیستم مشاهده کرد؛ سیستمی که یک روزه تشکیل نشده و مجموعهای از ویژگیهای مزاجی و بافتی در پدید آوردن آن نقش داشته است، از کودکی و نوجوانی افراد گرفته تا استرسها و تروماهای مسیر زندگی هر یک از اعضا خانواده. آن چنان که اگر یکی از اعضا یا چند عضو از آن دچار اختلالاتی شوند، همه خانواده درگیر خواهند شد و به مرور زمان رفتارهای ناسازگار و پرخاشگرانه در دیگر اعضا خانواده نیز دیده میشود و در چشمانداز آینده آن به صحنههای دلخراش و قتل عزیزان و نوامیس در خانواده میرسد.
کلیشههای پدر سالارانه و مرد سالارانه
علایی میگوید: از مواردی که باید والدین به آن توجه کنند روانشناسی رشدی افراد است، پدر، مادر و همسر باید نیازهای رشدی و ویژگیهای رشدی هر سنی را بدانند تا برحسب نیاز فرد پاسخگوی نیازهای خانواده باشند، ما در دوره گذار هستیم و ساختار تکاملی جنسیتی و رشدی در هریک از اعضای جامعه دچار دگرگونیهایی شده است و انتظار میرود مردان و خانوادهها از رفتارهای کلیشهای پدر سالارانه و مرد سالارانه و الگوهای تکراری خود بیرون آمده و در جهت برآورده کردن نیازهای عزیزان خود تلاش کنند تا شاهد عزیزکشیهایی با برچسب قتلهای ناموسی نباشیم. این دکترای روانشناسی با توضیح اینکه مرز بین غیرت و بدبینی در کشور باید بازتعریف شود، تصریح میکند: غیرتی که نیازهای طرف مقابل در آن دیده نشود، اثری معکوس و منجر به خشم را به دنبال دارد، در غیرت صحیح، مردانگی و مروت و حفظ ناموس وجود دارد و حریم، عزت و آبروی فرد در نظر گرفته میشود، در صورتی که در غیرت ناصحیح، افراد تنها به تأمین خواسته خود توجه میکنند.